سرویس تجسمی هنرآنلاین : مانوئل فیلیپه پریرا (Manuel Filipe Pereira)،یکی از معروفترین نقاشان دنیا در زمینه نقاشی روی چینی طی هفتههای گذشته سفری هم به ایران داشت. او که در دنیا به خاطر سرعت و تکنیک بالا به "دست جادویی" مشهور است، در طول سال فقط ۲ ماه در کشور خود زندگی میکند و بیشتر به برگزاری کارگاههای آموزشی در سراسر دنیا میپردازد. گالری والی هم به مدت ۴ روز میزبان ورکشاپ فیلیپه بود که به دعوت یکی از شاگردانش، شهلا رحیمی، به ایران آمد تا هنر خود را به علاقه مندان آموزش دهد. هنر آموزان در این ورکشاپ کسانی بودند که پیش از این در کشورهای مختلف آموزش دیده و در ایران در حال آموزش نقاشی چینی به دیگر علاقهمندان هستند و برای تقویت مهارتشان در کارگاه فیلیپه شرکت کردند. چند روز بعد از کارگاه و در یک صبح زمستانی همراه با شهلا رحیمی و یک مترجم زبان فرانسه در خبرگزاری هنر ایران با مانوئل فیلیپه به گفتوگو نشستیم.
ابتدا کمی از خودتان بگویید.
من در برزیل به دنیا آمدم و تا ۷ سالگی آنجا زندگی کردم. بعد به ونزوئلا رفتم و دوره دانشگاه و یاد گرفتن نقاشی را آنجا گذراندم. بعد از پایان دانشگاه نقاشی را به صورت حرفهای شروع کردم و الان همه زندگی من نقاشی است. هم اکنون ساکن پرتغال هستم و در این سالها به همه سبکهای نقاشی روی چینی کار کردم و ایران ۸۷ امین کشوری است که برای برگزاری سمینار و کارگاه به آن سفر کردم.
چه طور تصمیم گرفتید به نقاشی روی چینی بپردازید؟
یک دوره دو ساله در ایتالیا زندگی میکردم و در مدرسهای که میرفتم یکی از معلمها نقاشی روی چینی انجام میداد. کار او در سن ۱۲ سالگی خیلی بر من اثر گذاشت و پس از بازگشت به ونزوئلا به دلیل علاقهای که به این شیوه پیدا کرده بودم تلاش کردم تا چیزهای بیشتری در مورد آن یاد بگیرم.
شیوههای دیگر نقاشی را تجربه نکردید؟
نه در همه این سالها فقط روی چینی کار کردم و سعی کردم تکنیک آن را ارتقا دهم.
با چه موادی روی چینی کار میکنید؟
اولین چیزی که احتیاج دارم یک چینی سفید است و بعد پودر رنگ نقاشی روی چینی که با یک روغن خاص مخلوط شده و خیلی خوب ساییده میشود تا نرم و روان شود. روی چینی کارهای زیادی میشود کرد و با متدهای مختلف مانند برجسته کاری، طلاکاری و... میشود کار کرد. برای طلاکاری از مایع طلا استفاده میکنم و بعد از اینکه رنگهای اولیه را کار کردم، طلا را روی آن اضافه میکنم و بعد برای برجسته کاری از مواد دیگر استفاده میشود. ظرفها بعد از رنگ شدن در کوره پخته میشوند و یک چینی ممکن است یک بار یا ۵ بار به کوره برود. رنگهای مختلف مرحله به مرحله گذاشته شده و به حرارتهای متفاوت نیاز دارند و به همین دلیل این کار دقت و حوصله زیادی میخواهد. نقاشی روی چینی هنری است که هزاران سال پیش از چین شروع شده و قدمت زیادی دارد اما سبک من متفاوت از سبک سایر هنرمندان نقاشی روی چینی است.
اطلاع دارید که در ایران هم سابقه نقاشی روی سرامیک و چینی وجود دارد؟
بله میدانم ولی ایرانیها روی سرامیک کار میکردند و این کار با نقاشی روی چینی فرق میکند. چون سطح چینی لیز و براق است و جنس رنگهای آن متفاوت بوده و دقت بیشتری میخواهد. به نظر من چینی خیلی ظربفتر است و با وجود شباهت زیادی که به سرامیک دارد، لعاب روی آن تفاوتهایی در کار ایجاد میکند.
چه طور تصمیم گرفتید به ایران و گالری والی بیایید؟
در طول سال کارگاههای مختلفی در دنیا دارم و شاگردان زیادی از جمله شهلا رحیمی دارم که کارهایم را خیلی خوب میشناسند. رحیمی از من دعوت کرد به ایران بیایم و با وجود اینکه وقتم تا سال ۲۰۱۶ پر است، تصمیم گرفتم در تعطیلات ژانویه به ایران بیایم و حالا از این کار خیلی خوشحالم. در این چند روز ایران را خیلی خوب دیدم و مخصوصا غذاهای ایرانی را خیلی دوست دارم. مردم ایران قلب بزرگی دارند و خیلی به من محبت میکنند. حضور در ایران برایم خیلی جالب است و احساس میکنم این مردم را از خیلی وقت پیش میشناسم و خیلی به آنها نزدیک شدم.
خانم رحیمی چه طور شد که از فیلیپه دعوت کردید به ایران بیاید؟
من در پرتغال شاگرد او بودم و در آن سمینار جهانی نقاشانی از سراسر دنیا حاضر بودند که خودشان استاد بودند اما میخواستن با او هم کلاس داشته باشند. من از فیلیپه خواهش کردم به ایران بیاید اما دیدگاه همه حاضران در سمینار به ایران بسیار بد بود و مخالف این کار بودند. با وجود این فیلیپه گفت من تابع تبلیغات نیستم و به ایران میآیم. او با وجود ترسی که اطرافیانش ایجاد کرده بودند به ایران آمد و خیلی هم از این اتفاق راضی است. از اولین شبی که وارد ایران شد از طریق اینترنت به بحث با نقاشان خارجی که در مورد خطر ایران به او تذکر میداند پرداخت و به همه گفت که ایران امنترین کشور دنیاست.
گفتید که شما قبلا شاگرد فیلیپه بودید، سایر شرکت کنندگان در کارگاه هم سابقه نقاشی داشتند؟
بله همه نقاشی کرده بودند اما چون در این شیوه نوع قلم گزاری متفاوت است استادانی که در ایران کار میکنند هم در ورکشاپ شرکت کردند. فیلیپه گفت این برنامه فقط در حدی بود که با برس و نوع رنگها آشنا شوند، ولی سال ۲۰۱۶ که برای برگزاری سمینارهای بعدی به ایران خواهد آمد، سه ورکشاپ برای شیوههای مختلف خواهد داشت.
آقای فیلیپه به نظر شما ورکشاپ چه طور بود؟
کارگاهها خیلی خوب و منظم برگزار شد و من خیلی راضی بودم. همه کسانی که شرکت کردند خیلی علاقهمند و با استعداد بودند. اما اینجا نقاشی روی چینی را به شیوه کلاسیک انجام میدهند و کار من خیلی متفاوت است. قصد دارم در سالهای آینده مرحله به مرحله این کار را آموزش دهم.
از هنر ایران و هنرمندان آنشناختی دارید؟
من با این سفرم با هنر ایران آشنا شدم و قبلا اطلاعی از آن نداشتم. اما در این چند روز خیلی چیزها را دیدم و شناختم و امیدوارم سال ۲۰۱۶ که به ایران میآیم یک نمایشگاه بگذارم و آن موقع فرصت خوبی است که هنرمندان را بیشتر و عمیقتر بشناسم. در این مدت به بازار تهران و جمعه بازار رفتم و متوجه شدم که هنرمندان ایرانی خیلی زیاد هستند. عده زیادی هستند که روی سرامیک و قالی کار میکنند و به نظر میرسد همه ایرانیها ذوق هنری دارند. یکی از چیزهایی که دیدم قلم کاری روی مس بود که به نظرم خیلی جالب و خارق العاده است. خیلی خوشحالم که به ایران آمدم و اینجا دقیقا برخلاف همه چیزهایی است که در مورد آن شنیده بودم.
نقاشی روی هرکدام از این ظروف چقدر زمان میبرد؟
بستگی به نوع کار دارد و از ۲۰ دقیقه تا ۵ ساعت ممکن است طول بکشد. من آنقدر تمرین کردهام که سرعت زیادی پیدا کردم و آزاد و سریع کار میکنم. اما در کارهایی مانند چهره، حیوانات یا گلهای پیچیده، وقت زیادی میبرد که رنگهای مختلف مخلوط شوند و کار چندبار پخته شود.
در این کار نوآوری در تکنیک و مواد داشتید یا به همان شیوه استاد خود کار میکنید؟
من نقاشی روی چینی را کلاسیک یاد گرفتم ولی آنقدر ادامه دادم و کار کردم تا به شیوه خودم رسیدم و اصلا شبیه کارهای گذشته کار نمیکنم. حتی روغنی که استفاده میکنم با فرمول خاص خودم است و باعث میشود رنگها درخشندهتر باشد. رنگ مشکی من هم فرمولی دارد که در طول سالها به آن رسیدم و در کار من کاملا پر رنگ است ولی در کار دیگران رنگ مشکی در کوره میپرد.
کمی به اوضاع هنر در کشور شما بپردازیم. هنر و هنرمندان در پرتغال چه جایگاهی دارند؟
در پرتغال و کلا در اروپا به هنر خیلی اهمیت میدهند و گالریهای زیادی وجود دارد. نقاشی روی چینی هم از پرتغال در اروپا پخش شده چون ابتدا پرتغال آن را از چین وارد کرده است. در طول سالها این کار به صورت یک سنت درآمده و عده زیادی در پرتغال نقاشی روی چینی میکنند. مردم هنر را دوست دارند و با همه وجود آن را حس میکنند، اما همه جا الان شرایط اقتصادی سخت است و این باعث میشود کمتر به هنر بها داده شود. با وجود این اروپا از نظر اینکه دولتها وسازمانها از هنر و هنرمند خیلی پشتیبانی میکنند خارق العاده است. بنابراین گالریها و آتلیههای زیادی ایجاد کرده و در اختیار هنرمندان قرار میدهند. آنها را تشویق کرده و از نظر مالی حمایت میکنند چون به هنر اهمیت میدهند و از این نظر با خیلی جاهای دیگر متفاوت است. هنر نشان دهنده فرهنگ یک کشور است و در جامعه اثر میگذارد، بنابراین دولتمردان میدانند که دارند چه کار میکنند.
پرتغال موقعیت شناخته شدهای در هنر اروپا دارد؟
بله در زمینههای مختلف مانند برودری دوزی خیلی در دنیا معروف است و حرف اول را میزند، همانطور که قالی ایران در دنیا معروف است پرتغال هم برای برودری دوزی معروف است. نقاشی روی چینی هم فرهنگ و سنت ما است و با خون ما عجین شده و در دنیا معروف است. علاوه بر این پرتغال به خاطر صادرات کائوچو و زیورآلات و چیزهای مختلفی که با آن میسازند در دنیا شناخته شده است.
چه شهرهایی مرکزیت هنری در پرتغال دارند؟
پرتغال نسبت به ایران خیلی کوچک است و فقط ۱۱ میلیون نفر جمعیت دارد. کشور ما از شهرهای شما هم کوچکتر است، ولی شهر مادیرا به خاطر برودری دوزی و شهر پورتو نورفه برای کار روی کائوچو شهرت دارند. نقاشی روی چینی هم یک جا تمرکز ندارد و همه جای کشور پراکنده است. اما پرتغال ما نصف تهران شما است، من چه بگویم؟ (خنده)
در پرتغال بینالها و نمایشگاهها چقدر فعال هستند؟
وزارت فرهنگ هر ماه برنامه ریزی خیلی خوبی برای نمایشگاهها دارد و هر هفته نمایشگاههایی برای کارهای مختلف مانند آبرنگ، نقاشی روی چینی، تئاتر و... برگزار میکند. سازمانها و انجمنهای مختلفی وجود دارد و حتی نقاشانی که با مواد و تکنیکهای مختلف مانند آبرنگ، نقاشی روی چینی و... کار میکنند انجمن خاص خود دارند که خیلی فعال هستند. دولت خیلی از این کارها پشتیبانی میکند و آخر هفتهها شهرهای بزرگ خیلی پر جنب و جوش هستند چون نمایشگاههای زیادی وجود دارد.
هنرمندان میتوانند از راه فروش آثار خود زندگی کنند؟
بله میتوانند ولی نه هر هنرمندی. کسی که تازه شروع میکند طبیعتا نمیتواند ولی به محض اینکه اسمش شناخته میشود به راحتی میتواند از فروش آثارش زندگی کند. برنامه دولت هم این است که مردم بتوانند با هنرشان زندگی خود را بچرخانند. به عنوان مثال در پرتقال مالیات خیلی بالا است ولی دولت برای هنرمندان خیلی تخفیف قایل میشود، مثلا یک کتاب هنری ۷ درصد مالیات و یک کتاب معمولی ۲۳ درصد مالیات میدهد.
شباهتی بین هنر ایران و پرتغال دیدید؟
قلم کاری چیزی است که دیدن آن در ایران برایم خیلی جالب بود، چون در گذشته دور در شمال پرتغال این کار خیلی رواج داشته و حالا دیدم که قلم کاری با طرحهای متفاوت اینجا وجود دارد. نقاشیهای آبرنگ هم به نظرم میآید که شباهتهایی به هم دارند. اما از نظر زندگی مردم خیلی چیزها را شبیه هم میبینم. شاید مقدار زیادی از این نزدیکی به خاطر این است که پرتغال مدتی در جنوب ایران حضور داشته و چیزهایی از فرهنگ و هنر ایران گرفته و به آنجا برده است. تمام رفت و آمدها و جنگهایی که وجود داشته بوده، به اضافه حضور عربها در پرتغال و حضور پرتغال در ایران باعث شده هنر و فرهنگ بین این کشورها جابه جا شده و منتقل شود.
و نکته آخر...
خیلی خیلی خوشحالم که به ایران آمدم چون تمام چیزهایی که در مورد آن در خبرها و روزنامهها گفته میشد دروغ است. همیشه راجع به موقعیت سخت ایران و اینکه مانند کشورهای اطرافش دچار جنگ و ناآرامی است سخن گفته میشود، ولی بسیار خوشحالم که با چشم و عقل خودم اینجا را دیدم و احساس و تجربه شخصیام را کسب کردم.
انتهای پیام/
گفتوگو : مریم درویش