گروه تجسمی هنرآنلاین: چندی پیش نمایشگاهی تحت عنوان «آزاده» در گالری‌ ایده برگزار شد. آخرین روز‌های نمایشگاه‌ها معمولاً خلوت و آرام برگزار می‌شوند و بهترین فرصت برای یک علاقه‌مند به هنر هستند تا به دیدن آثار برود و اگر فرصتی دست داد، با هنرمند خالق آثار نیز گپی بزند. این بود که سری به گالری‌ ایده زدم و به تماشای کار‌های دیدنی یک تصویرساز خلاق نشستم. این یادداشت، روایت کوتاهی است از پرسه در عصر یک روز سرد زمستانی در حال و هوای نمایشگاهی با آثاری عجیب و هنرمندی ساده و صمیمی و روایت مشارکت من در خلق یکی از تصویرسازی‌های تازه‌اش!

چرا «آزاده»؟

با کمی پرسه بین تصویر‌سازی‌ها و جستجوی همزمان در اینترنت، متوجه شدم که نمایشگاه «آزاده» مجموعه‌ای از آثار آزاده یعقوب‌پور، یک هنرمند متولد دهه ۵۰ است که کارشناس ارشد زمین‌شناسی اقتصادی است. واقعیتش این است که اولین چیزی که بعد از شنیدن اسم نمایشگاه و نام هنرمندش به ذهنم رسید این بود که واقعاً چرا باید یک هنرمند روی نمایشگاهش اسم کوچک خود را بگذارد؟ اما طولی نکشید که پاسخم را خیلی ساده و صمیمی از خود یعقوب‌پور دریافت کردم.

از او پرسیدم: «ایده‌تان برای برگزاری این نمایشگاه چه بود؟ » خودش انگار حرف ته دلم را از چشمانم که از بالای ماسکم پیدا بود، خواند. گفت: «علت اینکه نام نمایشگاهم را «آزاده» گذاشتم این بود که هرکس مانند اسم من آزاد است که هر برداشتی که به ذهنش می‌رسد از آثار من داشته باشد. در واقع آثار من نیز مثل بسیاری از تصاویر جهان – مثل حرکت ابر‌ها و جریان رود‌ها و... – است که برداشت هر بیننده‌ای از آن‌ها متفاوت و بسته به نوع نگاه شخصی اوست.»

آزاده یعقوب پور

زمین‌شناسِ تصویرساز

نکته جالب توجه در تصویرسازی‌های نمایشگاه «آزاده» آن بود که در تمامی تابلو‌های آن، از گوهرسنگ استفاده شده بود که با کمی صحبت با خود خالق نمایشگاه متوجه شدم که تمام این گوهرسنگ‌ها اصل هستند. یعقوب‌پور شرح داد که چگونه تجربیاتش در علم زمین‌شناسی و تحصیل در این رشته به او برای خلق این آثار یاری رسانده و از همین منظر بود که اذعان کرد بخشی از مخاطبی که به دیدن نمایشگاه «آزاده» آمده و با آثار ارتباط بسیارخوبی برقرار کرده‌اند، اساتید و کارشناسان حوزه زمین‌شناسی و دوستان او در این رشته بوده‌اند.

به اینجا که رسیدیم، روحیه ژورنالیستی‌ام نگذاشت که نپرسم: «باتوجه به اصل بودن همه این سنگ‌ها، تهیه یک چنین نمایشگاهی برای شما خیلی هزینه‌بر نبوده؟ » لبخندی زد و از روح هنر و تعلق‌خاطر بی‌حد و حصرش به این فعالیت هنری‌اش گفت. یادم آمد همان ابتدا که دوستان گالری مرا به او معرفی می‌کردند، دیدم که گوشه‌ای نشسته و با روان‌نویسش مشغول نقاشی است. یعنی در نمایشگاهش نیز مشغول خلق آثار تازه بود. آزاده یعقوب‌پور برایم گفت که به تازگی عزیزی را از دست داده اما تمام دوستان و آشنایانش برای تسکین این غم، با توجه به شناختی که از روحیات او و نقش کلیدی هنر در زندگی او داشتند، از او خواسته بودند که نمایشگاه را برگزار کند تا همین گپ و گفت‌ها و دیدار بی‌واسطه با مخاطبانش، مرهمی برای این زخم باشد. اینجا بود که دریافتم اساساً وقتی هنر می‌تواند چنین پادزهری برای روزگارِ تلخ‌تر از زهر باشد، دیگر اینکه تا چه اندازه بهای این پادزهر را بدهی، اساساً اهمیتی ندارد.

آزاده یعقوب پور

خانم داوینچی در گالری‌ایده!

نقل قول مشهوری است از لئوناردو داوینچی، هنرمند ایتالیایی دوره رنسانس که می‌گوید: «ما تقریباً به همان اندازه از ستاره‌های بالای سرمان اطلاعات داریم که از زمین زیر پایمان. » مجموعه آثاری که در نمایشگاه «آزاده» به نمایش گذاشته شد در واقع تلاش آزاده یعقوب‌پور است برای همین کشف زمین و از همین منظر بود که در اکثر آثار این هنرمند در نمایشگاه «آزاده»، سنگی در بخشی از تابلو خودنمایی می‌کند و امواج ساطع شده از زمین را می‌توان در اطراف آن تماشا کرد.

خیلی زود متوجه شدم که یعقوب‌پور نیز مثل داوینچی کم سر ماجراجویی نداشته و آثارش در جای جای دنیا به نمایشگاه گذاشته شده است. برای مثال تاکنون دو نمایشگاه از او در دبی برگزار شده که با استقبال خوبی مواجه شده است. همچنین در یک نمایشگاه از آثار هنرمندان بین‌الملل در موزه لووور پاریس، سه اثر از او به نمایش گذاشته شده است. خودش می‌گفت که قرار بود در جشنواره هنر‌های تجسمی کن که به موازات جشنواره سینمایی برگزار می‌شود، در سال ۲۰۲۰ اثری از او به نمایش دربیاید که به علت کرونا، برگزاری این نمایشگاه به سال ۲۰۲۲ موکول شده است. نمایشگاه «آزاده» چهارمین نمایشگاه انفرادی آزاده یعقوب‌پور بود و او گالری‌ایده را برای برگزاری آن انتخاب کرد.

تابلوی مشترک من و آزاده یعقوب‌پور

در پایان گفتگویمان، یعقوب‌پور که یک نقاشی نیمه‌کاره در دست داشت، از من خواست که خطی به یادگار روی آن بکشم! این دیگر از عجیب‌ترین اتفاقات آن دیدار در عصر زمستانی بود. تصویر کنید نقاشی یک تابلوی نیمه‌کاره‌اش را روبروی شما گذاشته و از شما می‌خواهد که رویش خطی بکشید، یعنی عملاً خرابش کنید! وقتی با تعجب من مواجه شد، توضیح داد که او از این خط من در تصویرسازی آن اثر استفاده خواهد کرد و بعد از اتمام اثر، تقریباً محال است که بتوانم آن خطی که کشیده‌ام را در بین خطوط او پیدا کنم! حالا من لحظه‌شماری می‌کنم تا نسخه کامل شده آن اثر را ببینم!