سرویس تجسمی هنرآنلاین: با این‌که ویروس کرونا؛ بخش عمده فعالیت‌های اهالی فرهنگ و هنر را در جای جای جهان تعطیل کرده و یا به تعویق انداخته است، اما این روزها شاهد برپایی دو نمایشگاه انفرادی طراحی محض امیر محمدزاده و حسین طادی تحت عنوان "هنر بدون مرز" در مرکز Podium Zuidhaege شهر آسن هلند هستیم. نمایشگاهی که 11 مهرماه با حضور چهره‌های برجسته هنر معاصر هلند در این مرکز فرهنگی و هنری افتتاح شد و در مراسم افتتاحیه آن پتی واگمن (Patty Wageman) مدیر سابق موزه بوتنپلاتس و مدیر بنیاد بناهای تاریخی شهر گرونینگن، ویلم فوختوفن (Willem Vugtveen)، آنا عبدالووا (Anna Abdulova)، فرهاد گاوزن، امیرمحمدزاده، حسین طادی و نرگس اهرابی سخن گفتند. همچنین دو فیلم مستند درباره این دو هنرمند که توسط مصطفی فتاحی و ارشیا قاسمی ساخته شده بود به نمایش درآمد.

نمایشگاه "هنر بدون مرز" که از زمان برپایی تاکنون در فضای هنری هلند و مطبوعات این کشور بازتاب گسترده‌ای داشته و زمینه‌ای را فراهم کرده تا هنر دوستان کشور هلند نگاه ویژه‌ای نسبت به هنرهای تجسمی معاصر ایران و به ویژه طراحی محض پیدا کنند. نمایشگاه این دو هنرمند تا 11 آذرماه در این مرکز هنری برپا خواهد بود و پس از آن قرار است این نمایشگاه در برلین و نیویورک نیز برپا شود. نمایشگاه‌گردانی "هنر بدون مرز" را ویلم فوختوفن کیوریتور و هنرشناس هلندی برعهده دارد.

به بهانه برپایی این نمایشگاه با این دو هنرمند جوان و پرکار و از اعضای هسته اصلی خانه طراحی که سال‌هاست دغدغه‌شان طراحی معاصر است و تمرکزشان را بر روی این هنر گذاشته‌اند، گفت‌وگو کرده‌ایم.

 

چه شد که به فکر برپایی نمایشگاه آثارتان در هلند افتادید؟

امیر محمدزاده: آشنایی من با ویلم فوختوفن به 9 سال پیش باز می‌گردد که از طریق فیس‌بوک با هم آشنا شدم. او از آن زمان تاکنون کارهای ما را دنبال می‌کند و برایش کار کردن ما به صورت گروهی جذاب بود.

حسین طادی: برای ویلم شیوه کارگروهی ما و فعالیت‌های خانه موزه طراحی بسیار اهمیت دارد. به همین دلیل سال گذشته یک هفته به ایران سفر کرد و از نزدیک در جریان فعالیت‌های ما قرار گرفت و به من و امیر محمدزاده پیشنهاد برپایی دو نمایشگاه انفرادی در Podium Zuidhaege را داد.

چطور شد که از این گروه فقط شما دو نفر برای نمایشگاه "هنر بدون مرز" انتخاب شدید؟

امیر محمدزاده: به نظرم ویلم قبل از سفر به ایران تصمیم نهایی‌اش را گرفته بود. برخلاف بسیاری از دوستان که همیشه می‌خواهند ارتباطات‌شان را برای خودشان حفظ کنند، وقتی ویلم به ایران آمد، ما او را به همه گالری‌ها بردیم و او را در جریان نمایشگاه‌هایی که در ایران برپا می‌شود گذاشتیم. اتفاقا من خیلی دوست داشتم که ویلم آثار هنرمندان دیگری را نیز انتخاب می‌کرد و فرصتی برای دیده شدن آثار آن‌ها در خارج از کشور فراهم می‌شد.

آیا ویلم فوختوفن تمرکز کارش صرفا روی طراحی معاصر است؟

حسین طادی: ویلم تا پیش از این تمرکز اصلی‌اش روی عکاسی و نقاشی بود و طی چند سال اخیر نیز بیشتر جذب طراحی معاصر شده است. شهر آسن با برپایی نمایشگاه "هنربدون مرز" توجه ویژه‌ای به طراحی معاصر ایران نشان داد و با این نمایشگاه انگیزه راه‌اندازی نهادی تخصصی در زمینه طراحی معاصر برای آنها ایجاد شده است. ویلم با برپایی این نمایشگاه نگاه بسیاری از علاقمندان هنر در هلند را متوجه طراحی محض کرد.

امیرمحمدزاده: درباره ویلم باید بگویم او شناخت بسیار دقیقی نسبت به طراحی‌های من پیدا کرده است و یکی از مجموعه‌داران طراحی در کشور هلند به شمار می‌رود. ذهن ویلم با طراحی گره خورده، به نظر من طراحی یکی از مهم‌ترین دغدغه‌های او در عرصه هنرهای تجسمی است. البته او به مجسمه‌سازی و عکس نیز توجه ویژه‌ای دارد و با توجه به علاقه‌ای که نسبت به طراحی دارد تصمیم گرفت، نمایشگاهی از آثار ما برپا کند.

حسین تادی

آیا در هلند طراحی معاصر جایگاه ویژه‌ای دارد؟

حسین طادی: هنر معاصر هلند در سال‌های اخیر درگیر طراحی معاصر شده است و در این زمینه سرمایه‌گذاری کرده است. طراحی معاصر در یک سری کشورهای اروپایی هنوز جدی گرفته نمی‌شود. ایران پس از کشورهای آمریکا و فرانسه، سومین کشوری است که در آن یک موزه مختص به طراحی معاصر راه‌اندازی شده است. مثلا مرکز طراحی برلین کمتر از چهار سال است که افتتاح شده و هنوز آن‌گونه که باید فعالیت‌اش را گسترش نداده است، در حالی ‌که مرکز طراحی ایران سال 2005 به صورت خصوصی و توسط فرهاد گاوزن افتتاح شد.

آیا برای شرکت در این نمایشگاه به صورت متمرکز و بر روی ایده خاصی کار کردید؟ و با توجه به این‌که قریب به یک سال است که جهان متاثر از ویروس همه‌گیر کروناست، آیا این ویروس جدا از تاثیر بر روی روند برگزاری نمایشگاه روی آثار شما هم تاثیر گذاشت یا خیر؟

حسین طادی: من در این نمایشگاه بیش از 200 طراحی در ابعاد متنوع به همراه مجموعه هفت طراحی بزرگ با عنوان "Hands" به نمایش گذاشتم و عمده طراحی‌ها را دو سال اخیر خلق کرده‌ام. مجموعه "Hands" در طول دوران قرنطینه و ویروس کووید 19 شکل گرفت زیرا دست‌ها برای من نماد همبستگی هستند. از این رو شروع به کشیدن دست‌ها در اندازه‌های بزرگ کردم و آن‌ها را برای ویلم فوختوفن فرستادم. ویلم پس از دیدن طراحی‌هایم ادوارد واسکوسکی (Eduard Waskowsky) مجسمه‌ساز هلندی را به من معرفی کرد. از آثار معروف او می‌توان به مجسمه بنای یادبود کشته‌شدگان جنگ جهانی دوم که شش دست بزرگ هستند، اشاره کرد. ادوارد واسکوسکی به علت مرگ ناگهانی موفق به تمام کردن این یادمان هنری نشد. بنابراین تصمیم گرفتم هفت عدد دست بکشم و کاری که او شروع کرده بود را تمام کنم. اتفاقا مجموعه دست‌های من در نمایشگاه با اقبال بسیار بالایی روبرو شد. حتی ایگبرت هونکمپ (Egbert Hovenkamp)  شاعر مطرح هلندی پس از بازدید از نمایشگاه متاثر از این مجموعه شعر بلندی سرود و در نمایشگاه نیز این شعر را برای مخاطبان خواند.

امیر محمدزاده: من از سال 1386 به شکل جدی طراحی می‌کنم و برخلاف برخی از هنرمندان که تنها یک موضوع را دست‌مایه کارشان قرار می‌دهند به صورت همزمان روی چند موضوع کار می‌کنم. در این نمایشگاه نیز بیش از 200 طراحی در ابعاد متنوع به همراه 11 طراحی در ابعاد بزرگ به نمایش درآمده است. دو تا از طراحی‌های من که در نمایشگاه با استقبال مواجه شدند برای 11 سال پیش است. در این نمایشگاه آثار سه دوره کاری من به نمایش درآمده است.

باید به این نکته اشاره کنم قرار بود همزمان با برپایی نمایشگاه چندین ورک‌شاپ در هلند داشته باشیم و یک‌سری برنامه بینارشته‌ای و گروهی با حضور مردم و چند گروه موسیقی برگزار کنیم. اما با همه‌گیری ویروس کووید 19 ما مجبور شدیم تغییراتی در برنامه‌های‌مان بدهیم که امکان اجرای آن با وجود بیماری کرونا وجود داشت ولی به دلیل شیوع گسترده این ویروس و محدودیت‌های سفر همزمان با افتتاحیه نمایشگاه، تمامی برنامه‌ها لغو شد.

آیا در این نمایشگاه آثار رنگی‌تان را نیز به نمایش گذاشته‌اید؟

امیر محمدزاده: بله سال‌هاست که من برای طراحی از متریال‌های مختلفی استفاده می‌کنم؛ مداد، مقوا، کاغذ و رنگ، ولی اگر طراحی‌ها را محدود کنیم به مداد و مقوا باز هم در آن طراحی‌ها همزمان چندین فضا و موضوع را پیش می‌برم. در این مجموعه تعدادی از طرحی‌هایی که برای خلق آن‌ها از رنگ استفاده کردم را نیز به نمایش گذاشته‌ام. من رنگ را یکی از ابزار طراحی می‌بینم و از رنگ در برخی از طراحی‌های فیگوراتیو و آبستره‌ام استفاده کرده‌ام.

قرار بود شما همزمان با برپایی این نمایشگاه در هلند، به این کشور سفر کنید و کارگاه‌هایی نیز برگزار کنید، اما کرونا چنین امکانی را از شما سلب کرد، چگونه توانستید هماهنگی‌های لازم را با تیم اجرایی نمایشگاه داشته باشید؟

امیر محمدزاده: یکی از لذت‌های برگزاری نمایشگاه در خارج از کشور برای من این بود که با کیوریتور نمایشگاه و تیم اجرایی دوست شدیم و همدلانه کارهای نمایشگاه را پیش بردیم. در ایران وقتی با گالری‌ها کار می‌کنید کمتر این حس وجود دارد؛ فضای خشک و رسمی وجود دارد که شما اصلا دلایلش را نمی‌دانید. در جریان برپایی این نمایشگاه همه چیز به خوبی پیش رفت و تا به امروز برگزارکنندگان نمایشگاه، بسیار حرفه‌ای رفتار کرده‌اند و توانسته‌اند نظر ما را جلب کنند.

آیا آثارتان در ایران آن‌گونه که باید مورد اقبال قرار گرفته است؟

حسین طادی: در ایران به همراه فرهاد گاوزن موزه طراحی محض را راه‌اندازی کردیم تا فضایی اختصاصی برای نمایش آثار خودمان و سایر هنرمندانی که دغدغه طراحی معاصر دارند فراهم آورده باشیم؛ متاسفانه این فضا را به دلیل حمایت نشدن از دست دادیم. امیدوارم در آینده بتوانیم مجددا این فضا را فعال کنیم. در بازه زمانی هشت‌ماه، ما برای نزدیک به 300 هنرمند برنامه‌های مختلف برگزار کردیم و طراحان تاثیرگذار بین‌المللی در موزه طراحی نمایشگاه و سخنرانی داشتند. در ایران بارها فضای نمایش برای آثار ما فراهم شد و نمایشگاه‌هایی در موزه دیدی، گالری زیرزمین دستان، موزه صلح و سایر گالری‌ها داشتیم، در خارج از کشور نیز تاکنون نمایشگاه متعددی داشته‌ایم، کم نبودند کسانی که فهمیدند ما داریم چه کار می‌کنیم و فضای نمایش در اختیارمان گذاشتند. چند وقت دیگر در گالری والی نمایشگاه انفرادی از طراحی‌هایم دارم. بطور کلی ما خودمان را محدود نکرده‌ایم. فعالیت‌های ما آن‌قدر کیفیت داشته و با اتفاقاتی که ایجاد کرده‌ایم، توانسته‌ایم حضور تاثیرگذاری در فضای هنر معاصر کشور داشته باشیم و با دانش روز با طراحی معاصر درگیر بوده‌ایم. همین باعث جذب توجه و حمایت‌های مختلف شده است که یکی از این دستاوردهای اخیر حضور ویلم فوختوفن هنرشناس، از آن سر دنیا بود و توجه‌اش نسبت به آثار و فعالیت‌های ما.

به نظر شما طراحی معاصر و محض ایران از چنان توانی برخوردار است که بتواند در جهان حرفی برای گفتن داشته باشد؟

حسین طادی: می‌توان گفت طراحی معاصر امروز انعطاف‌پذیرترین رسانه است، ما می‌توانیم کیفیت‌ها و قابلیت‌های رسانه‌های مختلف را در کنار طراحی‌ محض تجربه و استفاده کنیم و از طریق آن ایده و اندیشه خود را توسعه دهیم و بدون اغراق طراحی ایران در جهان حرف‌های زیادی برای گفتن دارد. جالب است بدانید در مراسم افتتاحیه نمایشگاه "هنر بدون مرز" پتی واگمن هنرشناس بزرگ هلندی سخنرانی کرد، سخنرانی او تاثیرگذار بود او تمام کارهای خانه موزه طراحی را بررسی کرده بود و اطلاعات دقیقی درباره شیوه کار ما در خانه طراحی داشت. او معتقد است طراحی معاصر ایران در جهان حرف‌های مهمی در عرصه بین‌المللی خواهد داشت. ایشان اطلاعات دقیقی روی طراحی معاصر جهان دارند و بخشی از تمرکزشان را روی طراحی معاصر ایران گذاشته‌اند. این نشان می‌دهد طراحی معاصر ایران می‌تواند در عرصه بین‌المللی حضور متمرکز و قدرتمندی داشته باشد.

 آثار فرهاد گاوزن در سال‌های گذشته در ددسن پاریس و گالری ساچی لندن به نمایشگاه گذاشته شد و این نمایشگاه‌ها اتفاق‌های مهمی نه تنها برای طراحی معاصر ایران بلکه برای هنر معاصر ایران به شمار می‌روند. تک تک این اتفاقات به طراحان دیگر قدرت می‌دهد که شناسایی و دیده شوند و آثارشان در سایر کشورها به نمایش گذاشته شود. نمایشگاه هلند نیز در همین راستا شکل گرفت.

چرا شما همیشه اصرار دارید که به عنوان عضوی از یک گروه (خانه موزه طراحی) شما را بشناسند؟

حسین طادی: چون به کار گروهی اعتقاد داریم. شما وقتی به صورت یک مجموعه جلو می‌روید توجه‌ها را به خودتان جلب می‌کنید و قدرتمندتر می‌شوید. جالب است بدانید بخش عمده صحبتی که سخنرانان روز افتتاحیه نمایشگاه داشتند این بود که حسین طادی و امیر محمدزاده، عضوی از یک تیم هستند که راجع به طراحی معاصر کار می‌کنند.

امیر محمدزاده: در تکمیل حرف حسین طادی به عنوان مثال باید به نمایشگاه گروهی "سفید" که سال 1394 در گالری زیرزمین دستان برگزارکردیم، اشاره کنم. در آن نمایشگاه مجموعه‌ای طراحی در ابعاد بزرگ به نمایش گذاشتم و حسین طادی نیز طراحی‌هایش را با تکنیک ترکیب مواد کار کرده بود. امین تیمار، رضوان رسولی، مهدیه ابوالحسن و شیوا شهلا هم هر کدام طراحی‌های‌شان را که با تکنیک خاص خودشان کار کرده بودند را به نمایش گذاشتند. به نظرم باید فعالیت 10-12 سال اخیر خانه طراحی بررسی شود تا معلوم شود این تیم در کنار همدیگر چه‌کار کردند. در این سال‌ها همه ما فضای شخصی خودمان را پیش بردیم و در عین حال فعالیت‌های گروهی نیز داشتیم. زمانی که کار گروهی می‌کنیم، گاهی پیش می‌آید که با همدیگر اختلاف نظر پیدا می‌کنیم اما همیشه برای‌مان این سوال پیش می‌آید اگر ما که سال‌ها کنار همدیگر بوده‌ایم نتوانیم کار گروهی را پیش ببریم، پس چه کسی می‌تواند؟

حسین طادی: طراحی‌ محض یک سری ویژگی‌ها و ابزار خاص خودش را دارد؛ وقتی یک گروهی درگیر طراحی‌ محض می‌شود، لاجرم از همین ویژگی‌ها و ابزارها استفاده می‌کند و شباهت‌هایی به وجود می‌آید. در هلند برای شاگردان و هنرمندانی که تحت تأثیر رامبرانت بوده‌اند، موزه درست کرده‌اند یعنی این‌قدر این مسئله مهم است. در بحث طراحی معاصر ایران، فرهاد گاوزن نقش تاثیرگذاری داشته است. بی‌شک یک سری افراد این اندیشه و نوع رفتار را دوست دارند و می‌روند در آن فضایی که دارد ثبت‌نام می‌کنند و آموزش می‌بینند. همه ما به نوعی در ادامه هم هستیم و اندیشه‌‌ای را جلو می‌بریم. چیزی که میان ما مشترک است؛ نگاهی است که به انسان و مسائل بشری داریم. مثلاً همه ما شاید به نوعی به بازار هنر دهن‌کجی می‌کنیم. بیشتر از این که به فکر فروش آثارمان باشیم، به فکر این هستیم که داریم چه اندیشه‌ای را مطرح می‌کنیم؟ در آثار ما نوعی نگاه انتقادی وجود دارد. معتقدم اگر بتوانیم به فضایی برسیم که مغرضانه با همدیگر برخورد نکنیم و بحث‌مان، بحث فکری و اندیشه‌ای باشد، اتفاقات بهتری می‌افتد. من هیچ مشکلی با این قضیه ندارم که بگویم شاگرد آقا یا خانم فلانی بوده‌ام. بعضی گالری‌ها و جریان بازار در ایران، می‌خواهند همه را به یک سمتی ببرند که بگویند شما در خلأ شکل گرفته‌اید. برای مثال اگر بگویید من شاگرد فلانی هستم، این خطر وجود دارد که کار شما را نخرند و به شما فضا ندهند، می‌گویند ما چرا از این بخریم؟ می‌رویم از استادش می‌خریم.

امیر محمدزاده: من آدم بسیار پرکاری هستم ولی یکی از دلایلی که باعث می‌شود کمتر به سراغ گالری‌های ایران بروم همین مسئله است. باید یک پرانتز اینجا باز کنم. ما برای اینکه بتوانیم آثارمان را به نمایشگاه هلند بفرستیم، باید می‌رفتیم مرکز هنرهای تجسمی مجوز می‌گرفتیم. نامه‌ای که به ما دادند این بود که اصالت آثار برعهده خود خریدار است و ما هیچ ضمانتی نمی‌کنیم. این متنی که برای معرفی ما نوشته بودند توهین‌آمیز بود. اگر ما می‌رویم در خارج از کشور کار می‌کنیم به این خاطر نیست که ما نمی‌خواهیم در داخل ایران کار کنیم بلکه دلیل آن این است که گاهی شما به یک فضای بزرگ‌تر نیاز دارید.

 

ایده‌ها چگونه به ذهن شما خطور می‌کند؟

حسین طادی: من همیشه درگیر طراحی هستم، روی جهان‌بینی و فلسفه کارم بیشتر فکر می‌کنم و همواره در پی پاسخ دادن به این پرسش هستم که با طراحی  می‌خواهم به چه چیزی برسم و چه مفهومی را به دیگران منتقل کنم؟ درست است که من به طراحی می‌پردازم و با طراحی فکر می‌کنم ولی آن مفهوم و ایده‌ای که می‌خواهم راجع به آن بحث کنم از همه مهم‌تر است. همزمان با هم روی همه این‌ها کار می‌کنم ولی زمانی که ساختار فکری‌ام شکل می‌گیرد، فرم را هم پیدا می‌کنم. یعنی آن مفهوم را وارد فرم می‌کنم و از طریق آن ایده‌ام را گسترش می‌دهم.

امیر محمدزاده: حسین طادی درست می‌گوید. یک جاهایی وجود دارد که زندگی شخصی و کار تخصصی‌تان آن‌قدر پیچ می‌خورد که روی آثارتان تأثیر می‌گذارد. من نمی‌توانم تأثیر آن را نادیده بگیرم. اتفاقاتی که برای من می‌افتد عجیب و غریب است و دائماً دارم تأثیرات آن را در آثارم می‌بینم. چه به لحاظ فکری، چه به لحاظ روحی و روانی و چه به لحاظ زمانی، آن مفاهیمی که می‌خواهم روی آن کار کنم دائماً من را درگیر می‌کند.

امیر محمد زاده

آقای محمدزاده همان‌طور که می‌دانم شما همزمان در کنار طراحی در رشته آهنگسازی و نوازندگی گیتار به شکل حرفه‌ای مشغول به فعالیت هستید و در این عرصه به موفقیت‌هایی هم دست یافته‌اید، چگونه با طراحی آشنا شدید و تصمیم گرفتید در این رشته به شکل حرفه‌ای فعالیت کنید؟

 امیر محمدزاده: من در خانواده فرهنگی متولد نشدم تا بتوانند درست راهنمایی‌ام کنند. خانواده اکثرا مخالف فعالیت هنری من بودند تا زمانی که جدیت و استمرار مرا دیدند. از سوم دبستان خیلی اتفاقی طراحی کردن را شروع کردم. یک بار به خانه یکی از اقوام رفته بودم، دو دختر دوقلوشان  نقاشی‌های زیبایی کشیده بودند. آنجا بود که احساس کردم با گنجی روبرو شده‌ام ولی نمی‌توانستم این موضوع را به درستی برای خودم تجزیه و تحلیل کنم؛ اما آن تصویر برای همیشه در ذهنم ماند. از زمانی که به یاد دارم تمام ماجراجویی‌هایم در هنر خلاصه می‌شد. با وجود تمام محدودیت‌هایی که داشتم در رشته‌های مختلف هنری فعالیت کرده‌ام. از دوران نوجوانی به موسیقی علاقمند شدم و چون برای فعالیت هنری از سوی خانواده‌ام حمایت نمی‌شدم مجبور بودم برای خریدن ساز کار کنم.

با این که از کودکی طراحی می‌کردم؛ اما از سال 1386 همزمان با ثبت نام در کنسرواتوار در رشته آهنگسازی کلاسیک در کلاس طراحی در کرج هم ثبت نام کردم. در آن کلاس بود که با حسین طادی آشنا شدم. من در کلاس‌های کنسرواتور هم مشغول طراحی بودم. یک روز یکی از هم‌کلاسی‌هایم به من گفت تو شاگرد فرهاد گاوزن هستی؟ گفتم اصلاً او را نمی‌شناسم. چند بار این حرف را افراد دیگری هم به من زدند؛ تا این که یک روز دوستم در کتاب‌فروشی خانه هنرمندان، کتاب "انسان" فرهاد گاوزن را نشانم داد و گفت این فرهاد گاوزن است. گاوزن نخستین هنرمند جدی تجسمی است که با او آشنا شدم. چون شیوه طراحی کردنم به شیوه او نزدیک بود، در نهایت او را پیدا کردم و سال 86 در خانه موزه طراحی ثبت‌نام کردم.

ثبت نام در خانه طراحی چه تاثیری روی کارتان گذاشت و کمک کرد تا تمرکزتان را روی طراحی بگذارید؟

امیر محمدزاده: بسیاری از این جزئیات که می‌گوییم برای سال‌های قبل است. شاید اگر امروز بود، انتخاب‌های متفاوتی می‌کردیم. من آن زمان آدم آنارشیستی بودم و می‌خواستم همه ساختارها را بهم بریزم. تنها آدمی که توانستم با او ارتباط بگیرم فرهاد گاوزن بود. اصلاً محدودیت را نمی‌فهمیدم. شخصاً توسط هیچ‌کس هدایت نمی‌شدم. تنها کسی که می‌توانست شخصیت من را مهار کند فرهاد گاوزن بود. استادی هم در کنسرواتوار داشتم به نام خانم پرفسور افسری که چنین تاثیری روی من داشت. کار کردن با فرهاد گاوزن به تک تک ما اعتماد به نفس داد. اتفاقی که برای من افتاد و توانستم طراحی را جدی پیش ببرم این بود که کمال‌گرا بودم. طراحی به من امکان تنهایی کارکردن را داد. پیوسته دلم می‌خواست کار کنم و اصلاً خستگی را نمی‌فهمیدم. ما در خانه طراحی مدام داشتیم درباره فضای هنر حرف می‌زدیم. در خانه طراحی همیشه بازار بحث و گفت‌وگو داغ بود و در آن‌جا این فرصت و امکان وجود داشت که با شیوه کار یکدیگر آشنا شویم. از زمانی که به خانه طراحی رفتم پایم به دانشگاه هنر و دانشگاه سوره هم باز شد. در آن‌جا بیشتر مباحث تکنیکال مطرح می‌شد، در حالی‌که در خانه طراحی فضای اندیشه‌ای مطرح بود. یعنی ما بیشتر زمان را به بحث با همدیگر می‌گذراندیم. در هر جلسه کلاس‌مان  افراد مطرح و برجسته‌ای از سایر رشته نیز حضور داشتند. فضای خانه طراحی به فضای ذهنی من بسیار نزدیک بود. چون من ذهن بینارشته‌ای داشتم و مدام بین مدیوم‌ها در حال رفت و آمد بودم. مدتی که گذشت فرهاد گاوزن کمک کرد تا ما یک گروه تشکیل بدهیم. کم کم خانه طراحی با اعضایش شکل گرفت. من، حسین طادی، امین تیمار، مهدیه ابوالحسن، رضوان رسولی و چند نفر دیگر از بچه‌ها بیشتر فعال بودیم و با فرهاد گاوزن هسته اصلی خانه طراحی را شکل دادیم. باید اعتراف کنم اگر امروز به کارهای امیر محمدزاده احترام می‌گذارند به خاطر آن اتفاقی بود که در تنهایی من افتاد و تمرکزم روی طراحی. باید به این نکته اشاره کنم من کارهای گروهی متنوعی می‌کردم و به دلیل کم‌کاری برخی از اعضای گروه و هماهنگ نشدن با هم موجب می‌شد که خروجی که مدنظرم بود را نتوانیم داشته باشیم و در اکثر مواقع این فعالیت‌ها نمی‌توانست رضایت نهایی را برای من بوجود بیاورد. طراحی کردن به من امکان تنهایی کار کردن را داد و به من اجازه داد که برای رسیدن به نتیجه مطلوبی که در ذهنم داشتم زمان بیشتری بگذارم و خروجی کار با کیفتی که مدنظرم است، نزدیک‌تر شود.

آیا زمانی که به طراحی روی آوردید، زمان زیادی گذشت تا از راه هنر درآمد داشته باشید؟

امیر محمدزاده: زندگی بسیار سختی داشتم شاید اگر کسی این وضعیت زندگی را داشته باشد انتخاب نکند که هنرمند بماند. چون اگر بخواهیم به بُعد اقتصادی فعالیت هنری نگاه کنیم، هنرمندانی چون من تقریباً تا یک جایی هیچ درآمدی از راه هنر کسب نمی‌کنند. ولی از یک جایی به بعد و از زمانی که کار با گالری "دستان" را شروع کردم اتفاقات خوبی برایم افتاد.  البته این همکاری تنها تا مقطعی ادامه داشت.

آقای طادی، شما چطور شد که وارد دنیای هنر شدید؟

حسین طادی: خانواده من علاقمند به شعر و ادبیات هستند، به ویژه پدرم همیشه برای ما شعرهایی می‌خواند؛ در عین حال آدم جدی است و رگه‌هایی از یاس هم دارد. این مسئله موجب شده بود تا من همیشه دردی را احساس کنم و رنجی با من بود. اما این رنج را دوست داشتم. تا 20 سالگی به شدت کتاب می‌خواندم و شعر می‌نوشتم. آن زمان در کرج زندگی می‌کردیم و با دوستانم درگیر ادبیات بودیم. با دوستان‌مان هفته‌ای سه، چهار بار دورهم جمع می‌شدیم و با هم بحث می‌کردیم. در واقع آشنایی من با هنر از ادبیات شروع شد.

در همان مقطع یعنی سال 1385؛ به یک نمایشگاه گروهی که در یکی از فرهنگسراهای کرج برپا شده بود، رفتم. با این‌که در این نمایشگاه نقاشی، مجسمه و طراحی به نمایش درآمده بود اما طراحی‌ها ذهن من را درگیر کرد و همان‌جا بود که متوجه شدم طراحی، زبان و رسانه‌ای است که مدت‌هاست در جست‌وجوی آن هستم.

با فاصله زمانی کمی در کلاس طراحی آقای حسن کارگری در کرج ثبت نام کردم و در آن‌جا با فیگور و فضاسازی آشنا شدم. از آن زمان از نظر فکری و عملی درگیر طراحی بودم. با طراحی برای خودم یک خیمه درست کرده بودم. داخل آن خیمه اتفاقات زیادی برایم افتاد و از آن‌ها برای حرکت به جلو بهره گرفتم. طراحی را با تمرین و علاقه پیش بردم. در آن دوران دو، سه سال فقط پدرم سوژه طراحی‌هایم بود. من فیگور را از زوایایی کار می‌کردم که برای آن موقع من نامتعارف بود زیرا متفاوت بودن را دوست داشتم.

با این که ادبیات را خیلی دوست داشتم و هنوز هم درگیر آن هستم ولی پی طراحی را گرفتم. به مرور متوجه شدم طراحی زبانی است که با آن می‌توانم با دنیا ارتباط برقرار کنم. هنوز جرات نکرده‌ام شعر و داستان‌هایی که می‌نویسم را برای کسی بخوانم اما هرگز چنین حسی را نسبت به طراحی‌هایم نداشته‌ام.

در 12 سالگی عموهایم را با فاصله زمانی کوتاهی از دست دادم و اضطراب زیادی نسبت به زندگی پیدا کردم. از آن زمان به بعد ناگهان همه‌چیز برایم پوچ شد. اما بعدها متوجه شدم با هنر می‌توان مرگ را به نوعی متوقف کنم و می‌توانم خودم را امتداد بدهم.

پارادوکس قشنگی است در حالی که می‌میرید؛ ولی انگار هستید، چون اثر شما وجود دارد. دریافتم با ادبیات و هنرهای تجسمی می‌شود با مرگ جنگید. بعد از آن زندگی من وارد مرحله جدیدی شد. با این که لذت‌بخش‌ شد، ولی همچنان رنج‌های خاص خودش را دارد. چون ادبیات را خیلی جدی شروع کرده بودم؛ همین حس را نیز نسبت به طراحی داشتم، اتفاقی با کلاس‌های فرهاد گاوزن آشنا شدم. سال 85 دو ترم در کلاس او شرکت کردم.  با همان دو ترم چنان انقلابی در کار من ایجاد شد که به همه دوستانم توصیه می‌کردم به کلاس‌های فرهاد گاوزن بروند. اما به دلیل مشکلاتم از کلاس او دور بودم و سال 88 دوباره شروع کردم.

چرا زمانی که خودتان را شناختید و متوجه شدید طراحی چیزی است که در زندگی می‌خواهید، آن را به صورت آکادمیک، دنبال نکردید؟

حسین طادی: من از اول با ساختار مدرسه مشکل داشتم. از چهارم ابتدایی از مدرسه فرار می‌کردم. با این‌که در رشته گرافیک وارد دانشگاه شدم ولی پس از یک ترم انصراف دادم و مسیر متفاوت و دلخواه خودم را دنبال کردم. چون دوستانم در آن مقطع دانشجوی نقاشی دانشگاه سوره و دانشگاه تهران بودند، در کلاس‌هایی که در دانشگاه دوست داشتم شرکت می‌کردم. به غیر از آن، اساتیدی که فکر می‌کردم می‌توانند به من کمک کنند را پیدا می‌کردم و در کلاس‌های‌شان شرکت می‌کردم. اما تنها فضایی که متمرکز در آن شرکت می‌کردم، خانه موزه طراحی بود. خانه طراحی شاخصه‌های یک محیط آکادمیک را داشت. در خانه طراحی، حوزه فعالیت و ارتباطی ما وسیع بود با بچه‌هایی که دغدغه طراحی‌ محض داشتند مراوده داشتیم و با هنرمندانی که در فضای حرفه‌ای حضور فعال داشتند، تبادل نظر می‌کردیم. من خودم را از محیط دانشگاهی بیرون آوردم و به صورت آزاد پیش رفتم. فکر می‌کنم این‌ اتفاق بیشتر به من کمک کرد. دانش خودم را نسبت به طراحی بالا ببرم. ما آدم‌هایی بودیم که به دانشگاه اعتقاد نداشتیم. به نظرم اگر کسی پیگیر باشد و زبان انگلیسی خوبی داشته باشد، نیازی به دانشگاه پیدا نمی‌کند. دانشگاه قرار نیست معجزه کند. دلیل عمده‌ای که من دانشگاه را ادامه ندادم به خاطر این بود که آزادی فکری و استقلالم برایم اهمیت زیادی دارد.

آیا شما به صورت حرفه‌ای تنها تمرکزتان را روی طراحی معاصر گذاشته‌اید؟

حسین طادی: این‌طور نیست که فقط به طراحی معاصر پرداخته باشم. در حوزه تئاتر فعالیت داشته‌ام و در تلویزیون به ‌عنوان طراح صحنه و مشاور برنامه کار کرده‌ام. فضاهای متنوع دیگر را تجربه کردم و آن‌ها را به حوزه طراحی معاصر آوردم و استفاده کردم. به همین خاطر است که شما نمایشگاه‌های من را بینارشته‌ای می‌بینید چون من از رسانه‌های دیگر هم در نمایشگاه‌هایم استفاده می‌کنم.

امیر محمد زاده - حسین تادی

با توجه به این‌که یکی از مولفه‌های طراحی‌های شما انتزاع است، ادبیات چقدر در این زمینه به شما کمک کرد؟

حسین طادی: خیلی کمک کرد. من وقتی درگیر ادبیات بودم هم به کارهای توصیفی علاقه‌مند نبودم. شعرهای شارل بودلر را دوست داشتم و تاثیر عمیقی بر تفکر و جهان‌بینی من گذاشت. انتزاع آزادی زیادی به من می‌دهد تا بتوانم ذهن و افکارم را گسترش دهم. مطالعه دقیق و به روز طراحی معاصر و مباحثی که پیرامون آن شکل می‌گیرد باعث می‌شود ویژگی‌های انتزاعی طراحی‌هایم را افزایش بدهم.

امیر محمدزاده: من دغدغه‌های فیگوراتیو و انتزاعی خودم را به اشکال مختلف ترکیب می‌کنم که حاصل آن مجموعه‌های متنوعی از لحاظ تکنیک، مفهوم، ابعاد و ترکیب‌بندی است. در برخی از آنها در حال ساختن فضایی هستم که چون عالمی می‌نماید و گاه به درون رنج‌ها و زوال بشری می‌روم. گاهی زیبایی درگیرم ‌می‌کند و بسیار دغدغه‌ها و مسایل دیگر.

نظر شما درباره طراحی چیست؟

حسین طادی: من با طراحی می‌توانم خوب فکر کنم و در دیگران نیز اندیشه تولید کنم. به نظرم طراحی زبان شعر و فلسفه است. من با طراحی شعر می‌گویم. این‌طور نیست که بخواهم خودم را از فضای شاعرانگی بیرون بکشم. در واقع با طراحی ساختار ذهنی من از نوشتار به تصویر تبدیل شد و گسترش پیدا کرد. یکی از اتفاق‌های خوب نمایشگاه هلند این بود که شاعری به نام ایگبرت Egbert Hovenkamp پس از بازدید از نمایشگاه و تحت تاثیر مجموعه "دست‌ها" شعری بلند سرود و برای من خواند. او متاثر از آثار امیر محمدزاده نیز شعری سرود.

امیر محمدزاده: طراحی می‌تواند به خلاقیت یک جامعه کمک کند تا از یک جامعه منفعل تبدیل به یک جامعه خلاق و پویا شود که پیوسته ایده‌مند است، اختراع می‌کند و یا اثر هنری تولید می‌کند و به جهان می‌افزاید.  چیزی که طراحی می‌تواند در یک جامعه بسازد آن‌قدر وسیع است که باید درک شود. ما کمی روی کلمه طراح بایستیم. شاید هنرمند تجسمی به شکل کلاسیک مثلا کسی باشد که نقاشی می‌کند. در کل من یک نفر هستم که دارم فکر می‌کنم چطور باید برای جامعه‌ام تصمیم بگیرم و این خیابان‌ها چطور باید ساخته شود؟ ما درگیر کوچک‌ترین و جزئی‌ترین مسائل اجتماعی هستیم. همین امر اهمیت طراحی را نشان می‌دهد.

نظر شما درباره وضیعت بازار طراحی چیست؟

حسین طادی: به نظرم طراحی‌ محض در ایران نسبتاً فضای سالم و پویایی دارد و هنوز بازار طراحی دچار معضلاتی که امروزه نقاشی با آن مواجه است نشده. به نظرم طراح‌ها یک جورهایی به اقتصاد دهن‌کجی کرده‌اند. ما کمتر هنرمندی داریم که بگوید من آمده‌ام طراحی کنم تا پولدار شوم. مجموعه‌دارهای ما هنوز این دغدغه و سلیقه این را پیدا نکرده‌اند که روی طراحی معاصر سرمایه‌گذاری سنگین کنند. متاسفانه در ایران بعضی گالری‌ها با هنرمند هم‌سو نیستند و این هنرمند است که باید با گالری هم‌سو شود، در کشورهای توسعه‌یافته دنیا وضع برخلاف این است.

در کشورهایی که از نظر اقتصادی و فکری قوی هستند، هنرمند کارش را انجام می‌دهد و بعد گالری‌دار می‌آید روی گسترش اندیشه و بازار آن کار می‌کند. در ایران بعضی از گالری‌ها به هنرمند می‌گویند در همین فضا که می‌توانم بفروشم کار کنید. این یک فاجعه است چون هنرمند پس از مدتی از نظر فکری عقیم می‌شود. من حاضرم بمیرم ولی چنین کاری نکنم زیرا پولی که به هنرمندان تزریق می‌کنند کفاف هزینه‌های آن‌ها را نمی‌دهد. وقتی فکر می‌کنم، می‌بینم بازاری هم وجود ندارد که بخواهم اندیشه و دغدغه‌های خودم را قربانی آن کنم.

امیر محمدزاده: این مدلی که ما در آن قرار داریم و به آن فکر می‌کنیم برای بقیه غیرقابل باور است. ما داریم از همه چیزمان می‌گذریم و این کار را پیش می‌بریم. این‌ها فکر می‌کنند یک جای کار ما مشکل دارد یا حتماً داریم یک کاری می‌کنیم. ما پس از این همه سال کار کردن هنوز نتوانستیم به خیلی‌ها ثابت کنیم که دغدغه هنری کشور را داریم. در موزه طراحی کارگاه‌هایی گذاشته شد که ما می‌توانستیم از علاقه‌مندان پول بگیریم ولی این کار را نکردیم. یعنی ما حتی از فضایی که می‌توانستیم پول در بیاوریم هم این کار را نکردیم تا مبادا یک نفر بیرون باشد که بخواهد از این کارگاه‌ها استفاده کند ولی نتواند. متاسفانه بحث گالری بیشتر اقتصادی است و هنرمندی هم که به دلیل مسائل مالی اجازه بدهد گالری‌دار به جای او فکر کند، خودش حکم مرگ خلاقیت‌اش را امضا کرده است.

امیر محمد زاده - حسین تادی

به جز خانه طراحی و موزه طراحی محض آیا در تهران مرکزی داریم که تمرکزش را روی طراحی گذاشته باشد؟

حسین طادی: وجود ندارد. من خانه طراحی را یکی از قوی‌ترین مراکز طراحی دنیا می‌دانم. برای این حرف دلایل خاص خودم را دارم. اگر نام دنیا را آوردم به خاطر این است که من درباره سایر مراکز طراحی دنیا تحقیق و مطالعه کرده‌ام. در تهران و خارج از شهر تهران، جایی را ندیده‌ام که بخواهد به صورت متمرکز روی طراحی کار کند. وقتی موزه طراحی افتتاح شد، افراد زیادی به آنجا ‌آمدند. در موزه طراحی حتی برای کسانی که از نظر فکری همسو نبودیم نیز فضا بوجود آوردیم. آن‌ها هم مخاطب خاص خودشان را داشتند. در موزه سعی می‌کردیم فضا برای دیده شدن همه فراهم باشد. استراتژی ما این بود قضاوت نکنیم و بگذاریم مردم بگویند چه کسی دارد جلو می‌رود. تیمی که آن‌جا بودیم همیشه بحث‌مان این بود که اینجا موزه است و باید تریبونی برای همه باشد. اما پس از هشت ماه موزه طراحی بسته شد و دیگر فعالیتش ادامه پیدا نکرد.