سرویس تجسمی هنرآنلاین: تاها بهبهانی، هنرمند نقاش و مجسمه‌ساز در گفت‌وگو با هنرآنلاین درباره گذران دوران کرونا گفت: گاهی اوقات یک حادثه کوچک می‌تواند تحول بزرگی در زندگی هنرمند ایجاد کند. شیوع بیماری کرونا هم از همان حوادثی است که بسیاری از هنرمندان را از زندگی روزمره آنها جدا کرده و آنها را در مسیری قرار داد که خود را در خلوت خویش ارزیابی کنند.

 بهبهانی افزود: من هم به آرشیو کارهایم مراجعه کردم و هنر خود را در نیم قرن گذشته بازیابی کردم. همچنین ایده‌هایی که در این مدت اجرا نشده بود را دوباره بررسی کردم و مهم‌ترین دستاورد این دوران آن بود که با دور شدن از زندگی عادی، فرصتی برای کارهای عقب افتاده به دست آوردم. خوشبختانه در این مدت توانستم همه تعهدات و سفارش‌هایی که بر عهده داشتم را با فراغ بال انجام دهم. همیشه دلم می‌خواست مجسمه‌های بزرگی بسازم اما کارهای روزمره و سفارش‌ها مانع از آن می‌شد که بتوانم ایده‌های دیگر خود را عملی کنم. اما این فرصت تعطیلات به وجود آمده باعث شد آن کارها را آغاز کنم و خیلی خوشحالم که توانستم ایده‌های خود را به اجرا درآورم.

این هنرمند افزود: طبیعتاً برای تعداد زیادی از هنرمندان شیوع کرونا و تعطیلات ناشی از آن باعث شرایط بد اقتصادی شد. اما فراموش نکنیم که در جنگ جهانی دوم هم هنرمندی مانند پیکاسو در حبس خانگی بود. به دلیل اینکه هیتلر خود به هنر علاقه داشت اجازه داد که این هنرمند به جای رفتن به زندان در خانه خود حبس شود و پیکاسو در این مدت ۲ سال کارهای خیلی بزرگی انجام داد. به گمانم ما هم اگر با ناامیدی به اتفاقات نگاه کنیم همگی ضرر می‌کنیم، اما اگر با دید مثبت به آن نگاه کنیم این اتفاقات را فرصتی می‌بینیم که می‌تواند منافعی داشته باشد.

بهبهانی با اشاره به وضعیت فعلی باغ‌موزه شخصی خود گفت: تعطیلی کلاس‌ها و پایان انجام سفارش‌های متداول باعث شد که بتوانم به کارهای باغ‌موزه بیشتر رسیدگی کنم. هم اکنون کار ساختمان و محوطه‌سازی باغ‌موزه تمام شده است و تنها منتظر آسفالت خیابان اصلی و رسیدن آب آشامیدنی به این منطقه هستیم. قرار بر این بود که سال گذشته این کارها انجام شود اما شیوع کرونا باز هم کار را به تأخیر انداخت.

او با اشاره به این‌که ساخت باغ‌موزه را از سال ۹۱ در جاجرود آغاز کرده است گفت: تمام آنچه به من مربوط می‌شد را در این مدت انجام دادم و هیچ‌گاه حاضر نبودم از بخش دولتی کمک بگیرم. اما از مسئولین توقع دارم موزه‌ای که قرار است بعداً به محل رفت و آمد مردم تبدیل شود حداقل آسفالت و آب آشامیدنی داشته باشد.

بهبهانی ادامه داد: در طول سال‌های گذشته ساخت این موزه باعث شد تحولات فرهنگی زیادی در منطقه ایجاد شود. مردم محل هم به من لطف و محبت زیادی پیدا کردند تا جایی که آنها حدود ۱۴۰ میلیون تومان پول جمع‌آوری کردند و کارهای زیرسازی آسفالت محل را انجام دادند، اما مرحله آخر آسفالت‌کاری باقی مانده است که باید توسط فرمانداری انجام شود. فعلاً اقدامی برای این کار صورت نگرفته است و اگر باز هم این کار به تأخیر بیفتد ممکن است زیرسازی انجام شده هم از بین برود.

این هنرمند افزود: اگر من هر جای دیگری از دنیا چنین کاری را انجام می‌دادم بسیار مورد تشویق قرار می‌گرفتم، زیرا دارم کاری برای نسل آینده انجام می‌دهم. اما اینجا ارزشی برای فرهنگ و هنر قائل نیستند و حتی در مجلس بودجه‌ای برای هنر تصویب نشده است. هنرمندان همیشه مظلوم و مهجور بودند و این قضیه در کشور ما سابقه دیرینه دارد. وقتی زندگی هنرمندان ایرانی را مرور کنید، می‌بینید که زندگی بسیاری از آنها به وسیله مردم اداره می‌شده است نه دولت‌ها. هنرمندان همیشه از امکانات به دور بودند. من ۷۳ سال سن دارم و می‌دانم که این مسائل مربوط به امروز نیست و ریشه در گذشته دارد. هنر این توهم را در عامه مردم ایجاد کرده است که چیز ضروری در زندگی مردم نیست و به همین دلیل توجه لازم به آن نمی‌شود. درحالی‌که هنر بزرگ‌ترین عامل برای تلطیف روحیه و خلاق کردن جامعه است و می‌تواند آن را از خمودگی و افسردگی نجات دهد.

بهبهانی ادامه داد: سال‌ها درباره کمک به هنرمندان، خرید آثار آنان و بیمه‌ آنها صحبت‌هایی شده است، اما حتی بیمه‌ای که برای هنرمندان وجود دارد اغلب به تعهدات آن انجام نمی‌شود. بنابراین نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم که بیمه بیکاری وجود داشته باشد یا حمایتی از هنرمندان در این ایام رخ دهد. به نظر من تا وقتی که هنرمندان خودشان چیزی را مطالبه نکنند کسی چیزی به آنها نمی‌دهد. درعین‌حال منش هنرمندان این است که کمتر مطالبه‌گر هستند و این مسئله به عادتی برای دیگران تبدیل شده است که باعث می‌شود کمکی به هنرمندان نکنند. در کشور ما بودجه‌ای برای هنر تعریف نشده است و از بودجه‌ای که مجلس برای فرهنگ تعریف می‌کند مقدار اندکی ممکن است صرف هنر شود. حتی قرار بود بخش کمی از بودجه ادارات صرف خرید آثار هنری شود که نشد. زشتی و بی‌هویتی شهرها هم که ملغمه‌ای از معماری‌های مختلف و میادین زشت هستند به دلیل همان بی‌توجهی به هنر است.