سرویس تجسمی هنرآنلاین: از دیرباز تا به امروز نگرش و رویکردی نوین، پشتوانه ذهنی بسیاری از هنرمندان بوده است. گویشی نو در برخورد با دنیای اطراف، ذهنیت هنرمند را به سمت و سویی دیگر از آفرینش هنری سوق می‌دهد. ناصر عزیزی از معدود هنرمندانی است که بین هم نسلانش راهکاری جدید برای نمایش زیبایی و پنهان کردن نازیبایی‌های پدید آورده و در این نمایشگاه سیر تحولی و مسیر رسیدن به این راهکار را با نمایش سه دهه آثارش به اشتراک گذاشته است.

دنیای سورئالیستی هنرمند از لایه‌های زیرین ذهن پا فراتر نهاده و عرصه را برای درک و کشف زیر ساخت‌های فلسفه شخصی‌اش سخت و گاهی دشوار می‌کند. هنگامی که مخاطب در مقابل آثار او می‌ایستد در وهله نخست بازی با رنگ‌ها، چشم او را درگیر خواهد کرد و سپس فضای فرمالیستی زیرین به آرامی خود را نشان می‌دهد. بررسی فرمالیستی آثار عزیزی به تاثیرهای زیبایی‌شناسانه اجزای تشکیل‌دهنده طرح می‌انجامد. این اجزا در واقع همان عنصرهای سازنده شکل خوانده می‌شوند و زبان بصری هنرمند را پایه‌ریزی می‌کنند. در زبان بصری ناصر عزیزی پیش‌آمدهایی وجود دارد که ناخواسته یا خودخواسته ذهن مخاطب را به چالش می‌کشد. وجود خط، نقطه سطح، کنتراست، رنگ و نور به ترتیب به اثر نظم می‌دهد یا به عبارتی هنرمند از بی‌نظمی برای رسیدن به نظم دلخواهش بهره می‌گیرد.

توجه به وهم‌گرایی در پرسپکتیو آثار، ذهن مخاطب را از دنیای مدرن خارج کرده و به اعماق تاریخ هنر هدایت می‌کند؛ جایی که می‌توان سبک و سیاق نور‌پردازی نقاشان ادوار گذشته خصوصا قرن هفدهم را به یاد آورد.

در این مجموعه آثار حالات روانی هنرمند در سه دهه اخیر به نمایش در آمده، آنچه که به آن می‌اندیشیده یا از خود می‌رانده؛ در بیشتر نقاشی‌ها، خلوتی فضای پیش زمینه جای خود را به شلوغی فرم‌های اصلی می‌دهد که در واقع قسمتی از درونیات هنرمند است. نقاش بیشتر در دنیای خود غرق شده و وسعت جهان پیرامونش را با سطح‌های رنگی به نمایش می‌گذارد؛ سطح‌هایی که گاهی به زیبایی و آرامش رنگ آبی بوده و در دیگر آثار، رنگ‌هایی از جنس خاکستری جای آن را می‌گیرد. در آثار او چشم‌ها نقش مهمی را ایفا می‌کنند و مخاطب را در کشف دیگر زیر ساخت‌های این مجموعه آثار دعوت می‌کند. این کشفیات برون‌دادهای متفاوتی را در پیش دارد و همهمه موجود در فیگورها به گونه‌ای است که گویی هنرمند اتفاقات ناگوار زندگی را به آنجا تبعید کرده است. خط‌های عمودی نشان از حرکت و خطوط مورب گویای تکاپویی منظم و پلکانی است که دیدگاه هنرمند نسبت به آینده را نشان می‌دهد.

آنچه که به وضوح در آثار این هنرمند دیده می‌شود، استفاده از سطوح مثلثی شکل با رنگ‌هایی ملایم است که دو عامل متضاد باهم را در آن واحد به تصویر می‌کشد. این اتفاق ایهامی به همراهی دارد که خشم نهفته در دل زیبایی را به مدد آرایه‌های بصری به تماشا می‌گذارد. به عبارتی در هم آمیختگی این دو عنصر از صلحی پایدار خبر می‌دهد. می‌توان گفت با ذکاوت تمام، خشم موجود در روزمرگی جامعه انسانی را با رنگ‌هایی بر گرفته از پاکی آب، به صورت پیدا و ناپیدا روایت می‌کند. به‌کار‌گیری هم زمان عناصر بصری متضاد از دیگر شگرد‌های کاری این هنرمند است. استفاده سخاوتمندانه هنرمند از نماد‌ها، پرسش‌هایی در ذهن ایجاد می‌کند که راه را برای دست‌یابی به حقایق آن سوی واقعیت باز می‌کند. در واقع او با همگام سازی نماد‌های انسانی، حیوانی و هندسی، ماهیت نوینی در معناشناسی آثارش پدید می‌آورد.

بعد از درک این مباحث، مخاطب می‌تواند به آنچه هنرمند در ناخودآگاه خود به آن پرداخته دسترسی پیدا کند. در مجموع تمام این اتفاقات به منظور بازنگری و درک بهتر ارتباط معناداری‌ست که بین ناخودآگاه هنرمند و زیبایی‌های موجود در پیرامونش شکل گرفته است. نقاشی‌های ناصر عزیزی با اطمینان این نکته را بیان می‌کند که هنر از میل به آفرینش که در وجود انسان نهفته، سرچشمه می‌گیرد.

ناصر عزیزی

اثر آذر، 170در 220، رنگ روغن و اکرولیک روی بوم

در اثر فوق ساختار اولیه و ترکیب‌بندی متعادل و نامتقارن همراه با فضای منفی، دست نقاش را برای ابداع و خلاقیت باز می‌گذارد و اجازه می‌دهد ترکیب‌های زیبا، متعادل و نو خلق کند. این خلاقیت با بهره‌گیری هنرمند از عناصر بصری بیش از پیش کاراکترهای موجود در اثر را به حرکت در می‌آورد. نقطه و خط دو عامل بصری مهم در این تصویر هستند که به ذهن مخاطب جهت می‌دهند.

در اثر ناصر عزیزی خط، نقش مهمی ایفا می‌کند، برگرفته از شخصیت هنرمند بوده و از معنایی مستقل برخوردار است. خطوط عمودی ثبات و ایستایی، خطوط مورب هیجان و جنب و جوش، سرزندگی و خطوط مجازی، پویایی در اثر را دو چندان کرده است. نقطه در این اثر حضور فضای مثبت را پررنگ‌تر می‌کند. موارد ذکر شده تا حدی زیر ساخت‌های اولیه ذهن هنرمند که مثبت‌اندیشی بوده را به نمایش در آورده است. در نگاه هنرمند، عمق از تعادل و در تعامل بودن سطوح تیره و روشن بوجود می‌آید که مفهومی تازه و باطروات پدید می‌آورد. به عبارت دقیق‌تر هنگامی که مخاطب در مقابل اثر قرار می‌گیرد با کادر افقی مواجه می‌شود که دارای ترکیب‌بندی با خطوط عمودی است و از این عناصر مکمل و متضاد به خلق نوعی آرامش و ایستایی مقتدر دست پیدا می‌کند. این شکل‌گیری در فضاها و خطوط رنگی بکار گرفته شده، فضای موزون را پدید می‌آورد. هنرمند رنگ‌های سرد و گرم را باهم و در کنار هم قرار داده و برای ایجاد هیجان برای مخاطب، از رنگ سیاه بهره گرفته است.

حضور ماه، دو ستاره و اسب و پرتره‌ای که در انتهای بال‌ها با دقت به ستاره‌ها می‌نگرد و اشاره به صور فلکی دارد، نگاه بازدید کننده را با خود همگام می‌سازد و به تماشای زیبایی در تعریف و دیدگاه فلسفی ناصر عزیزی دعوت می‌کند.

اسب در این اثر، از حرکت باز می‌ایستد و علی‌رغم داشتن بال پرواز نمی‌کند. این خود نشان از ایستایی و اقتدار نقاش دارد. چرخیدن سر اسب به سمت راست اشاره به اتفاقات و پیش آمده‌هایی دارد که در زندگی هنرمند نقش مهمی داشته است؛ پیش‌آمد‌هایی تلخ و شیرین در مقابل و در تعامل با یکدیگر  که معنای تازه‌ای در زندگی هنرمند بوجود آورده است. پرتره‌ حاضر، در واقع بیانگر حضور نقاش در اثرش بوده و نگاه کنجکاوانه‌ او به ستاره‌ها از این رو است که آن‌ها را چراغ راهی قرار داده برای پیدا کردن و دست‌یابی به روشنی وسیع‌تری که ماه خطاب می‌شود.   

نماد‌های موجود در نقاشی به شکل سطوح هندسی دایره و مثلث درآمده‌اند که با دیگر نمادهای انسانی و حیوانی در تعامل هستند. دایره در نمادگرایی دوره‌های تاریخی از اهمیت بالایی برخوردار است و این شکل تمامیت روان انسان در بّعدهای مختلف از جمله رابطه‌ معنادار بین انسان و حیوان را در بر می‌گیرد.

دیگر نماد به کار گرفته شده که بارها چشم مخاطب با آن برخورد می‌کند مثلث است. علاوه بر اینکه در ادیان مفهوم مختلفی از این نماد دیده شده، در مفهوم ایران باستان، تداعی‌کننده‌ نماد آناهیتا بوده و در تثلیث‌ها هر راس نقشی مجزا را ایفا می‌کند و در این اثر یک خشونت پنهان را به نمایش در آورده است.

در این اثر مانند مجموعه آثاری که هنرمند در تمام سه دهه گذشته خلق کرده، آنچه در پس زیبایی بصری پنهان می‌ماند، نگاه و رویکردی است که اصراری برای بروز و ظهور ندارد. به عنوان نمونه استفاده نمادین از اسب با پس زمینه خاکستری، آرامش وصف‌ناپذیری را یادآور می‌شود که در پس آن فلسفه‌ایی ناگفته، پنهان است. شاید بتوان رد پای فلسفی ملاصدرا را در این اثر جستجو کرد چرا که هنرمند، عالم خیال و صور خیالی را باهم ادغام کرده و به این اندیشه تجسم بخشیده که روان بشری قادر است کالبدها و صورت‌هایی خلق کند که مقدار دارند اما مادی نیستند. در نقاشی ناصر عزیزی مخاطب به نوعی جهان هستی و چرخه‌ علت و معلولی آن را در کنار هم می‌بیند.

این نمایشگاه تا تاریخ 27 خرداد ماه در گالری آریانا به نشانی تهران، خیابان شهید فیاضی (فرشته)، پلاک ۹ برپاست.