سرویس تجسمی هنرآنلاین: نمایشگاه نقاشی داریوش حسینی با نام "واید شات" در گالری اُ برگزار شد. حسینی در گفت‌وگو با هنرآنلاین با بیان اینکه ۱۱ تابلو با تکنیک اکریلیک روی بوم که از سال ۹۵ تا ۹۸ کار شده‌اند در این مجموعه به نمایش درآمد، گفت: برای من نقاشی کردن از منظره اهمیت چندانی نداشت، بلکه نقاشی از منظره به شرط عملی شدن ایده "واید شات" برایم مطرح بود. بیش از 15 سال است که یک ایده تجسمی را در همه نقاشی‌های خود پیگیری کرده‌ و نام آن را واید شات گذاشتم، به این معنی که همه عناصر در تابلوهای من تا کناره‌های کادر ادامه پیدا می‌کنند. نقاشی حالت دو بعدی به خود می‌گیرد و پرسپکتیو در آن حذف می‌شود. این ایده احتمالا به دلیل گرایشی که از کودکی به مینیاتور داشتم شکل گرفته و همیشه در آثارم وجود دارد.

حسینی ادامه داد: این ایده در کارهای قبلی بیشتر یک مفهوم ذهنی بود اما در آثار اخیر سعی کردم برای آن یک ما به ازای واقعی پیدا کنم و احساس کردم طبیعت سوژه‌ای است که عناصر آن می‌تواند در تمام فضای کار امتداد پیدا کند به نحوی که ببینند فکر کند در صورت ادامه یافتن کادر و بزرگ شدن آن، باز هم این عناصر به همین شکل ادامه پیدا کرده و تکرار می‌شوند.

این هنرمند ادامه داد: در تابلوهای این مجموعه هیچ‌وقت منظره به فضای دیگری مانند آسمان، کوه و... نمی‌رسد و حتی شکل بافت‌گونه و دکوراتیو به خودش می‌گیرد. در آثار تزیینی یا دکوراتیو مانند طرح پارچه می‌بینید که یک عنصر دائماً تکرار می‌شود و هر قدر ابعاد کادر گسترش پیدا کند، نقوش تغییری نمی‌کند. برایم جالب بود که این نقاشی‌ها را ابتدا با ایده واید شات آغاز کردم اما به مرور آثار سویه دکوراتیو و تزئینی به خود گرفت.

حسینی افزود: همیشه دوست داشتم حتی وقتی نقاشی انتزاعی انجام می‎دهم بتوانم ما به ازای آن را در طبیعت و زندگی پیدا کنم. سالهاست که از نقاشی آبستره به واقع‌نمایی بازگشت کرده‌ام، بنابراین خودم را شناخته و می‌دانم که یک نقاش شکل‌گرا هستم، ولی فرآیند نقاشی من از نقاشی آبستره بیرون آمده است.

او با بیان اینکه در طول چهار سال کار روی این مجموعه، نقاشی‌ها به تدریج تغییر کرده‌اند، گفت: من همیشه چند تم نقاشی را به شکل همزمان کار می‌کنم و موضوعات مختلف را با هم پیش می‌برم و هرگاه یکی از آنها از نظر تعداد به حد کافی برسد، نمایشگاهی از آن مجموعه را برگزار می‌کنم. بنابراین فکر می‌کنم نقاشی‌های من روی هم تاثیر می‌گذارند و عناصر جوهری در آنها هست که در همه کارها تکرار می‌شود. فکر می‌کنم از واقع‌گراترین شکل نقاشی تا انتزاعی‌ترین شکل آن یک کهکشان راه است و هنرمند می‌تواند بین آنها مانور بدهد.

حسینی افزود: خود نقاشی به من می‌گوید که آن را بین انتزاع و واقعیت نگه دارم یا اینکه به آبستره تبدیل کنم. در هیچ کدام از تابلوها این موضوع را از قبل پیش‌بینی نکردم و فقط ایده‌ای مرتبط با طبیعت و واید شات داشتم. بقیه ماجرا در طول چهار سال شکل گرفت و هر اثر چندین بار در لایه‌های مختلف تغییر کرده و به شکل نهایی رسید. در طی این مدت احساس کردم آثار باید ابعاد بزرگی داشته باشند زیرا اگر ابعاد آنها کوچک باشد تابلوها شبیه دیتیلی از طبیعت می‌شود در حالی که هدفم این نبود و می‌خواستم بیننده متوجه تفاوت بین عکاسی و نقاشی شود.

این نقاش ادامه داد: در عکاسی، هنرمند باید جستجوی زیادی در طبیعت انجام دهد تا بتواند برشی را پیدا کند که همه عناصر در آن تکرار شده باشند و به فرم و عنصر دیگری تبدیل نشود. اما می‌خواستم نشان دهم که در نقاشی، منِ هنرمند هستم که عناصر را در اثر تکرار می‌کنم و در همه ابعاد، این عناصر به همین شکل تکرار می‌شوند.