سرویس تجسمی هنرآنلاین: علی فرح‌زاد متولد 1330 در ساری و فارغ‌التحصیل گرافیک 1358 از دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران و فارغ‌التحصیل نقاشی از آکادمی هنرهای زیبای بررای میلان است. او در سال 1359 به ایتالیا مهاجرت کرده و در آن زمان به عنوان طراح و تصویرگر با نشریات متعدد ایتالیایی همکاری داشته است. او تاکنون چندین نمایشگاه انفرادی در ایتالیا برپا کرده و در نمایشگاه گروهی متعددی در ایتالیا آثارش به نمایش درآمده است. تعدادی از آثار این هنرمند 24 اردیبهشت‌ماه در حراج ساتبیز ایتالیا چکش خواهد خورد و یک پوستر او نیز هفتم خردادماه به مناسبت پانصدمین سالگرد لئوناردو داوینچی در موزه Della Permanente میلان به نمایش در خواهد آمد. مجموعه ای از طراحی و نقاشی‌های او با عنوان "سفر" از 23 فروردین تا اول اردیبهشت در گالری پاییز در خانه هنرمندان در معرض دید مخاطبان قرار گرفته و این هنرمند 22 اثر را که در ابعاد بسیار متفاوتی خلق شده‌ند، در این نمایشگاه ارائه کرده است. به بهانه این نمایشگاه با علی‌فرح‌زاد گفت‌وگویی داشته‌ایم که در ادامه می‌خوانید:

 

هنر برای شما از کجا شروع شد؟ 

من در سال 1330 در ساری در خانواده‌ای فرهنگی متولد شدم. تا پایان دوره متوسطه در ساری زندگی کردم. پس از قبولی در رشته گرافیک دانشکده هنرهای زیبا، راهی تهران شدم. هنر در خانواده ما ارثی است. مادرم هنرمند و دایی‌ام نیز از دانشکده هنرهای زیبا در رشته نقاشی فارغ‌التحصیل شده بود و او یکی از مشوقین من برای ادامه تحصیل در رشته هنر بود. 

چرا رشته گرافیک را برای ادامه تحصیل انتخاب کردید؟ 

با این که من معتقد به آموزش آکادمیک هستم؛ اما زمانی که در مقطع کارشناسی قرار بود رشته‌ای را انتخاب کنم، تصمیم گرفتم گرافیک بخوانم و نقاشی را خودم دنبال کنم و می‌خواستم در عرصه نقاشی خودم را رها بگذارم چون گرافیک از جمله رشته‌هایی است که فراگیری آن مستلزم آموزش‌های خاصی است و در مقایسه با نقاشی تکنیکی‌تر است. از استادانم در دانشگاه می‌توانم به هانیبال الخاص، مرتضی ممیز، محسن وزیری‌مقدم و جلال شباهنگی اشاره کنم. 

علی فرح‌ زاد

آیا در تمام سال‌هایی که از ایران مهاجرت کردید و در میلان زندگی می‌کردید، ارتباط‌تان را با ایران قطع کرده بودید؟ 

ارتباطم را به طور کامل نه. به ایران تنها برای دیدار با خانواده‌ام سفر می‌کردم، اما در ایران فعالیت فرهنگی و هنری خاصی نداشتم و به واسطه چهار دهه دوری از ایران، متاسفانه ارتباطم با دوستان، استادان و هم دانشگاهی‌هایم به طور کامل قطع شده است، از این رو از زمانی که مهاجرت کردم، نتوانستم در ایران خودم را به عنوان یک هنرمند معرفی کنم و ایده‌هایم را بشناسانم. 

آیا پیش از مهاجرت، در ایران فعالیت هنری خاصی داشتید یا فعالیت‌تان تنها تجربه‌های دانشجویی بود؟ 

پیش از مهاجرتم از ایران تمرکزم بیشتر روی کارهای گرافیکی بود و به نوعی مجذوب گرافیک بودم و به صورت پاره‌وقت با شرکت‌های تبلیغاتی همکاری می‌کردم. ولی در این دوران نمایشگاهی در ایران برپا نکردم. اتفاقا زمانی که از ایران به ایتالیا مهاجرت کردم براساس رزومه کاری که در ایران داشتم خیلی زود توانستم به عنوان گرافیست با مطبوعات ایتالیایی و شرکت‌های معماری فعالیتم را آغاز کنم و بتوانم از این راه هزینه‌های زندگی‌ام را تامین کنم. 

چه شد که تصمیم گرفتید به ایتالیا مهاجرت کنید؟ 

قصد داشتم که در رشته نقاشی تحصیل کنم و به هنر ایتالیا هم علاقه داشتم. ولی با این همه پس از مهاجرت به ایتالیا، مدتی هم به پاریس رفتم و حتی در مدرسه عالی ملی هنرهای زیبا بوزار پذیرفته شدم، اما تصمیم گرفتم که به ایتالیا برگردم و در دانشکده هنرهای زیبای "بررا" میلان ثبت نام کنم. البته من در سال ۱۳۵۸ از دانشکده هنرهای زیبا تهران فارغ‌التحصیل شدم و بعد به ایتالیا مهاجرت کردم اما از سال ۱۹۸۰ که توانسته بودم از نظر مالی هزینه‌های زندگی‌ام را تامین کنم، در ایتالیا ادامه تحصیل دادم. 

در ایتالیا بیشتر متاثر از کدام جریان هنری بودید؟ 

در دانشگاه من شاگرد "لوچیانو فابرو" بودم. او یکی از هنرمندهای کلیدی جنبش هنری ایتالیاییِ "آرته پوورا" بود. "آرته پوورا" یکی از چهار جریان هنری ایتالیا در دوره معاصر به شمار می‌رود که تاکید اصلی‌اش بر روی پست مینیمالیسم است. 

درباره مجموعه "سفر" که در خانه هنرمندان به نمایش گذاشتید، کمی توضیح دهید؟ 

من در آثارم تلاش کرده‌ام که ارتباط تنگاتنگی میان نقاشی، طراحی و فلسفه بوجود آورم که نتیجه‌اش ابداع کردن فلسفه تصویری شد (PHILOSOPHY TO BE SEEN). در تحقیقاتم به مساله روح  و جسم می‌پردازم و معتقدم در آخرین لحضات عمر، انسان به حداکثر اگاهی و تکامل حیات مادی خود می‌رسد. در آثارم تلاش می‌کنم تا این اتفاقات را نشان دهم. به نظرم، ما انسان‌ها اتفاقی به این جهان نیامده‌ایم چون از میلیون‌ها اسپرم فقط یکی از آنها موفق به ورود به این دنیا می‌شود و هر انسان تا زمان بازگشت به جهان باقی سیر و سلوکی را طی می‌کند که خاص خود اوست. نقاشی به من کمک می‌کند تا بتوانم ادامه مسیر زندگی انسان به جهان دیگر را تصور و ترسیم کنم. روح انسان همواره سیال، روان و مدام در سفر است. سفری که هیچ‌گاه پایانی ندارد. حتی شب‌ها زمانی که به خواب می‌رویم روح‌مان در تکامل است و تجربیاتی می‌کند که از توان جسم خارج است. جسم انسان نیز در گذر زمان با از دست دادن قابلیت‌های فیزیکی‌‌اش آماده می‌شود برای سفر به دیگر سو. به نظرم با مرگ سفر ما شکل دیگری به خود می‌گیرد مثلا سال‌ها پیش نمایشگاهی داشتم که در آن یک سنگ قبر وسط گالری قرار دادم و روی سنگ قبر یک چمدان. برای من مرگ موضوع والایی است. مرگ آزاد شدن از قید تعلقات است، در آن هنگام خاک، انسان نیک را با عشق به آغوش می‌کشد و پذیرا می‌شود. در گالری خصوصی که با عنوان "فرح‌زاد آرت" (FARAHZADART) در میلان پایه‌گذاری کرده‌ام، در طول سال ضمن برپایی نمایشگاه به صورت همزمان از فیلسوف‌های شناخته شده ایتالیایی دعوت به عمل می‌آورم تا همراه با هنرمندان درباره تم‌های مطرح شده نظرشان را بیان کنند. در پاییز سال جاری نیز نمایشگاه و نشست‌های تخصصی یک روزه پیرامون موضوع زیبایی‌شناسی در گالری‌ام برگزار خواهد شد.  

با این که آثار شما فیگوراتیو هستند اما چرا این فیگورها هویت مستقل و مجزایی ندارند؟ 

فیگورهای من همواره در حال تغییر هستند. گویی آن‌ها ماهیتی ما بین جسم و روح دارند و حرکاتی از درون به بیرون دارند. اگر به آثار من نگاه کنید شما با نقطه‌های متعددی مواجهه می‌شوید که این نقطه‌ها بر اثر یک حرکت تکاملی شکوفا می‌شوند. 

در نقاشی و طراحی‌های‌تان از دوران دانشجویی تا به امروز چه مسیری را به سمت شکوفایی طی کرده‌اید؟ 

زمانی که در ایران بودم بیشتر نقاشی‌های من فیگوراتیو و طبیعت بی‌جان بود. خیلی منظره می‌کشیدم. حتی یک پروژه دانشجویی با جلال شباهنگی داشتم که کاملا فیگوراتیو و به شیوه نقاشی‌های قهوه‌خانه‌ای بود اما به مرور از این فضا فاصله گرفتیم و به نقاشی و طراحی‌های فیگوراتیو مینی‌مالیستی گرایش پیدا کردم. 

در نقاشی‌های‌تان هویت بصری ایرانی به چشم نمی‌خورد آیا این هویت ایرانی در کارهای گرافیکی‌تان بوجود دارد؟

من به مرور تلاش کردم که به جای المان‌های هویت ایرانی، روح ایرانی را در نقاشی و طراحی‌هایم جاری کنم. اما در آثار پیشینم از المان‌ها ایرانی استفاده می‌کردم؛ مثلا یک اثر بزرگ دارم که در آن حیوانی فرشی را بر دوش حمل می‌کند را نقاشی کرده‌ام. 

با توجه به این‌که در ایتالیا هنرمندان ایرانی متعددی زندگی و کار می‌کنند، آیا شما با جامعه هنرمندان ایرانی مقیم ایتالیا و به عنوان مثال زنده‌یاد محسن وزیری‌مقدم که در هنرهای زیبا شاگردش بودید، ارتباط داشتید؟ 

متاسفانه نه. من در ایتالیا با ایرانی‌ها ارتباط خاصی نداشتم. زندگی در اروپا سرعتش با زندگی در ایران بسیار متفاوت است و در این سال‌ها آن قدر درگیر کار بودم که فرصتی فراهم نشد تا با هنرمندان ایرانی در ارتباط باشم. از محل سکونت من میلان تا رم چندین ساعت با قطار فاصله است و درگیرهای کاری که داشتم موجب می‌شد که نتوانم به دیدار استادم بروم. هر چند که در این سال‌ها همواره می‌گفتم بالاخره به زودی به دیدار استاد وزیری مقدم می‌روم، اما نشد.  

چه شد که از میان فضاهای نمایشگاهی ایران، خانه هنرمندان ایران را انتخاب کردید؟ 

به نظرم خانه هنرمندان ایران، فضای هنری و فرهنگی است که در میان اقشار مختلف مردم محبوبت دارد و در طول هفته افراد مختلفی از فضای نمایشگاهی آن دیدن می‌کنند و برای من که سال‌ها از ایران دور بودم برپایی نمایشگاه در این فضای فعال فرهنگی جوان خوشایند بود. 

علی فرح‌ زاد

آیا در سال جاری مجموعه دیگری از آثارتان را به نمایش خواهید گذاشت؟ 

من سال‌هاست که مشغول کار کردن روی مجموعه سفر هستم و تاکنون ضمن برپایی نمایشگاه انفرادی متعدد از آثارم در ایتالیا در نمایشگاه‌های گروهی مختلف به عنوان طراح، نقاش و گرافیست آثارم را به نمایش گذاشته‌ام. 14 ماه می 2019 نیز قرار است تعدادی از آثارم در حراج ساتبیز در موزه ملی علم و تکنولوژی لئوناردو داوینچی میلان چکش بخورد. همچنین یک پوستر نیز ۲۳ می ۲۰۱۹ برای نمایشگاه پانصدمین سالگرد لئوناردو داوینچی در موزه Della Permanente به نمایش درمی‌آید.  

آیا کتابی از آثارتان منتشر شده است؟ 

بله تاکنون ۳ کتاب از آثارم در ایتالیا منتشر شده است و مدتی است که تصمیم گرفته‌ام چهارمین کتاب از آثارم را در ایران چاپ کنم و به احتمال زیاد این کتاب را به دو زبان منتشر خواهم کرد. همزمان با آن نمایشگاه متنوع و بزرگ‌تری از آثارم را در ایران به نمایش خواهم گذاشت.