سرویس تجسمی هنرآنلاین : دیروز خبر سومین حراج باران، ویژه خط، خوشنویسی، هنرهای ایرانی و اسلامی منتشر شد. در حالیکه گران ترین برآوردها به یک مصحف شریف، قرآن مجید تعلق گرفته، و از شش تا هفت میلیارد تومان تخمین زده شده نگاه خوشنویسان به اثر شش قطعه ای میرعماد الحسنی یگانه نستعلیق است که 600 تا 650 قیمت گذاری شده است. 

ایلنا نوشته است: اگر دنیای غرب بازار هنر را با پیکاسو، داوینچی، مونش، جکسون پولاک و معاصرین دیمین هرست و جف کونز به سیطره خود درآورده است، به نظر شما هنر ایران با کدام هنرمندان توان چنین رقابتی را داراست؟

بدیهی ست برای رکورد سازی و دست یافتن به یک بازار بین المللی قدم اول باید ارائه آثاری هنری باشد که اصالت و امضای ایرانی داشته باشد؛ زیرا بدون تعارف در هنر مدرن و معاصر خود دنیای غرب سرچشمه اصلی است و بسیار دور از ذهن است در این وادی هنرمند ایرانی بتواند صاحب مارکت جهانی شود.

شاید سقف پرواز هنر مدرن و معاصر ایران، بازارهای منطقه ای به خصوص خاورمیانه باشد که به دلیل اشتراکات فرهنگی و رقابت های کلکسیونرها اتفاقات خوبی هم افتاده رخ داده، اما به شهادت چهارده سال اخیر این سقف چندان بالا و بلند نیست و با مبادلات چندین میلیارد دلاری تجارت جهانی هنر، فرسنگ ها فاصله دارد. دیگر اینکه به انواع دلایل هنوز مارکت بسیاری از بزرگان هنر مدرنیستی ایران مانند سهراب سپهری، داخلی ست و اگر در لندن و نیویورک هم شاهد خرید و فروشی باشیم آنجا هم معمولا ایرانیان برای خرید نقاشی های زیبای این شاعر نوستالژیک ما دست بید می کنند. ناگفته نماند چند هنرمند ایرانی داریم که در خریداران بین المللی دارند مانند منیر فرمانفرمائیان… یا چند هنرمندی که در اروپا و آمریکا زندگی می کنند اما آن جریان رکورد ساز با این تک ستاره ها شکل نمی گیرد.

به نظر می رسد وقت آن رسیده هنر ایران با تغییر استراتژی راهبرد عملی تری را در دستور کار قرار دهد و با تکیه به هویت خود، ریل گذاری تازه ای را برای پیشرفت امتحان کند. سرمایه گذاری روی خوشنویسی از اثر هنری خطاطی تا نسخ و کتب خطی و مجموع صنایع وابسته به آن می تواند پیشنهادی درست باشد. نکته مهم این است که خوشنویسی در این زمینه اول راه نیست، نشانه آن آوازه جهانی ست و حضور پررنگش در بزرگ ترین موزه ها و کلکسیون های دنیا.

ایران با معرفی نمونه هایی شگفت انگیز از خوشنویسی می تواند فصلی تازه از بازار هنر را به روی خود بگشاید.

نگارنده معتقد است در برابر سنگین وزن های مارکت هنر غرب، ایران باید روی بزرگانی مانند میرعماد، میرزا غلامرضا، درویش عبدالمجید طالقانی

، میرعلی هروی، اسدالله شیرازی، عمادالکتاب، محمدحسین تبریزی، گلستانه

، کلهر و تاذمعاصرین غلامحسین امیرخانی … تمرکز کند.

نمونه شاخص میرعماد که اتفاقا زندگی و مرگ دراماتیکی داشت می تواند این گمانه را قابل لمس تر ارائه دهد،

میرعماد از سرآمدان هنر خوشنویسی ایرانی و بزرگترین خوشنویس در خط نستعلیق است، "خط میر" برای حسن خط، مثل شده است. خط میرعماد در زمان زندگانی‌اش نه‌تنها در ایران و دربار صفوی بلکه در دربار گورکانیان هند و پادشاهان عثمانی نیز آوازه‌ای بلندپایه داشت.

گفته می‌شود که خط او را در زمان زندگی‌اش با طلا معاوضه می‌کردند و در هنگام مرگ از ثروتمندترین مردان ایران بوده چنانچه خانه‌اش را وزیر وقت نتوانست بخرد.

او قرن دهم می زیست و 63 سالگی دنیا را وداع گفت آن هم بسیار تراژیک و هولناک: در سال 1024 ه‍.ق شاه عباس صفوی استاد، را متهم به پیروی از مذهب تسنن کرد و امر به قتل وی داد.

از او آثار فراوانی باقی‌مانده که در موزه‌های ایران و جهان و مجموعه‌های شخصی نگهداری می‌شود.

از میر عماد آثار خطی فراوانی به صورت مرقع یا "قطعات متفرقه" به جای مانده‌است که زینت بخش موزه‌های معتبر ایران و جهان و مجموعه‌های شخصی است. برخی از آثار او اکنون به موزهٔ خوشنویسی قزوین واقع در کاخ چهلستون منتقل شده‌اند. اخیراً به همت هنردوستان ایتالیایی و آمریکایی مجموعه نفیسی از آثار میرعماد حسنی چاپ شده‌است و به همت موزه متروپولیتن نیویورک در دسترس علاقه‌مندان خط ناب نستعلیق ایرانی قرار گرفته‌است.

آثار میرعماد در "مرقع سن‌پطرزبورگ" یعنی همان مرقع میرزا مهدی خان منشی نادرشاه، که احتمالاً در سال‌های انقلاب مشروطیت کتابخانه سلطنتی ایران آن را به روسها فروخته‌است، دیده می‌شود. این مرقع اخیراً به‌طور کامل چاپ شده و صفحاتی از آن به نام "کرشمه ساقی" در ایران انتشار یافته‌است. رساله باباشاه اصفهانی نیز به خط اوست.

میرعماد با پالایش خطوط پیشینیان و زدودن اضافات و ناخالصی‌ها از پیکره نستعلیق و نزدیک کردن شگرف نسبت‌های اجزای حروف و کلمات، به اعلا درجه زیبایی یعنی نسبت طلایی رسید و قدمی اساسی در اعتلای هنر نستعلیق برداشت. با بررسی اکثریت قاطع حروف و کلمات میرعماد متوجه می‌شویم که این نسبت به‌عنوان یک الگو در تاروپود حروف و واژه‌ها وجود دارد و زاویه ۴۴۸/۶۳ درجه که مبنای ترسیم مستطیل طلایی است، در شروع قلم گذاری و ادامه رانش قلم، حضوری تعیین‌کننده دارد.

این مهم قطعاً در سایه شعور و حس زیبایی‌شناسی وی حاصل آمده، نه آگاهی از فرمول تقسیم طلایی از دیدگاه هندسی و علوم ریاضی. میرعماد این نسبت‌ها را نه‌تنها در اجزای حروف بلکه در فاصله دو سطر و مجموعه دو سطر چلیپاها و کادرهای کتابت و قطعات رعایت می‌کرده است. وی چلیپانویسی و قطعه نگاری را به مرتبه یک فرهنگ ارتقا داد و به‌عنوان هنری مستقل از کاربرد خط نستعلیق در قاب تاریخ نشاند.

آن داستان زندگی، و این کمال در هنر، دقیقا همان فاکتورهایی ست که برای بزرگی در بازار هنر نیاز است، میرعماد برپایه همین داشته های ذاتی بدون هیچ پشتوانه تبلیغات و بازاریابی  در سال‌ها 2005 تا 2015 حداقل در 27 حراج شرکت داده‌شده است که سیر صعودی آن در 19 حراج کریستیز و 8 حراج ساتبیز جالب توجه است.

آثار میرعماد در حراج کریستیز از سال 2007 تا 2015 که در لندن برگزار شد حضور داشت، قیمت‌های پایه آثار او حداقل 500 پوند در سال 2007 و حداکثر 16000 پوند در سال 2014 بود.

میرعماد

اکثریت کارهای فروخته‌شده باقیمت‌هایی بالاتر از قیمت پایه چکش خوردند و تعداد معدودی که پایین‌تر به فروش رسیدند اختلاف قیمت‌هایی بسیار کم با قیمت پایه داشته‌اند. حداقل قیمت فروش رفته 576 پوند بود که از قیمت پایه تنها 76 پوند بالاتر بود و بیشترین قیمت اثر به فروش رفته 39650 پوند بود که با اختلاف بسیار زیاد از قیمت پایه یعنی 10000 پوند در سال 2012 فروخته شد و بیشترین اختلاف قیمت با قیمت پایه را در آن حراج کسب کرد. در طول این سال‌ها رشدی تقریباً 400 درصدی داشته است.

همین روند مثبت در حراج ساتبیز قابل مشاهده است:

در سال‌های 2005 تا 2015 آثار میرعماد در حداقل هشت حراج شرکت داشته‌اند که تعدادی در پاریس و برخی دیگر در لندن برگزار شد.

آثار میرعماد از قیمت پایه 2500 پوند در سال 2011 تا ده هزار پوند در همان حراج به فروش گذاشته شدند.

قسمت قابل‌توجه آثار میرعماد در حراج ساتبیز فروش اثر 12500 پوندی است که مربوط به اثری است کمترین قیمت پایه در بین این چند سال را داشت یعنی 2500 پوند که با اختلاف بسیار چشمگیر ده هزار پوند چکش خورد و بعد از آن اثری با قیمت 7750 پوند فروخته شد که قیمت پایه آن 5000 پوند در سال 2009 بود. به حتم فروش موفقیت‌آمیز آثار میرعماد در این سال‌ها نشان‌دهندۀ اهمیتش در بازار جهانی هنر است.

اما بازار داخلی هنر در مهر ماه سال 1395 به این بزرگ هنر واکنش درست نشان داد: یکی از آثار میرعماد الحسنی در اولین دورۀ حراج باران با قیمت پایه 80 تا 90 میلیون تومان شرکت داده شد که با قیمت 600 میلیون تومان به‌فروش رسید.اما کسی تردید ندارد این فروش خوب با آنچه باید باشد فاصله دور و بعید دارد. حتی در مقایسه با برخی آثار مدرن که این روزها در گالری های تهران به فروش می رسد.

اکنون وقت آن رسیده با معرفی سودآور بودن سرمایه گذاری در هنر اصیل راه توسعه و پیشرفت را پیش روی هنر ایران بگذاریم و در بازارهای بین المللی با برندهای واقعی مان عرض اندام کنیم.