سرویس تجسمی هنرآنلاین: دومین نشست تخصصی نقد و بررسی دوسالانه‌های مجسمه‌سازی با تمرکز بر دوسالانه هفتم با حضور کوروش گلناری٬ صفا سبطی وعباس مجیدی از سوی انجمن هنرمندان مجسمه سازایران برگزار شد.

در ابتدای این نشست عباس مجیدی رئیس هیات مدیره انجمن هنرمندان مجسمه‌ساز ایران گفت: هدف از برگزاری این نشست‌های تخصصی بالا بردن سطح کیفی مجسمه‌سازی ایران و رویدادهای همسو با آن است. این نشست‌ها فرصتی را برای تجزیه و تحلیل پیش روی ما می‌گذارد تا مسیر روشن پیش روی ما باز شود و بتوانیم برای هشتمین دوسالانه مجسمه‌سازی سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزی کنیم. متاسفانه پیش از این بستری برای تعیین اهداف دوسالانه مجسمه‌سازی وجود نداشت و همین امر موجب شد تا مناسبات این رویداد درست تعریف نشدند.

به گفته مجیدی، دوسالانه هفتم یکی از بهترین دوسالانه‌های مجسمه‌سازی بود که با توجه به بضاعت مجسمه‌سازی ایران برگزار شد. هر چند که همه رویدادها در دل خود نقاط ضعف‌ و قوت‌ دارند. به نظر من وقتی تم را منحصر با اندیشه یک فیلسوف می‌کنیم، این موضوع به نوعی نقض مساله معاصر بودن است. ما در مساله معاصر بودن تمام این پارادایم‌ها را شکسته‌ایم و دیگر بحث هنر والا به مفهوم گذشته را نداریم.

او افزود: هنرمند می‌تواند زندگی خودش را در اثرش جاری کند اما نمی‌تواند براساس یک نگرش خاص اثری را خلق کند. واکنشی که آدم‌ها نسبت به وضعیت موجود دارند با هم تفاوت دارد. شاملو، سهراب سپهری هر دو در دوره خفقان شعر سروده‌اند، اما در این دوران که شعر شاملو روحیه حماسی دارد، سهراب سپهری از گل و بلبل در شعرش صحبت می‌کند و به دلیل رویکردش مورد نقد قرار می‌گیرد. ولی او هنرمند است و آزاد است که از زاویه دید خود به دنیای پیرامونش بپردازد.

کوروش گلناری دبیر هفتمین دوسالانه مجسمه‌سازی نیز در این نشست گفت: انتخاب تم وضعیت، مصداق بحران جامعه ما است. زمانی که تم دوسالانه هفتم را وضعیت انتخاب کردیم، کم نبودند افرادی که تم را زیر سوال بردند و از چرایی تم پرسیدند و افرادی چون سعید شهلاپور در نشریه تندیس مطرح کردند که چرا تم براساس اندیشه‌های داریوش شایگان انتخاب شده است. اگر به تاریخ ایران از دوره قاجاریه به این سو نگاه کنیم درمی‌یابیم در تمام این مدت ما با بحران وضعیت روبرو بوده‌ایم.

او افزود: امروزه کتاب‌های متعددی درباره مجسمه‌سازی نوشته شده، اما با وجود این نسبت به نظریه و کتاب‌خوانی بی‌اهمیت هستیم. اگر دوسالانه‌های بین‌المللی مجسمه را  نگاه کنید در می‌یابید که به هنر در چه ابعادی نگاه می‌کنند. اما در ایران وضعیت فرق می‌کند.

او افزود: رویکرد برخی از پیشکسوتان نسبت به دوسالانه مجسمه‌سازی اصلا درست نیست. مثلا در دوسالانه هفتم با این که مکان جانمایی مجسمه پیشکسوتان مشخص شده بود، دقیقا سه روز قبل از برگزاری رویداد از شرکت در دوسالانه امتناع کردند. این رفتار بی‌اخلاقی است.

گلناری ادامه داد: تم یکی از بحث‌هایی است که در دوسالانه هفتم بسیار مطرح شد. تم یک موضوع نیست که بخواهیم براساس آن شکل‌واره تعریف کنیم. تم یک اتمسفر و هیجان است. تم یک افق رو در رو است. تم دوسالانه هفتم این افق را پیش روی هنرمند  گذاشت تا ببیند رویکردش نسبت به این وضعیت خاورمیانه و ایران چیست.

او با اشاره به تم دوسالانه‌های پیشین که هیچ تناسبی با وضعیت اجتماعی عصر خود نداشته‌اند،گفت: به عنوان مثال دوسالانه ششم که در ملتهب‌ترین دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد برگزار شد، تم‌اش این بود، آسمان مال من است. واقعا این تم چقدر با حال و هوای ایران هم‌خوانی داشت.

دبیر دوسالانه هفتم با اشاره به چگونگی انتخاب تم وضعیت برای دوسالانه هفتم گفت: این تم با توجه به جلسات متعددی که برگزار کردیم، انتخاب شد. با انتخاب این تم می‌خواستیم ببینیم هنرمندان مجسمه‌ساز موضع و استراتژی‌شان نسبت به روزگاری که در آن زندگی می‌کنند، چیست.

او افزود: تم فضا و اتمسفر است. تم برای هنرمندان افق پیش رو است. مقاله‌ای را ۱۵ سال پیش در نشریه مجسمه از آنتونی گرملی منتشر کردیم او در این مقاله ستراتژی‌اش را نسبت به مجسمه اعلام می‌کند و می‌گوید بدن من نزدیک‌ترین چیز به من است که می‌توانم درباره‌اش تجسم داشته باشم. او در استرالیا اثری را در شوره‌زار ایجاد می‌کند که آن اثر در نقشه جهان تاثیر می‌گذارد. مجسمه فرشته شمال او نیز میلیون‌ها گردشگر را هر ساله به شمال انگلستان می‌کشاند و جشنواره‌های متعددی در اطراف این مجسمه شکل می‌گیرد. 

او با اشاره به ضرورت ارائه راهکار مناسب از دل نقدهایی‌هایی که به یک رویداد می‌شود، گفت: بی‌شک با همه نقدهایی که نسبت به دوسالانه ششم داریم اتفاقات خوبی هم در این دوسالانه افتاد. این دوسالانه شرایطی را فراهم کرد که دوباره مجسمه‌سازان دور هم جمع شوند. دوسالانه‌های پیشین نیز چنین امکانی را فراهم کردند.

این مدرس دانشگاه با بیان این مطلب که تم محدودیت نیست گفت: یکی دیگر از مواردی که در نشریه تندیس پیرامون دوسالانه مجسمه‌سازی مطرح شد، این بود که باید در دوسالانه هم تم وضعیت مطرح می‌شد و هم تم آزاد. تا هنرمندانی که نمی‌خواستند با این تم اثر خلق کنند هم بتوانند در این رویداد شرکت کنند. واقعا من متوجه نمی‌شوم آزاد یعنی چه؟ آزاد یعنی که ما فکر و اندیشه نداریم و ذهن‌مان خالی است. شما از دهه ۸۰ به این سو به هنرمندان نگاه کنید، کدام یک از آن‌ها ذهن‌شان خالی یا آزاد بوده است؟ هر هنرمندی استراتژی خاص خودش را دارد. وقتی مقالات آنتونی گرملی را می‌خوانیم با یک هنرمند فیلسوف روبرو می‌شویم. تجزیه و تحلیل او نسبت به فرم و مواد و به چالش کشیدن فرم و بدن بسیار ارزشمند و کارساز است. 

او افزود: نقدهای متعددی نسبت به تم دوسالانه هفتم صورت گرفت، به نظرم این انتخاب بسیار هوشمندانه بود و براساس زمان و مکان اتفاق افتاد و ما در این تم، موقعیت‌مان  را در منطقه خاورمیانه و کشور ایران می‌توانستیم ببینیم. تم وضعیت ابهامی در خودش مستتر دارد که برای بسیاری از مصادیق جواب می‌دهد. استیمنت بسیاری از هنرمندانی که در این رویداد شرکت کردند خود به تنهایی یک اثر هنری عمیق و تاثیرگذار بود.

 او افزود: اثر هنری دارای لایه‌های متعددی است و استیمنت هنرمند کمک می‌کند تا مخاطب بتواند تعامل بهتری با اثرش برقرار کند. اما متاسفانه بسیاری از هنرمندان در نوشتن استیمنت ضعف دارند. یکی از نقدهایی که به دوسالانه مجسمه‌سازی می‌کردند این بود که آثاری که به  دوسالانه راه پیدا کردند، یکدست نیستند. مگر ما تعریف واحدی می‌توانیم از مجسمه ارائه کنیم. هنرمندان با رویکردهایی که داشتند به تم پاسخ دادند.

گلناری با اشاره به دوسالانه مجسمه‌سازی که دبیری آن بر عهده پرویز تناولی بود، گفت: در این دوسالانه اثر امیر معبد که یک اینستالیشن بود جایزه سوم را گرفت. اما امروزه می‌خواهند برای مجسمه حد و مرز قائل شوند. من تم دوسالانه هفتم را به هیچ وجه محدودکننده نمی‌بینم. 

گلناری با بیان این مطلب که کار جمعی کردن در ایران بسیار سخت است، گفت: بخشی از پارادوکس‌هایی که در برگزاری دوسالانه هفتم با آن مواجه بودیم، ناشی از تیمی بود که با هم کار می‌کردیم. مثلا من مصمم بودم که کتاب دوسالانه پنجم و ششم منتشر شود اما کارشکنی‌های متعددی صورت گرفت. به افرادی مسئولیت داده بودیم که اطلاعات لازم را گردآوری کنند، اما متاسفانه پس از دو ماه متوجه شدیم که هیچ آرشیوی وجود ندارد. شخصا آرشیو موزه هنرهای معاصر را زیر و رو کردم تا تعدادی عکس به دست آوردم. نگار نادری‌پور نیز در انجمن هنرمندان مجسمه‌ساز ایران فردی را مامور کرد که به تک هنرمندان شرکت‌کننده در دوسالانه تماس بگیرند و این گونه اطلاعات آثارشان را گردآوری کردیم.

او افزود: برگزاری دوسالانه کار بسیار دشواری است. پس از دوسالانه هفتم، دبیری رویدادهای متعددی به من پیشنهاد شد اما من نپذیرفتم و قصد دارم تا پایان عمرم دیگر دبیری هیچ رویدادی را برعهده نگیرم. دبیری دوسالانه باعث شد یک سال زمان برگزاری نمایش انفرادی‌ام به تعویق بیفتد. اما با این همه فکر می‌کنم هر فردی باید یک بار به شکلی درگیر این موضوع شود.

گلناری ادامه داد: پیش از برگزاری دوسالانه مجسمه‌سازی بحث‌های متعددی در گوشه و کنار می‌شد که چرا به جای برگزاری دوسالانه مجسمه، دوسالانه هنر برگزار نمی‌کنید. متاسفانه کم نیستند افرادی که با بسیاری از مباحثی که در مجسمه‌سازی امروز می‌شود، مقابله می‌کنند. در چنین شرایطی ما همه مشکلات را پذیرفتیم و سعی کردیم خیلی شجاعانه دوسالانه مجسمه‌سازی هفتم را برگزار کنیم.

او افزود: خانواده مجسمه‌سازی بسیار کوچک است و ضرورت این وجود دارد که این خانواده بزرگ‌تر شود و در این خانواده تکلیف‌مان با عده‌ای روشن است که بسیاری از موارد را نمی‌پذیرند و از آن‌ها تغییراتی نمی‌توان انتظار داشت. به نظرم در شرایط کنونی چون بحث کیفیت اندیشه و اجرا اهمیت دارد، ضرورت این وجود دارد که انجمن نمایشگاه‌های سالانه با رویکرد کیفیت‌محور برگزار کند و تداوم این نمایشگاه‌ها و بحث‌های که به وجود می‌آورند، شرایطی را فراهم می‌کند که دوسالانه‌های قدرتمندتری بتوانیم برگزار کنیم.

این مدرس دانشگاه با اشاره به این مطلب که دورهم جمع کردن یک گروه همگن در شورای سیاست‌گذاری دوسالانه دشوار است گفت: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هم هنگام برگزاری دوسالانه قول‌هایی به ما داده اما متاسفانه برخی عملی نشد. اگر شرایطی فراهم شود که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بودجه‌ای را در اختیار انجمن برای برگزاری دوسالانه بگذارد، بهتر می‌توان برای دوسالانه برنامه‌ریزی کرد و بسیاری از مشکلاتی که در دوسالانه هفتم با آن روبرو بودیم حل می‌شود.

به گفته گلناری، یکی از بزرگترین معضلاتی که در برگزاری دوسالانه با آن روبرو بودیم و هستیم، پیدا کردن مکان مناسب برای برگزاری دوسالانه است. بدون شک برگزاری یک دوسالانه خوب از نقاط قوت اعضای هیات مدیره انجمن هنرمندان مجسمه‌ساز ایران است.

این مدرس دانشگاه ادامه داد: در نمایشگاه‌های فراخوانی که برگزار می‌شود، وقتی اثری پذیرفته نمی‌شود، متاسفانه شرکت‌کنندگان این موضوع را پای غرض‌ورزی‌های شخصی می‌گذارند. در خوش‌بینانه‌ترین حالت در داوری آثار شرکت‌کننده در رویدادها، باید به سمتی برویم که داوران دلایل خود را درباره رای که به هر اثر داده‌اند با صراحت بیان کنند. البته من در این مجال نمی‌خواهم به مسائل پشت پرده تبانی داوران برای رای دادن به یک اثر خاص حرف بزنم.

او افزود: در دوسالانه پنجم مجسمه‌سازی، سه روز پیش از افتتاح دوسالانه زمانی که مشغول چیدن آثارم بودم، دبیر رویداد سه اثر را به من نشان دادند و گفت این آثار ویژه هستند. در داوری‌ها هم دبیر دوسالانه به راحتی نظر "رابرت سی مورگان" را که نظر مثبتی نسبت به اثر من داشت را برگردانند و همان سه اثر را به عنوان برگزیده دوسالانه معرفی کردند. متاسفانه در بیشتر دوسالانه‌ها با قضات از پیش تعیین شده آثار را داوری کردند. در دوسالانه هفتم تلاش کردم که داوری سالمی داشته باشیم اما هر چند که به عنوان دبیر با برخی داوری‌ها موافق نبودم. شما اگر روند داوری دوسالانه‌هایی که تاکنون برگزار کرده‌ایم را بررسی کنید متوجه می‌شوید در تمام دوره‌ها داوری‌ها مشکل داشته‌اند. شاید بهترین راه برای برطرف کردن مشکل داوری‌ها این باشد که ژانر تعریف کنیم. 

او افزود: متاسفانه بیشتر مجسمه‌سازان ایران برخورد کلیشه‌ای با ماده می‌کنند، باید هنرمندان ما به عنوان یک جست‌وجوگر با ماده برخورد کنند و تمام راه‌هایی که می‌توان از آن ماده استفاده کرد را تجربه کنند تا به دستاوردهای فردی خودشان در مواجه با آن ماده برسند.

گلناری ادامه داد: زمانی که از دانشگاه هنرهای زیبا فارغ‌التحصیل شده بودم، درگیر نگاه بسته‌ای بودم وقتی می‌خواستم برای ساخت یک مجسمه طراحی کنم، اول یک مکعب می‌کشیدم و بعد المان‌های دیگر را. حدود شش ماه کار نکردم تا این که مقاله‌ای با عنوان معماری کیهانی از "فرانک گری" معمار کانادایی، آمریکایی خواندم، این مقاله موجب شد مدت‌ها فکر کنم. گری در این مقاله به آثار معماری اشاره می‌کند که از فرم‌های مجسمه‌سازی در آن‌ها استفاده شده است.

او افزود: پس از مدت‌ها مجسمه‌ای ساختم که با آن در دوسالانه پنجم شرکت کردم. هنگام ساخت این مجسمه تصمیم گرفته بودم که به هیچ وجه از متریال آهن و خطوط صاف استفاده نکنم. اینگونه از حصار فکری که نسبت به ماده و فرم برای خودم ساخته بودم رها شدم. یک هنرمند باید به طور پیوسته حصارها و محدودیت‌هایی که برایش پیش می‌آید را پس بزند تا بتواند اثر خلاقانه بسازد. امروزه اگر قرار باشد نمایشگاهی از آثارم برپا کنم حداقل روی پنج ماده کار می‌کنم و تلاش می‌کنم که ماده جدیدی به مجسمه‌سازی اضافه کنم.

این مجسمه‌ساز با تشبیه کردن کارگاه مجسمه‌سازیش به آزمایشگاه شیمی گفت: مثلا من در کارگاهم مواد مختلف را با هم ترکیب می‌کنم تا یک روزی از این ماده برای خلق اثر استفاده کنم و ترسی از این ندارم که از امکانات و ابزار جدید برای خلق آثارم استفاده کنم. میکل آنژ در زمان خودش هنرمند به روزی بوده است. اگر کتاب "رنج و سرمستی" را مطالعه کنید متوجه می‌شوید که سنگ‌تراش‌ها بخش عمده سنگ او را می‌تراشیدند و فقط او یک سانت آخر سنگ را می‌تراشید و مجسمه‌اش را از دل سنگ بیرون می‌کشید. اگر قرار بود میکل آنژ خودش از صفر تا ۱۰۰ سنگ‌هایش را بتراشد شاید تا پایان عمرش تنها می‌توانست چهار سنگ را بتراشد.

او افزود: چندی پیش سفری به بیروت داشتم و آن جا با یک مرد آلمانی آشنا شدم که دو کارخانه در آلمان دارد و کارش ساختن مجسمه‌های هنرمندان مطرح جهان است. در دوره فعلی دیگر اهمیتی ندارد که شما مجسمه‌تان را خودتان می‌سازید یا نه. او مجسمه‌های هنرمندان را با حساسیت بالا می‌سازد. به نظرم چیزی که امروز بیش از گذشته باید درگیر آن باشیم نگاه نقادانه نسبت به این موضوع است که چه کار داریم می‌کنیم و کجا ایستاده‌ایم و با چه هدفی مجسمه‌ای را خلق می‌کنیم. متاسفانه ما این سوال‌ها را از خودمان نمی‌پرسیم.

گلناری ادامه داد: باید ببینیم هر نمایشگاه مجسمه‌ای که به برپا می‌شود چه چیزی به خودمان و چه چیزی به مجسمه‌سازی ما اضافه می‌کند. اگر بتوانیم پاسخی برای این پرسش بیابیم بی‌شک می‌توانیم مشکل جامعه هنری‌مان را برطرف کنیم.

صبا سبطی عضو هیات مدیره انجمن هنرمندان مجسمه‌ساز ایران نیز در این نشست گفت: هدف ما این است که به دوسالانه مجسمه‌سازی از نقطه نظر پژوهشی نگاه کنیم. در عصر مدرن انسان مبنا و سرچشمه جهان است. اما فیلسوف‌های قرن بیستم مساله هویت و ماهیت را زیر سوال می‌برند و مطرح می‌کنند که آیا انسان هویت مستقلی دارد و یا می‌تواند همه جهان را دریافت کند و درباره آن نظر بدهد و در قدم بعد به آن تسلط پیدا کند و هر کاری که می‌خواهد انجام دهد.

او افزود: این فیلسوفان مطرح می‌کنند که سوژه هویت مجزا ندارد. به عنوان مثال یک هنرمند را نمی‌توان خارج از جهانش فرض کرد. ما انسان‌ها طبیعتا در درون این جهان هستیم و رد مسائل مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را می‌توان بر ذهن و آثار ما بررسی کرد.

این مدرس دانشگاه افزود: مساله مهم این است که تم در یک رویداد چگونه مطرح شود و درباره جایگاه و تاکید آن بحث شود. 

او درباره مساله بحث‌برانگیز داوری در دوسالانه‌ها گفت: قضاوت رویکردی مدرن است که از زیبایی‌شناسی کانت آغاز می‌شود و ما امروزه در دوران پست مدرنیسم زندگی می‌کنیم و در دوران کنونی نمی‌توانیم معیاری برای داوری داشته باشیم. حتی بخش دیگر تم شیوه طرح کردن آن است. 

سبطی درباره اینکه نمی‌توانیم تعریف واحدی از مجسمه ارائه کنیم، گفت: شاید بتوانیم تعریف سیالی برای مجسمه داشته باشیم در چنین شرایطی چون معیاری نمی‌توانیم برای داوری داشته باشیم، می‌توانیم دوسالانه‌ها را نمایشگاه‌گردانی کنیم و با این شیوه داوری از دوسالانه حذف خواهد شد.

او افزود: مثلا دوسالانه‌ها می‌توانند به سمت معرفی تجربه‌های روز بروند اما برای رسیدن به چنین رویکردی ما باید بتوانیم به روز بودن در مجسمه‌سازی را تعریف کنیم و چنین کارهایی به سادگی میسر نخواهد شد. یا از این منظر آثار را بررسی کنیم که آیا اثر هنری در بافت زمانی که قرار داریم، توانسته قرار بگیرد و به زبان شخصی خود دست یابد و با آن با مخاطب ارتباطی برقرار کند. البته در چنین رویکردی تم، بافتی را بوجود می‌آورد که اثر هنری در آن قرار است شکل گیرد.