هنرآنلاین : حسین هاشم پور:  از  سوم خرداد 1371 که آقای سید محمد خاتمی با آن استعفای اعتراضی معروف، ردای ده ساله وزارت فرهنگ از تن درآورد به این سو، هیچگاه پیش نیامده رئیس‌جمهوری یک وزیر ارشاد را دو بار به مجلس پیشنهاد دهد؛ 

به گمانم همین نکته کافی ست تا دشوار گذر پیش روی سید عباس صالحی از همین چهارشنبه مشخص شود. 

یک :

بله، گمانه ها این است که سومین وزیر فرهنگ دولت اعتدال، از مجلس رای اعتماد خواهد گرفت؛ جنس او البته از دو وزیر پیشین با امر فرهنگ عجین تر است اما راستش اینکه وزیر بهتری باشد تنها روزگاری که در پیش است می تواند گواهی دهد.

شواهد پیداست او به نسبت آقایان جنتی و صالحی امیری، مسیر سخت تری پیش رو دارد، دستکم اینکه رفتارهای سیاسی با حوزه فرهنگ شدت افزون تری به خود گرفته و هر چه از عمر دولت دوازدهم بگذرد احتمالا صف بندی های جدی تری هم شکل می گیرد. 

دو :

به گمانم چالش جدی وزیر فرهنگ تازه، نه منتقدان دولت بلکه انبوه مطالبات انباشته شده هنرمندان و هنردوستان است که بی محاباتر از همیشه این روزها شنیده می شود؛ جامعه هنری در آستانه ورود به پنجمین دهه انقلاب، تاب و توان کاغذبازی های اداری و "بکن نکن" های سلیقه ای ندارد؛ توقع دارد حاکمیت، صداقت جامعه هنری را باور کرده باشد و دیگر لفظ توقیف اثر هنری از واژگان دولت حذف شود.

از این روست که چهارم آبان سال گذشته تیتر این ستون "بیشتر فرهنگ کمتر ارشاد" بود؛ ماموریتی که روی دوش دولت دوازدهم سنگینی می کند. 

سه :

می گویند عباس دوزدوزانی، دومین وزیر ارشاد جمهوری اسلامی، تا آمد، وزارت ارشاد را مدتی تعطیل کرد!  گویا تصفیه ها را کافی نمی دانست و به این نتیجه رسید وزارتخانه را باید رسما تعطیل کند. آن روزها هنرمندان به او معترض شدند

اما اگر وزیر نو آمده چنین کاری کند احتمالا با اقبال و استقبال جامعه هنری روبرو خواهد شد؛ البته به سبب دیگرتری زیرا به زعم بسیاری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به جای هنرسالاری، دیوان سالاری می کند، سیستم اداری اش تراش امروزی نخورده، همچنان آموزه های دهه شصت خورشیدی را پیگیری می کند و نسبت به تحولات دنیای هنر به هنگام نیست؛ بخش بزرگی از بودجه اش به کارمندانش اختصاص می یابد تا  به نوشته محمود دولت‌آبادی، ساز کیهان کلهر، آواز محمد رضا شجریان، نقاشی آیدین آغداشلو، تئاتر علی رفیعی و فیلم بهرام بیضایی مجوز دهند!! 

چهار :

گلایه ها نسبت به ناکارآمدی سیستماتیک وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در چند سال اخیر کار را به جایی رسانده مبحث تغییر نام این وزارتخانه به " وزارت فرهنگ و هنر" بر سر زبان ها افتد؛ تغییر نامی که تغییر مسئولیت و ماموریت را در پی داشته باشد؛

گویا ناصر میناچی، نخستین وزیر این وزارتخانه پس از انقلاب با تغییر نام وزارت "تبلیغات و جهانگردی" به وزارت "ارشاد ملی" سنگ بنای این نام تازه را گذاشت؛ میناچی که عضو هیات امنای حسینیه ارشاد بود ، برای ماندگاری واژه "ارشاد" این ایده را به شورای انقلاب برد و مورد استقبال قرار گرفت.  بعدتر اما "ارشاد ملی" با هدف جلب اعتماد حاکمیت به "ارشاد اسلامی" تغییر یافت. اکنون جامعه هنری معتقد است به حتم آن اعتمادها جلب شده است. 

پنج:  

جالب است نارضایتی از کارکرد وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی محدود به جامعه هنری هم نیست؛ نهم آذر سال پیش زیر تیتر:" فرهنگ یا ارشاد مسئله این است" یادآوری کردم دلواپسان عرصه فرهنگ هم از ارشاد گلایه ها دارند؛ مثال آوردم آنها که بر قید ارشادی این وزارت تاکید دارند می گویند هنر حال و احوالی (مافیاهایی) دارد که وزیری که مستقیم از روزنامه کیهان آمد را شست و با خود برد!  

در این 38 سال بنا به سلایق آقایان وزرا،  22 سال وجه فرهنگ آن مقصود بوده و 16 سال هم ارشاد کردن هنرمندان مقصد؛ روزی باید این یک بام و دو هوا به پایان رسد و آنی شود که مخاطبان واقعی این وزارتخانه و رای حداکثری جامعه خواهان آن هستند. 

عجالتا باید دید سید عباس صالحی، پس از موفقیت عبور از خوان مجلس می تواند رای اعتماد جامعه هنری را نیز به دست آورد، که این برای خود هفت خوانی ست. 

 

این یادداشت هم زمان در روزنامه شرق و سایت ایران آرت منتشر شده است