سرویس تجسمی هنر آنلاین: محمد (مانی) لقمانی، نقاش جوان و خوش آتیه کشورمان در 47 سالگی از میان ما رفت، با کوله باری از تجربه و اندوخته‌ها که البته هنوز فرصت زیادی برای بارورکردن‌شان باقی مانده بود. محمد لقمانی در سکوت و بر روی شانه برخی از دوستان و خانواده‌اش در قطعه هنرمندان آرام گرفت تا از این به بعد یادگاری‌هایش یاد او را زنده نگه دارد.

محمد (مانی) لقمانی در سال‌های فعالیتش تکنیک‌ها و فضاهای متفاوتی را تجربه کرد. او در زمینه نقاشی در بیش از 70 نمایشگاه گروهی و انفرادی در ایران و اروپا شرکت داشت و پرکاری او، همیشه یکی از نکاتی بود که در مورد این هنرمند، نقل محافل مختلف هنری بود.

او ابتدا تکنیک آبرنگ را به عنوان تکنیک اصلی خود برگزیده بود.تکنیکی که به واسطه نوع آثار همواره در خلق تصاویری به کار می‌رود که ناخواسته حامل حس و معنایی همراه با طراوت‌اند. او با برخوردی واقع‌گرایانه با پدیده‌ها، به‌خصوص پدیده‌های شهری و ساختمان‌ها، این حس را در محیط شهری جست‌وجو می‌کرد. یکی از نمایشگاه‌های موفق او در این زمینه نمایشگاه "شهر در آب و رنگ" بود که در سال 88 در گالری ساعتچی که آن زمان یکی از گالری‌های معتبر کشور بود، به نمایش در آمد.

او تکنیکی را که با روحیات خودش عجین بود، انتخاب کرده بود. آبرنگ و طراوتی که در محصول پایانی اثر جلوه می‌کرد، بیش از هر چیز نمایانگر روحیات خود مانی لقمانی بود. او این مسیر را پی گرفت و شاید اوج پختگی کار او در نمایشگاه "مادرم، ایران" در برج آزادی شکل گرفت.

مانی لقمانی اما آرام آرام و از سال 94 در نمایشگاهش با عنوان "افکاری که شخم می‌زنم" و سپس در نمایشگاه "کاخ تا کاخ" که هر دو در فرهنگسرای نیاوران برگزار شد، مسیر جدیدی در خلق اثر را آغاز کرد. او در رنگ‌گذاری و استفاده از تکنیک به یک باره فضاهای گذشته را کنار گذاشت و با خلق آثاری که از رنگ روغن،  اکریلیک و قیر بر روی بوم شکل گرفته بودند، این تغییر در فضای‌ذهنی خود را به نمایش درآورد.

او به نظر، دیگر از سبک خاصی پیروی نمی‌کرد و انگار در شیوه‌ای کاملا شخصی و خلاقانه، ذهنیت و ضمیرناخودآگاه پرورده شده خود را بر روی بوم می‌ریخت و به همین دلیل فضای آثارش از یک شکل کاملا رئالیستی به سمت‌وسوی هنر انتزاعی کشیده شد. او برای این تغییر از آبرنگ به نقش برجسته و میکس مدیا رسیده بود.

به یاد دارم در همان زمان و در حین گفت‌وگویی می گفت:" از آنجایی که هر آنچه را که در ذهن داشتم، به‌هم‌ریختم و تلاش کردم تمام تجربیات و قواعد و قوانینی را که در عرصه نقاشی وجود دارد، برهم بریزم، این عنوان را انتخاب کردم. در بیشتر این آثار، چارچوب روی بوم قرار گرفته است و می‌خواستم به نوعی خودم را به‌هم بریزم".

او در نمایشگاه خیال نو که مرداد سال‌گذشته در فرهنگستان هنر و معماری برگزار شد، به نوعی این تغییر روند در آثارش را تثبیت کرد و در مسیر تجربه‌گرایی، توانست فضاهای نویی را در ارائه نقاشی آبستره به تصویر دربیاورد.لقمانی البته فعالیت های جانبی را نیز انجام داده بود.

او در آبان 94، نخستین حراج آثار هنری را در شهر کیش برگزار کرد.جشنواره ای که در آن مردم بتوانند بی واسطه با آثار هنری مواجه شوند.مانی لقمانی، کمی زود از میان ما رفت.

او انگار با تهی کردن خود از واقع گرایی و روی‌آوردن به درون خویش و حذف رئالیسم از آثارش و تبدیل کردن آن به نقاشی انتزاعی، وارد دوران جدید از تجربه خود شده بود که می‌توانست منشا اتفاق‌های بسیار ارزشمندی برای هنر ایران، حتی در وجهی‌کوچک باشد.چرا که محمد لقمانی، روحیه ای سخاوتمند داشت و داشته‌هایش را بدون هیچ خواسته‌ای به دیگران عرضه می‌کرد.

حالا او دیگر نیست و تنها آثار او هستند که می‌توانند به عنوان الگویی مورد توجه قرار گیرند.لقمانی به واقع نقاشی بود که در سکوت،کارش را می کرد و جز نقاشی کردن، چیز دیگری برایش اهمیت نداشت و این روحیه او، آثار و بزرگواری‌اش را مسکوت گذاشت.یادش گرامی.

این یادداشت در صفحه 7 روزنامه قانون امروز 4 تیرماه منتشر شده است.