سرویس استان‌های هنرآنلاین: ویروس کرونا و مشکلات بوجود آمده ناشی از آن در هفته‌های اخیر، آسیب جدی به اقشار مختلف جامعه وارد آورده است و معضلات بسیاری را ایجاد کرده است. یکی از این قشرهای در خطر جامعه، اهالی هنر موسیقی هستند.

محسن مرعشی در این باره یادداشتی به شرح زیر  نوشته است :

به نام خداوند جان و خرد 

هنر و فرهنگ هر ملتی نشانگر اصالت و هویت آن جامعه است.

پیشینه تاریخی ما برای هر اهل خردی قابل احترام است. کما اینکه در هجوم اعراب و مغول به این مرز و بوم، دست کم به "زبان" ما که یکی از نشانه‌های فرهنگ و هویت ماست، خللی وارد نشد و البته به گواهی تاریخ؛ این ایستادگی را مدیون شخصیت برجسته‌ای چون فردوسی بزرگ و شاهنامه منظوم او هستیم که به مدعای بیت زیر، خود نیز اینگونه اعتقاد داشت:

پی افکندم از نظم کاخی بلند

 که از باد و باران نیابد گزند

اما فرهنگ و هنر ایران این سال‌های ما بنا به دلایل مختلف به مویی بند شده و با کوچکترین بحران در هر حوزه‌ای، متزلزل شده و در هم می‌شکند! شاید مهمترین دلیل این ناپایداری، عدم درک صحیح از هنر و فرهنگ توسط غالب متولیان کشور باشد که سبب می‌شود، کمترین هزینه را در بودجه‌های کلان مملکت جهت توسعه پایدار آن در نظر گیرند و طبعا فرهنگ‌سازی لازم در سطح اجتماع نیز در این حوزه به درستی انجام نمی‌شود. خصوصا هنر موسیقی که در عین فراگیر بودن و تاثیرگذاری آن در روح و جان زندگی بشر، در کشور ما از مظلومیت وافری رنج می‌برد. 

راجع به نگاه غیرمنصفانه غالب مسئولان کشوری در حوزه موسیقی همین مقدار کافیست که اهالی موسیقی در هر زمان که نیاز احساس شد در خدمت پیشبرد اهداف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، ورزشی، آیینی و مذهبی بوده‌اند؛ اما از آن طرف مثلا تلویزیونی که خود را ملی می‌داند، سالهاست از نشان دادن یک ساز به مخاطبانش پرهیز می‌کند و یا بارها و بارها کنسرت‌های موسیقی که مجوزهای لازم را از نهاد مربوط خود اخذ کرده، به بهانه‌هایی عجیب و واهی لغو می‌شوند!

 موسیقی در کنار طربی که به روح جامعه تزریق می‌کند،  عوامل مختلفی دارد که بطور مستقیم و غیرمستقیم از آن ارتزاق می‌کنند. نوازندگان، مدرسان، آهنگسازان، خوانندگان، موسسات و آموزشگاه‌ها، سازندگان و فروشندگان ساز، استودیو‌های ضبط، شرکت‌های تهیه و نشر آثار صوتی و تصویری و نیز فروشندگان این آثار، کنسرت‌گذاران و مدیران سالن‌های کنسرت، تیم‌های صدابرداری و نورپردازی از جمله بخش‌هایی هستند که بطور مشخص کسب و کار زندگی‌شان از هنر موسیقی تامین می‌شود.

البته باید به این گروه‌ها برخی شاغلین در حوزه‌هایی چون ژورنال و سایت‌ها و صفحات مجازی، سینما، نمایش، تجسمی و شعر و ترانه را نیز اضافه کرد که بیزینسی مستقیم با موسیقی دارند.

بماند شغل‌های بسیار دیگری که درآمدی غیرمستقیم از هنر موسیقی دارند و در نهایت واضح است که جمعیت قابل توجهی از شهروندان ایرانی مانند سایر کشورها به واسطه موسیقی امرار معاش می‌کنند.

ما در کشورمان مناسبت‌ها و بهانه‌های زیادی جهت لغو  برگزاری کنسرت‌ها و یا عدم استفاده از موسیقی مفرح در سطح جامعه داریم که بیش از یک سوم سال را دربر می‌گیرد و شاید یکی از دلایل افسردگی جامعه ایرانی، همین باشد که در کنار مشکلات متعدد، امکان حضور در برنامه‌های متنوع شاد و فرح‌بخش را همواره و به دلخواه نداریم!

حال و در چنین وضعیت دائمی که بر شرایط موسیقایی کشور ما حاکم است، هجوم ویروسی مرگبار در حال زدن ضربه‌ای کاری به پیکره نیمه جان هنر موسیقی کشور ما است. ویروسی که می‌توانست در  همان روزهای نخست با رفتاری مناسب از سوی مدیران و شهروندان تا حد زیادی کنترل آن راحت‌تر شود.

بی‌تعارف عملکرد مسئولان ما در مدیریت بحران سال‌های دور و نزدیک، غیرقابل دفاع است؛ اما به هر شکل انسان به امیدش زنده است و ما هم نیازمند امیدواری به بهبود شرایط هستیم!

بحران این ویروس کشنده در حوزه موسیقی، پا را فراتر از تعطیلی کنسرت‌ها گذاشته و جدای خسارت بسیاری که به سرمایه‌گذاران و دست‌اندرکاران این حوزه وارد کرده، تدریس مدرسان در آموزشگاه‌ها را نیز تهدید کرده و حتی به تعطیلی کشانده است.

اسفند است و به عید نوروز نزدیک می‌شویم. اما شرایط کشور یک وضعیت خاص و بحرانی است که البته برای همه اقشار جامعه مشکل‌آفرین شده است. اما طبعا برخی افراد متناسب با شغل‌شان بیشتر در معرض خطر قرار دارند. شغل‌های مرتبط با موسیقی نیز مانند سایر کسب و کار موجود در جامعه درگیر رکود شده است، اما آسیب‌پذیرترین گروه این بخش همین مدرسان موسیقی هستند که کار دیگری ندارند و تنها منبع درآمدشان تدریس است. این گروه از اهالی هنر، کارمند اداره‌ای نیستند که حقوق ثابتی دریافت کنند و برخی از این هنرمندان حتی بیمه هم ندارند. در کنار مدرسان، آموزشگاه‌های موسیقی نیز وضعیت بهتری ندارند؛ چرا که غالبا استیجاری هستند و اجاره بها و مالیات و سایر قبوض پرداختی آن در چنین شرایطی، بسیار مشکل آفرین است.

به هر روی منطق حکم می‌کند که باید برای گروه‌های آموزش‌دهنده و موثر در حوزه دانش و علم موسیقی، تفاوتی با سایر عوامل این حوزه قائل شد و خصوصا در چنین شرایطی؛ نگاه ویژه‌ای به آنها داشت.

شاید به جرات باید گفت مدرسان حوزه موسیقی مانند معلمان آموزش و پرورش که آنها نیز به لحاظ اقتصادی در جایگاهی که باید باشند نیستند، با وجود بالاترین میزان تاثیرگذاری در فرهنگ و دانش هنر موسیقی جامعه، از درآمد کمتری برخوردارند و از همه فعالین این عرصه، بیشتر در معرض خطر قرار دارند و کمتر مورد لطف نهادهای ذیربط هستند! 

در سال‌های اخیر از سوی متخصصان و اهالی فن به روند نزولی موسیقی؛ علی‌الخصوص بی‌محتوایی موسیقی پاپ ما انتقادات بسیاری شده است که یکی از بارزترین فاکتورهای این پسرفت، همان عدم توجه لازم و کافی نهادهای کشوری به مقوله هنر موسیقی است. طبعا چنین سیاست نامطلوبی در قبال هنر اول کره زمین و بلکه جهان هستی را می‌توان مهمترین عاملی دانست که سبب معضلات موجود در حوزه موسیقی ما شده و به دنبال آن، فعالین این عرصه را نیز دل نگران و بی‌اعتماد کرده و عملا بخش مهمی از فرهنگ و هنر ما را آسیب‌پذیر ساخته است.

در واقع شرایط اسفناک فعلی، می‌تواند ضربه غیرقابل جبرانی را به استادان و مدرسین و در نهایت به قسمت فاخر و قابل تامل هنر و صنعت موسیقی کشور وارد کند و این هنر فراگیر، اما مظلوم ما را به ورطه سقوط سوق دهد.

 چنین سقوطی نیز فرهنگ جامعه را ناپایدارتر از پیش خواهد کرد و به طور مستقیم پایه‌های پیشرفت در همه عرصه‌ها را سست می‌کند!

برخورد با موسیقی در ایران این سال‌ها و در حالت عادی جامعه از جانب مسئولان، غضب‌آلود و پر تنش بود. حال که شرایط کل کشور به واسطه حمله ویروسی ویرانگر بهم ریخته است، نمی‌توان توقعی به بهبود این روابط داشت. اما می‌توان پیشنهادات را مطرح کرد و همچنان امیدوار بود!

پس مقتضی است مهمترین نهاد مرتبط با هنرمندان کشور، یعنی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که در واقع باید حافظ منافع هنرمندان در دولت باشد، در چنین شرایطی ورود کند و حامی اهالی موسیقی؛ خصوصا مدرسان شود تا بلکه بارقه امید در  نگاه این قشر از جامعه هویدا شود.

راهکار پیشنهادی این است که وزارت محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی، از طریق اداره کل استان‌ها و نیز ادارات فرهنگ و هنر شهرستان‌ها، تسهیلاتی را به آموزشگاه‌های مجاز و مدرسین آن پرداخت نماید تا سبب گذار از بحران پیش رو شود. چنین رویکردی از جانب متولیان امر می‌تواند قدم بزرگی در ایجاد امید به قشر زحمتکش عرصه موسیقی بردارد و این نگاه را در جامعه تقویت کند که مدیران کشور در راستای حفظ و صیانت  از هنر و فرهنگ این مرز و بوم و ارتقای آن به جهت تحکیم زیرساخت‌های توسعه همه جانبه ایران عزیز، تمام سعی و توان خود را به کار خواهند گرفت.