سرویس استان‌های هنرآنلاین، در دومین سالروز فوت زنده‌یاد فرهنگ شریف و با حضور کیوان ساکت در مسترکلاس تار به میزبانی آموزشگاه باربد در سالن بلک باکس اداره فرهنگ و هنر شهرستان آمل، درباره وجوه هنری و شخصیتی استاد شریف با او به گفتگو نشستیم.

 

 ضمن ادای احترام به زنده‌یاد فرهنگ شریف، شناخت شما از این استادموسیقی چگونه است؟

شخصیت ایشان مصداق نام‌شان بود، چرا که هم رفتار فرهنگی داشتند و هم بسیار انسان شریفی بودند. فرهنگ شریف آخرین بازمانده نسلی بود که به طور قطع، تکرار آن را نخواهیم دید. ایشان جزء نسلی بودند که معرفت، مرام و موسیقی برای‌شان مهم بود و هرگز درگیر حاشیه‌ها نشدند. زنده‌یاد فرهنگ شریف حرف خود را با سازش می‌زد. او کسی بود که توانست شصت سال با نواختن ساز، آرام‌بخش دل‌های مردم شود. مردمی با فرهنگ‌های مختلف کشور از کرد گرفته تا لر، مرکزی، جنوب، شمال و... مخاطبان او بودند. پس بی‌گمان ایشان فقط متعلق به آمل و یا یک شهر نبوده است.

 چه تفاوت شاخصی در نوازندگی زنده‌یاد شریف با نوازندگی قدما بوده است؟

 اگر چند نماد و معیاری برای سنجش در نوازندگی تار داشته باشیم، یکی از آنها استاد فرهنگ شریف است. وقتی به آنچه که قدمایی چون: درویش‌خان، مرتضی نی‌داوود، زرین‌پنجه، موسی معروفی، حسین سنجری، آقا حسینقلی، ارسلان درگاهی و سایرین نواختند دقت کنیم، خواهیم دید که سبک نواختن همه به یک شکل بود، یعنی ریزهای پُر و سکوت کم. همگی در یک نوانس ساز می‌زدند و فورته- پیانو یا افت و خیزی که در صدا و ملودی باید باشد، دیده نمی‌شد. تفاوت آن بزرگان تنها در مهارت آن‌ها در نواختن و صدای ساز یا روانی پنجه بوده است و نه چیز دیگر.

به نظر شما  کدام نوازندگان را می‌توان هم‌ردیف استاد شریف دانست؟

البته حضور استاد وزیری در موسیقی ایرانی یک نقطه عطف شده و موسیقی ایران را می‌توان به قبل و بعد از وزیری تقسیم‌بندی کرد و ایشان نوازندگی بسیار متفاوتی داشتند. اگر بخواهیم از دایره انصاف خارج نشویم، بعد از وزیری سه نفر بودند که نوازندگی آنها شکل متفاوتی از قدما داشته و در واقع  تحولی در زیبایی‌شناسی نوازندگی ایجاد کردند که از جمله آن‌ها می‌توان به لطف‌الله مجد، جلیل شهناز و فرهنگ شریف اشاره کرد.

photo_2018-09-09_15-11-51

راجع به مکتب نوازندگی زنده‌یاد شریف صحبت کنید.

 تمامی استادانی که عرض کردم از لحاظ شیوه و سبک نوازندگی، پیرو مکتبی بودند که امروزه ما به عنوان مکتب صبا می‌شناسیم. مکتب وزیری، مکتب خاصی بود که با یک نگاه و جمله‌بندی و موزیکالیته خاص شناخته می‌شود. مکتب دیگر، مکتب شهنازی بود و نیز مکتبی که به دلیل نزدیکی به فرهنگ مردم در ایران از سایر مکاتب بیشتر رواج پیدا کرد، مکتب صبا بود. چیزی که مکتب صبا را با مکتب قدما متفاوت کرده است، نوع جمله‌بندی و زمان‌بندی جمله‌هاست. اما مانند درخت تنومندی که شاخه‌های مختلفی دارد، در این مکتب نیز نوازندگی استاد شهناز، استاد شریف و استاد مجد با هم متفاوت بود و این تفاوت در سونالیته‌ ساز و استفاده از تکنیک‌های مختلف بود، یعنی همان جمله‌ها را هر کدام با یک تکنیک و سونالیته دیگری می‌نواختند.

اهمیت ساز استاد شریف را در چه می‌بینید؟

از این لحاظ ساز استاد شریف اهمیت دارد، زمانی که همه در ساز از ریزهای پر استفاده می‌کردند و موزیکالیته بدین شکل مطرح نبود، استاد شریف به چنان لطافتی در موسیقی دست پیدا کرد که مظهر نوازندگی و یکی از سمبل‌های نوازندگی تار در نیم قرن معاصر گشته است. کسی که بیشتر از شصت سال، نوای ساز وی نزد مردم کهنه نشده است و این اقبال و موهبتی است که به هر کسی روی نمی‌آورد.

چه ویژگی‌ای نوازندگی فرهنگ شریف را این‌گونه ماندگار کرد؟

ایشان خود را محصور در دایره سنت‌ها نمی‌کرد.از کوک‌های متنوعی که تا آن زمان در تار متداول نبود و نیز از پرده‌ها و گام‌هایی استفاده می‌کرد که سبب شد نوازندگی ایشان صاحب شخصیت ویژه‌ای شود. در حقیقت استاد شریف صاحب یک شیوه و سبک نوازندگی در مکتب صبا، چه در صدای مضراب، چه کوک و سونالیته ساز شد. حتی گاهی اوقات هر سیم ساز ایشان یک کوک داشت، مثلاً سیم اول که "دو" بود، بعدی "سل"، بعدی "فا"، بعدی "می کُرُن" و سیم بالا هم "ر" بود و با مهارتی که داشتند، مضراب ایشان هیچ اشتباهی نداشت و عملاً با سازی که سه جفت سیم با فاصله‌های کم و با کوک‌های مختلف دارد، صدای رویایی خلق می‌کردند. قطعاً به این دلیل بود که ایشان نوازنده‌ای فهیم و باهوش بودند و از خاصیت رزونانس و تشدید کاملاً آگاه بودند و می‌دانستند که صداهای هم رزونانس یکدیگر را تشدید می‌کنند و باعث گرمی و زیبایی صدا می‌شوند .

از ویژگی‌های انحصاری نوازندگی استاد برای‌مان صحبت کنید.

یکی دیگر از ویژگی‌های منحصربه‌فرد ایشان استفاده از سیم زرد و بم برای نواختن ملودی و سیم سفید برای پایه چهارمضراب‌ها بود، در صورتی که در نوازندگی استاد شهناز یا استاد مجد برعکس این است. در نوازندگی استاد شریف استفاده از اسلاید یا گلیساندو که با یک مضراب نواخته می‌شود،  به لحاظ فرم تصویری که در ذهن مخاطب ایجاد می‌کند، شکل‌های منحنی به وجود می‌آورد و این با خط نستعلیق ایرانی مرتبط است و شاید به همین خاطر است که به دل همه می‌نشیند و بر اساس افاعیل واژه‌های فارسی بود. البته این در حالی است که چنین نوازندگی در ساز سایرین، ایجاد تصویر شکل‌های شکسته هندسی می‌کند. هر تک‌نوازی از دو بخش متن و حاشیه تشکیل شده است. موسیقی ایرانی و زبان فارسی، به ویژه شعر فارسی به دلیل شرایط خاص تاریخی در هم تنیده شده‌اند و جدا کردن آن‌ها از یکدیگر کار راحتی نیست، خصوصاً در نواختن ردیف‌ها و آوازها حتماً باید این نکته لحاظ شود که آنچه نوازنده می‌نوازد و مربوط به متن است، بر اساس افاعیل واژه‌های فارسی باشد، اما برای حاشیه‌ها این موضوع الزامی نیست.

اگر بخواهید به زبان ساده‌تر نوازندگی استاد شریف را تحلیل کنید، به چه نکته‌ای اشاره خواهید کرد؟

اگر هر بخش از ساز شریف یا کسایی و یا کسانی که نوازندگی‌شان در خاطره و یاد مردم ماندنی شده را از کل کار بیرون بکشیم، بدون شک می‌توان روی هر بخش ملودی آن‌ها، واژه‌هایی استوار کرد، اما در برخی نوازندگی‌ها به دلیل عدم استفاده از چنین قاعده‌ای، این زیبایی وجود ندارد و رغبتی برای گوش کردن مجدد آن‌ها نخواهد بود. چرا که از آن تقسیم‌بندی افاعیلی که در ذهن ما وجود دارد، دور افتاده است.

photo_2018-09-09_15-11-55

 سپاس از شما استاد گرامی جهت این گفتگو، صحبت پایانی شما را می‌شنویم.

به هر حال مجموع این ویژگی‌ها به همراه روحیه لطیف و متانتی که در مضراب‌ها و پنجه فرهنگ شریف کاملاً مشهود است، سبب شد در ذهن و خاطره مردم نقش ببندد و به عنوان یکی از سمبل‌های نوازندگی نیم قرن اخیر جایگاه ویژه‌ای داشته باشد. امروز روزی است که استاد شریف را از دست دادیم و من یاد و خاطره ایشان را گرامی می‌دارم و به احترام ایشان یک دقیقه می‌ایستیم  و سکوت می‌کنیم.