سرویس استان های هنرآنلاین: حسن دهقان رییس انجمن اهل قلم استان فارس، در ابتدای این نشست، "فصل نقد" را نقطه عطفی در برنامه های ادبی استان فارس توصیف و خاطرنشان کرد: دیگر زمان رونمایی های ویترینی و پارچه برداشتن های بیهوده از روی کتاب ها گذشته است و هر اتفاقی در حوزه کتاب باید بتواند به مارکتینگ و توزیع کتاب کمک کند.

وی افزود: در ایران و به ویژه شیراز چرخه توزیع کتاب بسیار معیوب است و مثلث تولید، انتشار و توزیع در کمتر مواردی شکل می گیرد.

به عقیده دهقان، در شیراز و استان فارس نویسندگان آثار خوبی تولید می کنند و ناشران هم به نسبت کار خود را به خوبی در حوزه انتشار انجام می دهند اما در توزیع که در خوانده شدن و دیده شدن کتاب نقش بسیار مهمی دارد بسیار ضعیف عمل شده است.

این شاعر و فرهنگی نویس مطبوعات گفت: تمام نشست هایی که در حوزه کتاب در انجمن اهل قلم فارس برگزار می شود از این پس به دنبال حمایت از توزیع مناسب آثار نویسندگان خواهد بود و "فصل نقد" هم در این مسیر گام برخواهد داشت.

دهقان در خصوص برنامه اول از این سلسله نشست های فصل نقد نیز گفت: در نشست اولِ "فصل نقد"، سه کتاب نویسندگان فارس که توسط نشر نیماژ منتشر شده است نقد و در پایان نیز جشن امضای کتاب ها برگزار می شود.

 رییس انجمن اهل قلم استان فارس در پایان سخنان خود از حضور نویسندگان در این مراسم قدردانی و ابراز امیدواری کرد؛ نشست فصل نقد بستر ساز ایجاد فضای جدی نقد آثار نویسندگان در استان فارس شود.

در ادامه نوبت به معرفی و بررسی کتاب "عروس آب" توسط سندی مؤمنی رسید.

این منتقد و نویسنده شیرازی گفت: "عروس آب" رمانی است که در فصل های متنوع و کوتاهی نگاشته شده و روایت پیرمرد72 ساله ای است که خود را به مخاطب نویسنده معرفی می کند و بعد از 40 سال به سرزمین آباء و اجدادی خود بر می شود تا افسانه ها و حکایت های باورناپذیرِ سرزمین "دودِگان" را گردآوری کند.  این اطلاعاتی است که در دو فصل آغازین کتاب نصیب خواننده می شود؛ در واقع راوی که همان پیرمرد است قصد دارد انبوهی از ترس انباشته شده در این سال ها را با نوشتن افسانه ها از بین ببرد که  مشخصاً در فصل "تنهایی" به آن اشاره می کند اما خواننده در فصل آخر رمان متوجه می شود که راوی یا همان اسفندیار چوبینه دودگانی 40 سال در بیمارستان بستری بوده و نه تنها فرزندانی هم به نام بهمن و  همسری به نام سیمین نداشته بلکه مرتکب دو قتل هم شده است. 

نویسنده کتاب "کولی با شکلات تلخ" افزود: ما تا آخرین لحظه و آخرین کلمه مطالعه "عروس آب" متوجه واقعیت اصلی این راوی نمی شویم. در این رمان با سه پیشفرض درباره شخصیت اصلی روبرو هستیم. اول اینکه راوی دیوانه و دروغگو است و خواننده را به دلیل اختلال روانی فریب می دهد.

اسقندیار چوبینه دوگانی در فصل های متعددی خود را به مخاطب معرفی می کند، در فصل های "تنهایی"، "کابوس" و "خروس لاری"  با گذشته و کودکی، جوانی و خانواده و خانه آباء اجدادی و ... راوی مواجه و حتی با خشونت نهفته در او آشنا می شویم.

افسانه های "عروس آب" بستری تاریخی و قابل تأمل دارد

مؤمنی در توضیح پیشفرض دوم گفت: اگر هذیان گویی راوی را کنار بگذاریم به پیشفرض جدیدی می رسیم، پیشفرضی که راوی قدرتمندی در خلق روایت ها و افسانه های دودگان  پیش روی خواننده قرار می دهد. او گرچه خود را به دروغ نویسنده معرفی می کند اما در هر حال در شیوه روایتگری و داستان پردازی فردی توانا است و خود را این گونه نشان می دهد.  

در واقع بر اساس این پیشفرض، مخاطب باید عقل و منطق را کنار بگذارد و در مقابل با ناخودآگاهی که مملو از  سرکوب های ذهنی راوی است مواجه شود.

نویسنده "سرزمین مادری شهرزاد" سپس به پیشفرض سوم پرداخت و گفت: در این پیشفرض با این سئوال که آیا "دودگان" تصویری از دنیای معاصر است؟ مواجهیم.  افسانه های باور ناپذیر رمان نشان می دهد که تمام روایت ها در بستری تاریخی و قابل تأمل شکل گرفته است.

تصویر زن در "عروس آب" کلیشه ای است

وی در ادامه توضیح این پیشفرض گفت: "عروس آب" نامی زنانه دارد اما باید پرسید آیا برای شخصیت های زن این رمان کاری انجام داده و جلوه ای تازه و متفاوت از زن در این رمان به مخاطب نشان داده می شود؟ مومنی پاسخ این پرسش را منفی دانست و گفت: پریزاد، عجوزه، ماه منیر و ... بسیاری زن دیگر داریم که خود را در رمان نشان می دهند در بخش هایی از داستان خود را نشان می دهند و بعد محو می شوند. زن ها در "عروس آب" یا قربانی هستند یا قربانی می گیرند و فقط "پریزاد" است که هم قربانی می گیرد و هم قربانی می شود!  در واقع در عروس آب، با تصویری کلیشه ای از زن مواجه هستیم.

زبان "عروس آب" گاهی نبض رمان را می اندازد

این نویسنده و منتقد ادبی در پایان به زبان "عروس آب" پرداخت و خاطرنشان کرد: اگر این رمان  را به مثابه یک موجود زنده بدانیم باید گفت که گاهی نبض این موجود می افتد که دلیل آن را باید در زبان "عروس آب" جستجو کرد.

راوی داستان، اسفندیار چوبینه دودگانی، فردی معاصر و قرن بیست و یکمی است اما از آن طرف زبان داستان به نحوی دیگر عمل می کند و قرن بیست و یکمی نیست. در واقع ما با راوی مشکل زبانی داریم و شاید دلیل آن این است که راوی زیاد حرف می زند در حالی که زمانی که دیالوگ ها شکل می گیرند، زبان جاندار تر می شود و اگر گفت و گو ها بیشتر بود، نبض رمان هم کمتر می افتاد.

وی در پایان سخنان خود بر این موضوع تأکید کرد که زمان آن رسیده است که ذائقه مخاطبان به سوی خواندن این دست داستان ها تغییر کند  اما اینکه چقدر این رمان ها جذاب و باور پذیر باشد که بتواند ذائقه خواننده را جلب کند، بر نقد این کتاب ها و بحث و بررسی آن ها متکی است.

در ادامه حسین اسدی جوزانی به بررسی کتاب "زخم شیر" اثر صمد طاهری پرداخت و گفت:  بیشتر قصد دارد کتاب را معرفی کند تا نقد، چرا که کتاب تازه است و بسیاری هنوز آن را نخوانده اند.

عشق و نفرت در داستان های "زخم و شیر"  موج می زند

این منتقد ادبی گفت: این کتاب شامل 11 داستان کوتاه است که خوانش پذیری و و ارتبط راحتِ مخاطب با شخصیت های داستان ها، ویژگی اصلی آن به شمار می رود. وی افزود: محور اصلی کتاب عشق و نفرت است که بیشتر داستان ها بر مبنای آن شکل گرفته است؛ چه عشق به انسان و چه نفرت از او و همین طور عشق به حیوان و نفرت از آن که در "زخم شیر" موج می زند.

خواننده با داستان های صمد طاهری غریبگی نمی کند

نویسنده کتاب "ابوتراب کاتب و براندازی زمان" افزود: داستان های آقای طاهری بسیار معمولی هستند؛ معمولی نه به این معنی که پیش پا افتاده اند بلکه از این منظر که نویسنده با دقت و ریزنگاریِ هرچه تمام تر به موضوعاتی اشاره می کند که ممکن است مخاطب همیشه با آن مواجه شده ولی کمتر به آن ها توجهی کرده باشد. نویسنده بدون ادعای نگارشِ داستان های روشنفکرانه، موضوعات روزمره را در قالب داستانی روایت کرده است. همین موضوع موجب شده است داستان های زخم شیر خواندنی شود و مخاطب با داستان های صمد طاهری غریبگی نکند؛ البته گاهی نفرتی که در داستان وجود دارد مثل داستان "موش خرما" مخاطب را اذیت می کند.

نثر "زخم شیر" خوب از آب در آمده است

اسدی جوزانی افزود: نثر داستان با محتوا و شخصیت ها هم خوانی دارد و خوب از آب در آمده است.

وی "در دام مانده مرغی" را درخشان ترین داستان کتاب "زخم شیر" دانست که اما این را هم گفت که در این داستان راوی انگار در جایگاه یک گزارشگر نشسته است و فضای داستانی ساخته نمی شود اما نثر و لحن راوی و حرکات و اعمالی که در این داستان انجام می شود خیلی خوش ساخت است.

این منتقد ادبی گفت: من با اندیشۀ قضا و قدری در دو داستانِ "مردی که کفترهای باغی را با سنگ می کشت" و " موش خرما" کنار نیامدم که به عقیده من این اندیشه با فضای داستانی همخوانی ندارد. با این حال "زخم شیر" کتابی خوشخوان و نثر آن قابل قبول است.

مجتبی فیلی آخرین منتقدی بود که رمان "هزار توی تاریکی" نوشته مهدی جعفری را بررسی و معرفی کرد.

وی گفت: سابقه آشنایی من با مهدی جعفری به 15 سال پیش بر می گردد. کسی که در محافل داستانی حضوری جدی داشت . اولین اثر مکتوب این نویسنده "تیره تر از رنگ شفاف مارمولکها" بود که سال 1387 منتشر شد. جعفری را در این کتاب یک نویسنده تکنیک گرا که به لایه های زیرین روایت توجه داشت، دیدیم.

فیلی افزود: جعفری پس از سکوتی چند ساله رمان "سوار بر اسب مرده" را منتشر کرد که علاوه بر تکنیک استفاده از اسطوره هم در آن شاخص بود. سال گذشته کتاب "پیاده روی در ته دنیا" از این نویسنده توسط نشر نیماژ منتشر و با استقبال خوبی از جامعه مواجه شد.

این منتقد ادبی، خوانندگانِ آثار نویسندگانی همچون مهدی جعفری را مخاطبان خاص و حرفه ایِ داستان توصیف و خاطرنشان کرد: با این وجود کتاب "پیاده روی در ته دنیا" در مدت زمان کمی نسبت به داستان های عامه پسند به چاپ دوم و سوم رسید.

وی درباره "هزار توی تاریکی" که سومین رمان و چهارمین کتاب مهدی جعفری است هم گفت: چندین یادداشت تحسین برانگیز درباره این کتاب در فضای مجازی منتشر شده و همچنین به چاپ دوم رسیدن آن در آشفته بازار نشر ایران، نشان از موفقیت آن دارد.

تکنیک، فرم روایت و ژانر "هزار توی تاریکی" از آثار سال های اخیر متمایز است

فیلی افزود: تکنیک، فرم روایت و ژانر کتاب "هزار توی تاریکی" را از سایر کتاب های منتشر شده در سال های اخیر متمایز می کند.

به کارگیری هوشمندانه تکنیک در ارائه روایت این رمان چنان است که همچون بسیاری آثار دیگر به مرز تکنیک زدگی و پیامدهای آن یعنی گیجی و سردرگمی نزدیک نشده است و نه چنان است که ما را با اثری تکراری در چگونگی ارائه روایت مواجه کند. جعفری تکنیک داستان نویسی را با انتخاب فرم روایت و شیوه چندگانه اطلاع رسانی مستقیم و غیر مستقیم در هم تنیده است.

وی ژانر پلیسی کارگاهی را ادبیات نخبه گرای ما ژانری مهجور دانست و تأکید کرد: حرکت در این ژانر در آثار خلاقه داستانی بسیار دشوار است که جعفری در این رمان تا اندازه زیادی به این ژانر نزدیک می شود. البته نمی توان گفت خواننده با اثری پلیسی کارآگاهی روبه رو است اما وجود مؤلفه هایی چون ابهام، اسلحه، قتل های زنجیره ای، تغییر چهره شخصیت ها و وجود معما از "هزار توی تاریکی" رمانی می سازد که به ژانر معمایی کارآگاهی با احتیاط نزدیک می شود و کشش خوبی را برای این اثر به ارمغان می آورد.  

این نویسنده در پایان گفت: مهدی جعفری در داستان هایش از سردرگمی و تنهایی انسان معاصرِ اسیر زندگی ماشینی و جهانِ مدرن شهرنشینی حکایت می کند. پرسش هایی درباره جهان هستی و گیرافتادن انسانِ سرگردانِ معاصر در هزار توهای ذهنی و تلاش برای خروج از آن مطرح می کند.

در پایان اولین برنامه از نشست های "فصل نقد" که با حضور جمع بزرگی از نویسندگان شیراز همچون امین فقیری، محمد کشاورز، کیوان نریمانی، حسین دهقان، طیبه گوهری، فرشته توانگر، زهرا شایسته فرد، فرشید فرهمندنیا و مهدی امیدبخش معاون فرهنگی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی فارس برگزار شد، مراسم جشن امضای این سه کتاب برگزار شد و ازنویسندگان و منتقدان تقدیر به عمل آمد.  

الهه بهرامی