گروه مد و لباس هنرآنلاین: لباسهای محلی یا عشایری در ایران بهعنوان یکی از مهمترین گنجینههای فرهنگی محسوب میشوند حال آنکه این فرهنگ غنی بخش قابلتوجهی از فرهنگ ایرانزمین را به خود اختصاص داده است. البته سبک زندگی عشایر با توجه به پیشرفتهای زندگی شهری و سیاستهای گوناگون در دورههای مختلف دستخوش تحولاتی شده، جمعیت عشایر رو به کاهش است و از سوی دیگر سبک زندگی آنها در میان نسلهای جدید در معرض انقراص قرار دارد.
عشایر بختیاری، ترکهای قشقایی، شاهسونها و دیگر عشایر، هرکدام بنا بر گزارشهای مراکز آمار عشایری در چند سال گذشته میزانی چشمگیر از جمعیت عشایری خود را از دست دادهاند و مهمتر از آن با توجه به گرایش جوانان به سمت زندگی شهری و ورود مؤلفههای شهری بهنظام پوشاک عشایری، شاهد ساختاری ترکیبی در لباس عشایری هستیم که نکتههای مختلفی را به فعالان فرهنگی پیامرسانی میکند.
لزوم توجه به این مقوله میتواند از دو جنبه مهم و اساسی در فرهنگ جامعه ایرانی قابلتوجه باشد. مورد اول و قابلتوجه این است که لباسهای شهری که بسیاری از آنها نیز تابع مد و فرهنگ غیر ایرانی بودهاند در ساختار پوشش عشایری وارد میشوند و کمکم بخشی از آن فرهنگ میشوند. بهعنوانمثال ورود کت انگلیسی در نظام پوشاک مردان بختیاری و دوم اینکه با شکلگیری نسل جدید و نوع فعالیت اجتماعی متفاوت آنها از سویی، و از طرف دیگر گرایش به زندگی شهری و روستایی یا بهتر است بگوییم یکجانشینی بهجای کوچنشینی باعث شد که نوع لباسها با فعالیتهای اجتماعی آنها سازگار نباشد و در یک بیان دیگر، کارکرد لباسها از بین برود و لباسهای جایگزین شهری، جای لباسهای اصلی و ریشهدار در فرهنگ آنها را بگیرد.
در اینجا به تلاش بسیاری از پژوهشگران و طراحان لباس نیز لازم است اشاره کنیم که برای حفظ فرهنگ عشایری از نقش و رنگ دست بافتهها، گلیمها و قالیها برای طراحی لباس استفاده کردهاند اما این نکته را باید توجه داشت که نقش و رنگ و بافت یا بهتر است در یککلام بگوییم، فرم لباس عشایری چه مردانه و چه زنانه ریشه در فرهنگ آنها دارد و هرکدام دلیلی برای وجود خوددارند.
بر اساس آنچه مجید اسدی فارسانی در مقالهای با عنوان «لزوم طراحی لباسهای محلی و عشایری در کارکردهای دنیای مدرن» نوشته است، با بررسی و لایهبرداری از دلایل و چرایی شکلگیری این نظام پوششی متوجه میشویم که عوامل مختلفی ازجمله دستاوردهای عشایری یا اقتصادی، تفکر اسطورهای، دین، باورها و بسیاری موارد دیگر عاملیت شکلگیری این نظام پوشش شدهاند و در این مسیر باید هوشمندانه عمل نمود و مبتنی بر همان ارزشها اقدام به طراحی لباس نمود.
لباسهایی برای عشایری که از زندگی عشایری گذشته دست کشیدهاند و بنا بر فعالیتهای جدید کارکردهای نوینی را از نظام پوشاکشان انتظار دارند. حال سؤال این است که چگونه میتوان این مشکل را حل کرد؟ نمیخواهیم ارزش آثاری که در حوزه طراحی لباس با توجه به صنایع مختلف عشایری طراحیشدهاند را نادیده بگیریم اما آنها مسیری جداگانه از این دغدغه دارند و برای حفظ فرهنگ پوشش عشایری در کاربری جدید باید از همان ارزشهای موجود در لباس استفاده کرد.
بهعنوانمثال آن گشادیها و آن نقشها و رنگها هرکدام ریشه در فرهنگ عشایری دارد و استفاده از رنگ دیگر در لباس مردان، متضاد با ریشههای فرهنگی است و صرفاً یک طرح ذوقی است که مشکل مطرحشده در این نوشتار را برطرف نمیکند.
برگردیم به سؤال مطرحشده. در اینجا لازم است اشارهای به طراحان مطرح دنیا و بهخصوص یوهیجی یاماموتو داشته باشیم. هنرمند طراح لباس ژاپنی که در دنیای مد کنونی دنیا از موفقترین طراحان برای اشاعه فرهنگ ژاپنی در قالب نظام پوشاک است و بهخوبی توانسته است در آثارش بازخوانشی از لباس سنتی ژاپنی در کاربریهای نوین شهری داشته باشد و نهتنها مخاطبانش این بار ژاپنیها نیستند بلکه ساختار نوین آنها از نظر بصری و طراحی، جاذبهای برای دیگر افراد با فرهنگهای مختلف و بخصوص شهرنشینان شده است. او در آثارش وفاداری به نظام پوشش و فرهنگ پوشش ژاپنی را حفظ نموده است اما بازخوانشی در طراحی داشته است که متناسب برای عملکردهای نوین افراد شهری شده است. رنگ، بافت، الگو و دیگر موارد این بار در قالب یک نظام جدید ولی ریشه در فرهنگ گذشته ارائه میشوند و اینجا همان نقطه موردتوجه است.
در کشور ما نیز به طور مثال، لباس عشایر بختیاری که دارای ویژگیهای فرمی منحصربهفردی هستند در چنین ساختاری مورد توجه قرار میگیرد؛ لباسی که قابلیت بازخوانی برای طراحی در دنیای مدرن شهری را دارد و میتوان آن را با تکیه بر مؤلفههای گوناگون جهانی کرد.