گروه سینمایی هنرآنلاین: مستند جنجالی نتفلیکس، «توطئه دریایی» به کارگردانی فیلمساز بریتانیایی، علی تبریزی توانست مخاطبان زیادی را میان مردم و سلبریتیها از جمله ستاره وگان و راک کانادایی، برایان آدام، برنده هفت دوره دوچرخه سواری گرند تور انگلیس، کریس فروم، و ستون نویس نشریه گاردین همچینن فعال سرشناس محیط زیست، جورج مونبیوت به خود جلب کند. همچون همتای خود، «توطئه گاوی، راز پایداری» به کارگردانی کیگان کوهن و تیم مستندساز توطئه دریایی، این مستند نیز با انتقادهای جدی از سوی جامعه علمی در سراسر جهان روبرو شد تا جایی که شورای نظارت دریایی (The Marine Stewardship Council )و همچنین سازمان غیر دولتی حفاظت از اقیانوسها (Oceana) نسبت به ادعاهای مطرح شده در فیلم درباره صید تجاری یا سهلانگاری سازمانهای بین المللی، بیانیههایی رسمی صادر کردند.
این فیلم با روایت علی تبریزی که در جستجوی دلیل خودکشی نهنگها، از جنوب شرق آسیا به اروپا سفر میکند، آغاز شده اما با ورود به عرصه دریا و مواجهه با موارد تکان دهنده، هدف فیلم به صید بیرویه از اقیانوسها تغییر میکند. از این لحظه، دوربین فیلمساز برای ضبط همه مکاشفات خود، دستپاچه از موضوعی به سراغ موضوع دیگرمیرود که بعضی از آنها مانند آلودگی پلاستیکی، صید تجاری ترال و تخریب گسترده اکوسیستم دریایی برای مخاطب، به خصوص مخاطب ایرانی آشناست. از سویی دیگر، مسائل جدیدی چون پرورش آبزیان، مفهوم برچسب دوستدار محیط زیستی دلفین بر روی قوطیهای تن، میگوهای خونین، نیروی کار غیرقانونی و حقوق بشر نیز به تصویر کشیده شده و توطئه دریایی پرده از خشونت و حیوانآزاری در صنعت شیلات و سهلانگاری سازمانهای نظارت کننده بر میدارد.
بیشتر انتقادها در مورد «توطئه دریایی» حول دو محور اصلی، سبک مستند و ساده سازی بیش از حد در نمایش موضوعی پیچیده و بینارشتهای در سطح جهانی، شکل میگیرد. با اینکه بیشتر منتقدان، توطئه دریایی را در زمره آثار روزنامهنگاری تحقیقی قرار دادهاند تا یک مستند اما بر اساس قاعده تکنیک روایت داستان در مرزبندی این مقولات، در نگاهی خوشبینانه شاید بتوان این فیلم را نوعی مستند قابل قبول از لحاظ ژورنالیستی در نظر گرفت.
اگرچه توطئه دریایی به بیان یکطرفه نظرات کارگردان درباره آنچه مشاهده میکند میپردازد، و علی رغم آن که به نظر میرسد تمام اتفاقات، صحنهها و مصاحبهها در فیلم برمبنای یک پیش فرض قبلی چیده شدهاند، با این حال، لایههای انکارناپذیری از حقیقت، همچنان برای مخاطب قابل درک است. به عنوان مثال، فیلم سعی دارد دیدگاه مخاطب را درباره مفهوم برچسبهای دوستدار محیط زیست دلفین ارتقا دهد و بگوید به دلیل اینکه صید تجاری ترال انتخابی عمل نمیکند، دلفینها و لاکپشتها همراه با ماهیها حین روبیدن کف دریا، صید میشوند.
توطئه دریایی همچنین با اشاره مبهمی به مفاسد سیستماتیک سازمانها، پا را فراتر نهاده و با معرفی «میگوهای خونین» به موضوع بازار غیرقانونی شیلات و استثمار کارگران میپردازد. پرورش آبزیان نیز بیشتر از منظر رفاه حیوانات مورد توجه قرار میگیرد تا اثرات زیست محیطی آن. جای تعجب نیست که این مستند، در به تصویر کشیدن پیچیدگیهای موجود در صنعت شیلات، به عنوان نمونهای از سیستمهای پیوسته انسان و طبیعت چندان موفق عمل نمیکند. بودجه و زمان محدود یک مستند، گزینش موضوعات را بر اساس چارچوب ارزشهای فیلم اجتناب ناپذیر خواهد نمود. بنابراین قابل درک است که چرا مسائل مهمی مانند سیستم جهانی غذا، امنیت غذایی یا صیادی به عنوان یک شغل در توطئه دریایی از قلم افتادهاند و فیلم، صنعت تجاری شیلات را در سطح جهانی براساس معیارهای خود، یعنی «حقوق حیوانات و «وگانیسم» مورد کنکاش قرار داده و آشکارا این خط مشی در تولید و تفسیر اطلاعات فیلم تاثیر گذار بوده است. فیلم چنان به چارچوب ارزشی خود وفادار است که حتی سعی دارد تا صنعت شیلات را برای 5 تریلیون تکه پلاستیک موجود در اقیانوسها به عنوان مقصر اصلی آلودگی پلاستیکی معرفی کند.
در پایان، فیلم با اشاره درستی به مفهوم «صید پایدار» به مخاطب تلنگر زده اما نمیتواند بیطرفی خود را حفظ کند، بنابراین بر اساس دیدگاه فیلم نتیجه میگیرد که «صید پایدار» ممکن نیست و راه حل را تنها در وگنسیم و اجتناب از مصرف غذاهای دریایی میداند.