گروه تجسمی هنرآنلاین: «حومه» نام مجموعه‌ای از مجسمه‌های طبیب آرام است که این روز‌ها در گالری نیان به نمایش درآمده و‌نگار نادری‌پور گردآوردنده آثار این نمایشگاه است. در آثاری که مشاهده می‌شود، این برای نخستین بار نیست که بافت اثر، حس انزجار و ترحم را به صورت همزمان در تماشاگر ایجاد می‌کند. نمونه بارز آن در اثر معروفی از آلبرتو جاکومتی با عنوان سگ(۱۹۵۷) است که بافت بدن سگ، به دلیل ویژگی مواد به کار رفته، فرم خاص و کشیدگی بدن او، حسی در تماشاگر ایجاد می‌کند که خود به تنهایی می‌تواند روایت زندگی آکنده از رنج حیوانات شهری‌شده و ر‌ها شده را بازتاب دهد.

در ادبیات معاصر نیز رمان سگ ولگرد(۱۳۲۱) اثر صادق هدایت به این امر پرداخته است. در آثار طبیب آرام، همزمان می‌توان استفاده از مواد به جهت به نمایش‌گذاشتن رنج زندگی سگ‌های حومه شهر‌های بزرگ را با فرم عضلات و برآمدگی‌ها و فرورفتگی‌هایی که شکل پیکر یک سگ رنج‌دیده را در حالی که برای پیدا کردن تکه نانی ساعت‌ها پرسه می‌زند مشاهده نمود. همچنین انعکاس نور در این آثار، شکل طبیعی پیکر حیوان رنج‌دیده را در بافت بدن آن بیشتر از آن‌چه باید، متجلی می‌سازد. فرم‌های متنوع، حالت‌های متعددی از شکل حضور سگ را در حومه شهر نشان می‌دهند. اما دیدگاه تماشاگر در مواجهه با این دست آثار چگونه می‌تواند باشد؟

تماشاگر ساکن شهری بزرگ که به واسطه زندگی در چنین فضایی ازدحام و هیاهوی روزمره را تجربه می‌کند، زمان و مکان برای او تعریفی دیگر دارند. او در فضای زندگی شهری، درک واضحی از حضور سگ‌های حومه شهر ندارد. جثه بزرگ، بافت تن زخمی و برجستگی‌های سینه ماده‌سگی که برای شیر دادن به توله‌هایش ساعت‌ها پرسه می‌زند، آن را به موجودی نخواستنی تبدیل کرده است که حتی در برخی کسان (چه بسا بی‌دلیل) ایجاد ترس می‌کند. رنجی که به واسطه اِشغال فضای زندگی او توسط انسان بر او تحمیل شده، نه او را پذیرا می‌شود و نه برای همیشه ر‌هایش می‌کند. حاشیه شهر‌های بزرگ، که خود دربرگیرنده انسان‌هایی از رده پایین جامعه هستند، محل زندگی سگ‌ها است. در نزاع میان برتری‌جویی طبقاتی، انسان نیز از رویداد تروماتیک طردشدگی در‌امان نمانده است. اکنون باید دید تماشاگری که زندگی شهری از یک‌سو و ذهنیت عاطفی از سویی دیگر او را احاطه کرده‌اند، در برخورد با آثار طبیب آرام چه حسی را تجربه می‌کند. او از دهلیز بینابینیِ طرد و والایش، به کدام‌سو هدایت می‌شود؟ تابش نور بر بافت این آثار در این رویداد چه نقشی دارد؟

طبیب آرام

نخستین برخورد تماشاگر، فرم و بافت تن حیوان بی‌پناه را مدنظر دارد. فرمی که در بسیاری نقاط دارای کشیدگی‌های عضلانی، حالت‌های روحی سگی رنج‌دیده و حتی در نهایت سکون، حسی از پرسه‌زنی را به ذهن متبادر می‌کند. تمرکز طبیب آرام بر تک‌تک جزئیات، دقتی عمیق را نشان می‌دهد که در نوع خود بی‌نظیر است. بافت تن سگ رنج‌دیده، نکات مهمی از زندگی او، تکاپو و رنج او را نشان می‌دهد. مواجهه حیوان با طبیعت خشن در حاشیه شهر‌ها، فرط گرسنگی و بی‌سرپناهی در بافت تن او به خوبی به نمایش درآمده است. در وجود او، رد پای آزار انسان دیده می‌شود که در واقع، نقطهی تلاقی نگاه تماشاگر با تن سگ است. از یک سو، انزجار برخاسته از زبری بدن سگ و فرم کشیده عضلات او و از سویی دیگر، هنگامی که تماشاگر به خودش می‌آید، ترحم بر رگ‌هایش جاری می‌شود. حالتی بینابینی که راه به جایی نمی‌برد.

به کارگیری نور در فضای گالری‌ها از اهمیت بسیاری برخوردار است. به ویژه زمانی که آثار هنری دارای بافت هستند و تأکید بر بافت و جنس مواد مضاعف می‌شود، کاربرد آن دقت بیشتری می‌طلبد. نور، پس از برخورد با لایه‌های مختلف بافت و پستی و بلندی‌های کار از منظر انعکاس و جایگیریِ مناسب در میان فرورفتگی‌ها، نگاه تماشاگر را هدایت می‌کند. رنگ و جنس مواد نیز در عملکرد نور تأثیر بسیاری دارند. زاویه تابش و قرارگیریِ آثار در معرض این زاویه در انتقال زبان هنرمند مؤثر است و تمامی این عناصر در خدمت نگاه تماشاگر هستند تا تأثر برخاسته از وجود هنرمند را دریافت کند.

اهمیت کار طبیب آرام استفاده از مواد در جهت ایجاد بافت و به کارگیری مهارت در خلق فرم‌، تا جایی که در برخی آثار بدن سگ به حدی نازک می‌شود که رنج حقیقی زندگی او به خوبی به نمایش درمی‌آید. نکته مهم در این نمایشگاه، لحظه‌ای است که زندگی سگ‌های بی‌پناه با نگاه تماشاگر تلاقی دارد. این نگاه از یک سو ادراک رنج‌های او و از سوی دیگر برانگیختن حسی است که به واسطه زندگی ماشینی از تماشاگر سلب شده بود. در جوامعی که نزاع طبقاتی به حدی می‌رسد که انسان‌ها نیز تقسیم‌بندی می‌شوند، زندگی سایر موجودات اهمیت خود را از دست می‌دهد. قانون نمادین برای سرپوش بر عملکرد ضعیف خود دست به کشتار سگ‌ها می‌زند و نمایش این رویداد هولناک در برخی از آثار طبیب آرام، آن‌ها را از سایرین متمایز کرده است. بدن بی‌جان سگ‌هایی که توسط طناب جابجا می‌شوند، تماشاگر را به لبه والایش نزدیک می‌کند و حس عاطفی او را برمی‌انگیزد. حسی که موقتی است و به محض خروج از فضای نمایشگاه، توسط ساختار زندگی شهری بلعیده می‌شود. طبیب آرام با آثار کم‌نظیر خود توانسته تماشاگر را برای لحظاتی به زندگی سراسر رنج سگ‌های بی‌پناه وارد کند و در خلق آثاری که نمونه آن‌ها در هنر معاصر ایران کمتر مشاهده شده‌اند، توانایی خود را به نمایش گذاشته است.

نوید جامعی- دانشجوی دکترای پژوهش هنر