سرویس موسیقی هنرآنلاین: هر سه به دوربین نگاه می‌کنید، توی نگاه هر کدام‌تان می‌شود حرف‌های ناگفته زیادی خواند، یکی می‌خندد، آن یکی محبت‌آمیز نگاه‌مان می‌کند اما تو، مثل همیشه با برقِ امید پیچیده در نی نی چشم‌هایت به منِ پشت دوربین که ماه‌ها منتظر خط و خبری از تو بود می‌فهمانی بزرگی و امیدواری چیزی نیست که به این سادگی‌ها از دست برود. این را می‌گویی، با چشم‌ها و "آن دو خط مورب که غرور تو را هدایت می‌کند و سرنوشت مرا"؛ تو تنها کسی هستی که توی سکوت و با زبان نگاه حرف می‌زنی، تو، تویی که بحق خسرو آواز ایران لقب گرفته‌ای و صدایت صدای یک ملت است.

نمی‌دانی وقتی دیروز "همایونت" برای ما از حال و روزِ این روزهایت گفت، چقدر حال‌مان در این روزهای تلخ که دور و برمان پر است از خبرهای تلخِ ریز و درشت، دگرگون شد. اصلاً مگر می‌شود وقتی که تو به همه ما "سلام می‌رسانی"، ما بی‌تفاوت بنشینیم و صفحاتِ مجازی را سرشار از امید و آرزو نکنیم؟

یا آنجایی که "همایون" نوشت: "رسیدگی‌ها و مراقبت‌های ویژه پزشکی از پدر بشدت ادامه داشته و باعث شده که حال ایشان بهتر شود و ما هم امیدوارتر. از 15 سال پیش تا به امروز پزشکان عزیز زیادی از جمله وزیر محترم بهداشت که از روز اول دوستانه و بی‌توقع اجازه ندادند که در منزل برای مراقبت‌ها و رسیدگی‌های پزشکی از پدر دچار مشکل شویم و مسئولیت درمان‌های پدر را برعهده داشته‌اند که دست تک تک‌شان را می‌بوسم و خود را مدیون‌شان می‌دانم."

مگر می‌توان این چند خط را خواند و سرودِ امید سر نداد؟ حتی در این روزهایی که هنوز داغِ پلاسکو روی دل‌مان است، غمِ کولبر‌ها امان‌مان را بریده و همراهِ داغداران‌مان در جاده فیروزکوه و هراز هستیم. باور کنی یا نکنی، این عکس و این چند خط خبر، همه آن چیزی بود که این روزها بدجوری در جست‌و‌جویش بودیم، در جست‌و‌جوی چیزی که اندکی امید بدهد و کمی تسلی. همیشه بمان، همیشه بخوان...