سرویس تجسمی هنرآنلاین: محمد سلحشور از دهه 20 خوشنویسی را به صورت جدی آغاز کرده است او که از محضر استادانی چون سیدحسین میرخانی و  علی‌اکبر کاوه سود جست درسال ۱۳۶۴ دکترای درجه یک هنری از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دریافت کرد. او در سال ۱۳۳۳ خوشنویسی کتاب‌های درسی دوم و سوم دبستان را و سال ۱۳۶۲ خوشنویسی کتاب‌های سوم و چهارم دبیرستان انجام داد و ۳۰ کتاب درسی کشور افغانستان را نیز نوشت. سلحشور معتقد است: "تعصبات باعث می‌شود که جامعه احساس خوشایندی نسبت به خوشنویسان نداشته باشند و نام آن‌ها هم بد در برود."

او می‌گوید: "چه خوب است که امروزه خوشنویسی به وسیله دیجیتال جان گرفته و از آن بی‌روح بودنی که طی 600،700 سال حرکت کرده، درآمده و تکامل پیدا کرده است. پیشرفت در خوشنویسی به ایجاد نگرش شخصی احتیاج دارد. خوشنویسان ما باید امروز به نگرش شخصی برسند تا راه‌های جدیدی برای نسل آینده این هنر و اساسا خود این هنر ایجاد شود."

سلحشور پیشرفت در خوشنویسی را تکیه بر سیاه مشق می‌داند و این اسلوب را راه‌گشای مسیری جدید در خوشنویسی می‌داند.در ادامه گفت‌وگوی هنرآنلاین با این هنرمند را بخوانید.

 

فکر می‌کنم قبل از هر چیزی کمی راجع به وضعیت امروز انجمن و خوشنویسانی که در آن فعالیت می‌کنند صحبت کنیم این که انجمن و این هنرمندان امروز در چه جایگاهی هستند؟

امروز در انجمن خوشنویسان یک تلالو به وجود آمده است. همه جوان‌های انجمن، نگین‌های درخشنده‌ای هستند که می‌توانند دست به قلم شوند و با خوشنویسی‌های خودشان افتخار اجتماعی و ادبیات ما را به تعالی برسانند. ما جواهرساز پرورش داده‌ایم و این افراد افتخار ما هستند. ما در طول تاریخ 5،6 خوشنویس زن بیشتر نداشتیم ولی الان 1200 خوشنویس زن تربیت کرده‌ایم. الان حدود 65 درصد مراجعه‌کنندگان به انجمن خوشنویسان، زنان هستند. ببینید چقدر زیبا است که زن‌ها این‌چنین به سمت هنر آمده‌اند. ما 1400 خوشنویس ممتاز تربیت کرده‌ایم که حدود 120،130  خوشنویس استاد هستند. اکنون انجمن در کل کشور 310 شعبه دارد. اما نکته مهمی که وجود دارد این است که باید برای هنرمندانی که ما تربیت کرده‌ایم، کار ایجاد شود.

 انجمن باید این کار را انجام دهد یا شما منظورتان متولی دیگری است؟

 ما خوشنویسان خوبی تربیت کرده‌ایم ولی انجمن وظیفه دارد که برای آن‌ها کار پیدا کند و آثارشان را به مردم بشناساند. هنرمندان باید حمایت شوند تا کتاب بنویسند. ما جوانان را پرورش داده‌ایم ولی کار برای‌شان پیدا نکرده‌ایم. شکوفایی و تلالو انجمن خوشنویسان را با شاغل کردن هنرمندان آن می‌توان به خوبی نشان داد. ما باید به آن‌ها کتاب بدهیم تا بنویسند ولی این کارها را انجام نداده‌ایم و برای جوانان کار به وجود نیاورده‌ایم.

من چند سال پیش شاهنامه فردوسی را به 6 نفر دادم که نوشتند. این کتاب را 11 هزار تومان فروختم و می‌دانم که 6 ماه پیش قیمت آن یک ملیون و هشتصد هزار تومان شد. 12 کیلو و 250 گرم وزن این کتاب است. من برای این کتاب مرکب طلایی احتیاج داشتم که ورودش به ایران ممنوع بود و هست. در آن سال به خاطر سالگردی که برای فردوسی برگزار شده بود، اجازه دادند که مرکب طلایی وارد شود و به کسانی که می‌خواهند شاهنامه بنویسند تحویل داده شود. بنابراین 100 کیلو مرکب به من داده شد و من 3،4 روز بعد از آن شاهنامه را چاپ کردم. از آن کتاب 3600 نسخه با قیمت 11 هزار تومان منتشر شد که الان قیمت‌ آن به خاطر شرایط اجتماعی بالا رفته است. این را می‌گویم که من به عنوان یکی از حاضران در انجمن خودم همواره برای افراد حاضر در انجمن کار ایجاد کردم و سعی‌ام بر این بوده که برای آن شرایطی ایجاد کنم که بنویسند اما این کافی نیست.

محمد سلحشور

عده‌ای برای خوشنویسی یک هندسه قدسی در نظر دارند که این تقدس باعث شده که خوشنویسی در یک قالب بماند و از آن بیرون نیاید و در نتیجه همین باعث شده که خوشنویسی از هنر فاصله بگیرد. به نظر می‌رسد برای آن که به خوشنویسی زبان معاصر بخشید، باید خوشنویس و خطاط در مسیر گذشته خوشنویسی و خطاطی بازنگری کند. الان وقتی تکنولوژی آمده و می‌توان با یک نرم‌افزار در کامپیوتر خطاطی کرد، نشان می‌دهد که یک عبوری باید شکل بگیرد تا خوشنویسی و خطاطی بتوانند پویا شود و دوباره به عنوان یک هنر جدید شناخته شوند. نظر شما در این‌باره چیست؟

زمانی که چرخ خیاطی اختراع شد، خیاط‌های دنیا اعتصاب کردند چون می‌گفتند که با وجود این چرخ دیگر آن‌ها از کار می‌افتند. اعتراض آن‌ها به جایی نرسید تا این‌که کم‌کم خودشان هم آمدند با چرخ آشنا شدند و با آن خیاطی کردند ولی هنوز هم تک‌دوزی می‌کنند. در خوشنویسی هم دارد همین حالت به وجود می‌آید. امروزه عصر دیجیتال است و کار خوشنویسی به این مرحله رسیده است. وزیر جدید فرهنگ و ارشاد اسلامی هم چند بار در مورد هنر دیجیتال صحبت کرده است. علم جدید را بعضی‌ها نمی‌دانند و علیه آن جبهه منفی می‌گیرند. علم جدید را هنرمند باید یاد بگیرد. من خودم هم این کار را کرده‌ و با علم جدید مأنوس شده‌ام. من همه حروف را در کامپیوترم دارم و در کارم از آن‌ها استفاده می‌کنم.

اخیراً خیلی‌ از خوشنویسان با ابزارهای دیجیتال کار می‌کنند ولی بعضاً این را اعتراف نمی‌کنند چون می‌ترسند که مورد غضب یک عده دیگر قرار بگیرند. امروز تکنیک و هنر تعالی پیدا کرده است. ما باید از این تعالی بهره خوب ببریم و با تکنیک رو به جلو حرکت کنیم ولی متأسفانه گاهی اوقات تعصب موجب می‌شود که هنرمندان چشم‌شان را روی تکنولوژی ببندند. خوشنویسی دیجیتال هم همان هنر است. وقتی من می‌توانم دیجیتالی کارم را بزرگ‌تر کنم، استفاده از آن اشکالی ندارد.

محمد سلحشور

نکته‌ای که همواره در میان خوشنویسان مطرح است آن است که گفته می‌شود که در آثارشان فقط روی نوشتن تکیه کنند و مدام بنویسند؛ ولی خوشنویس نیاز به پژوهش دارد و لازم است که در قالب تئوری مفاهیمی را به دست بیاورد. خوشنویسی در حال تکرار است و اسلوب‌های آن دست نخورده باقی مانده‌اند. اتفاقی که امروز در خوشنویسی می‌افتد با کاری که میرعماد 150 سال پیش انجام داد تقریبا هیچ فرقی ندارد. این تکرار باعث می‌شود که خوشنویسی دچار یک مردگی شود و پذیرفته نشود. انجمن خوشنویسان برای خارج کردن وضعیت خوشنویسی از این شرایط چه تمهیدی می‌تواند بیندیشد؟

حدود 10 سال پیش عزیزی که در انجمن خوشنویسان فعال بود، می‌گفت که می‌خواهد خط میرعماد را تا حدود 4 متر بزرگ کند و روی دیوار انجمن خوشنویسان دزاشیب بزند. من گفتم که ما این همه خوشنویس تربیت کرده‌ایم، شما دوباره می‌خواهید از خط میرعماد استفاده کنید؟ بنابراین با کسب اجازه، دو حمد یک متری خودم را آوردم و تحویل‌شان دادم. آن‌ها یکی از حمدهای مرا پسندیدند و آن را با اندازه 4 متر در دو متر و 80 سانتی‌متر به مدت 14 ماه در انجمن دزاشیب نصب کردند. آن زمان تازه خوشنویسی دیجیتال آمده بود و ما به وسیله دیجیتال آن حمد را بزرگ کردیم ولی تعصبی که در وجود بعضی از خوشنویسان ریشه دوانده بود، باعث شد که هیچ‌کدام‌شان نیایند و از آن تعریفی نکنند. الان علم پیش‌روی کرده و ما باید با علم جلو برویم نه آن‌که مدام از خودمان تعصب نشان دهیم. متأسفانه این تعصبات باعث می‌شود که جامعه هم احساس کند که خوشنویسان امروزی کاری نمی‌کنند و نام آن‌ها هم بد در برود. چه خوب است که امروزه خوشنویسی به وسیله ابزارهای دیجیتال جان گرفته و از آن بی‌روح بودن که طی 600،700 سال حرکت کرده، درآمده و تکامل پیدا کرده است.

خوشنویسی سه مرحله دارد؛ استعداد، علاقه و پشتکار. وقتی دو دانشجویی که به یک اندازه استعداد دارند به نزد من می‌آیند و پس از مدتی یکی از این دو نفر در کارش موفق‌تر می‌شود، مطمئناً آن فرد پشتکار بیشتری داشته است. او روزانه چند ساعت تمرین کرده که توانسته به سرعت در کارش پیشرفت کند. بنابراین پشتکار در هر کار اجتماعی اثرگذار است. گاهاً یک دانشجو با هوش متوسط از یک دانشجوی مستعد جلو می‌زند چون او پشتکار بیشتری دارد. تفکر ذهنی هم مهم است و دانشجو باید خودش مربی خودش باشد. کار خوشنویسی اسلوب خاص خودش را دارد. در خوشنویسی شیوه درست پشت میز نشستن خیلی مهم است. من بعد از یک-دو ساعت کار کردن، نرمش یا پیاده‌روی می‌کنم تا رخوتی که در من به وجود آمده را به شادی تبدیل کنم. در حین کار کردن نیز شیوه‌های صحیح بهداشتی را رعایت می‌کنم. من الان 84 ساله هستم و آرتروز ندارم چون بهداشت نشستن را رعایت کرده‌ام.این نکات را از این جهت می‌گویم که پیشرفت در خوشنویسی به ایجاد نگرش شخصی احتیاج دارد. خوشنویسان ما باید امروز به نگرش شخصی برسند تا راه‌های جدیدی برای نسل آینده این هنر و اساسا خود این هنر ایجاد شود.

 

محمد سلحشور

به عقیده من امروزه پتانسیل سیاه‌ مشق برای تغییر خیلی بیشتر از چلیپا و کتابت است. آیا می‌شود این تغییری که در سیاه ‌مشق می‌افتد به یک نحوی در چلیپا و کتابت هم بیفتد؟

قهرمانان دوی 100 متر جهان، مسیر 100 متری این مسابقه را در 9 ثانیه می‌دوند. اما آیا آن‌ها فقط همان 9 ثانیه را می‌دوند؟ خیر. آن‌ها نیم ساعت یا 45 دقیقه قبل از مسابقه، خودشان را گرم می‌کنند. سیاه مشق در دوره گذشته کمتر بود و برای گرم‌کردن دست نوشته می‌شد ولی رفته رفته دیده شد که جاذبه سیاه مشق از خود خط بیشتر شده است. شما اگر به آثار نمایشگاه‌های من نگاه کنید، از 20 تابلو، 12،13 تای آن سیاه مشق است. سیاه مشق باعث می‌شود که خوشنویس زودتر به تعالی برسد. من همیشه سیاه مشق را به شاگردانم توصیه کرده‌ام و می‌گویم که آن را اصل بگیرند.

بعضی‌ها سیاه مشق را آن‌قدر خوب می‌نویسند که یک بیننده یا خواننده فرانسوی هم که آن را می‌بیند، خوشش می‌آید. ما در دنیا به سه نام معروف هستیم؛ ادبیات، فرش و خوشنویسی. خوشنویسی در هر دو هنر دیگر هم وجود دارد. فرق‌ کوچک‌شان این است که تذهیب‌کار با قلم، مرکب و رنگ کار می‌کند و فرشباف با پشم و پنبه. تذهیب همان نقش فرش است. تابلوهایی که می‌خواهند زیبا باشند باید با تذهیب هم هماهنگ باشند. شعرهای عرفانی و زیبا که با جنبه‌های اسلامی و اجتماعی هماهنگ هستند، زینت تابلو را والاتر می‌کنند. سیاه مشق به عقیده من هم امروز کارکردی فراتر از آن چه که در گذشته داشته را دارد و باید بیشتر به آن توجه شود چرا که راه گشای یک مسیر جدید است.

امروز هم بازارهای اقتصادی هنر بین‌المللی و هم گالری‌های خودمان از نمایشگاه‌های نقاشی خط، خطاطی و خوشنویسی خیلی استقبال می‌کنند. این اتفاق را از چند جهت می‌توان بررسی کرد. ابتدا این‌که خواسته و ذائقه مردم آن را می‌طلبد و سپس می‌توان این‌گونه برداشت کرد که چون بازارهای جهانی خوشنویسی و خطاطی را می‌طلبند، بنابراین از آن یک حمایت ویژه می‌کنند. طبیعی است که وقتی از خوشنویسی حمایت ویژه صورت بگیرد، این هنر به هر جهت مطرح می‌شود. به نظر شما علت اصلی این حمایت از نقاشی خط، خطاطی و خوشنویسی در چیست؟

ببینید ما الان جوانان را در هنر پرورش داده‌ایم ولی برای آن‌ها کار وجود ندارد. بنابراین ناخودآگاه یک رخوت و اعتراض درونی در وجود دانشجو به وجود می‌آید و او را حتی از تحصیل پشیمان می‌کند. ما باید یک کاری کنیم که شأن کارایی اجتماعی بالا برود تا بتوانیم جوانان فارغ‌التحصیل هر رشته خاصی را شاغل کنیم. در انجمنی که من عضو آن هستم، به عنوان یک وظیفه به بیش از 15 نفر از جوانان کتاب داده‌ام تا بنویسند. در این بین یک سری شیطنت‌ها صورت گرفت و عده‌ای گفتند که سلحشور به بچه‌ها کتاب ارزان قیمت می‌دهد! من به یکی از بچه‌ها گفتم که وضعیت روز اولت چگونه بود؟ گفت که 18 سطر می‌نوشتم و 150 تومان می‌گرفتم ولی شما برای 12 سطر به من 400 تومان دادید. در واقع من برای هر سطر نزدیک 50 تومان به آن‌ها دادم. با این وجود باز هم پشت سر من حرف می‌زدند چون یک عده نمی‌خواهند که خوشنویس شناخته‌شده دیگری بیاید. آن‌ها می‌دانند که جوان‌های خوشنویس بی‌نهایت خوب هستند، پس از این مسئله هراس دارند.

محمد سلحشور

به نظرم تکامل مطلق وجود ندارد و تکامل روز به روز به وجود می‌آید. هیچ هنر، بهداشت، مهندسی و... هیچ‌وقت توقف ندارد و همه چیز در حال حرکت است. این حرکت را افرادی که آماتور هستند و یا گوشه‌گیر شده‌اند کمتر می‌بینند ولی افراد کاربلد مدام در حال حرکت هستند. پیش از انقلاب وقتی که انجمن خوشنویسان به وجود آمد، ما 63 خوشنویس ممتاز داشتیم و الان این تعداد به 14 هزار نفر رسیده است. بنابراین خوشنویسی ما امروز به شکوفایی رسیده است ولی مردم از آن اطلاع ندارند. در این‌جا وظیفه اهل قلم و نویسنده‌های حوزه تجسمی است که این شکوفایی را به سمع و نظر مردم برسانند. شما ببینید وقتی به این خوشنویسان کار داده شود، هم اقتصاد هنر می‌چرخد و هم فرهنگ کشور رشد می‌کند. هنر خوشنویسی به شکوفایی رسیده ولی هنوز این هنر با مشکلاتی رو به رو است. شما ببینید من چهره ماندگار هستم ولی اغلب روزنامه‌نگارها این را نمی‌دانند. آخرین نمایشگاهی که من برگزار کردم، روزنامه‌نگارها به بازدید نمایشگاه من نیامدند، در حالی که نشریات باید از هنرمندان حمایت کنند.

الان ما هنرمندان اگر بخواهیم یکی از مقامات هنری و یا دولتی را ببینیم، سه ماه اذیت می‌شویم و آخر هم موفق به دیدن‌شان نمی‌شویم. کسی که خود را در حد بالا می‌بیند، دیگر نمی‌خواهد خودش را کوچک کند و برای هنرمندان وقت بگذارد! افرادی که در مسند کارهای هنری هستند، معمولاً خودشان کارهای هنری هم انجام نداده‌اند، آن‌وقت انتظار دارند که هنرمندان به آن‌‌ها تلفن کنند و وقت بگیرند که به دیدارشان بیایند! گاهاً بعضی از همین افراد اصلاً همان وقت را هم نمی‌گذارند. در حالی که درستش این است که آن‌ها خودشان به هنرمندان تلفن کنند و به دیدارشان بروند. البته مردم و جامعه خیلی به ما حرمت می‌گذارند.

علیرضا بخشی استوار