سرویس فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: هفتمین جلسه‌ نقد و بررسی کتاب نشرچشمه این هفته که به کتاب "مکالمات: والتر مرچ و هنر تدوین فیلم"  اختصاص داشت، با حضور منتقدین آقایان شادمهر راستین و حسین مهکام و جمعی از خوانندگان کتاب برگزار شد.

 در ابتدای این جلسه محسن آزرم با تاکید بر این نکته که این کتاب یکی از مهم‌ترین کتاب‌هایی است که در این حوزه به فارسی ترجمه شده، گفت: " به نظرم کتابی است که هر کسی که واقعاً به سینما علاقه دارد، از خواندن آن می‌تواند لذت ببرد. چون کتاب صرفاً راجع‌به تدوین نیست. درباره‌ی آدم فرهیخته‌ای به اسم والتر مرچ است که علاوه‌بر هنر تدوین فیلم، درباره‌ی سینما و موسیقی و صدا و ادبیات و هر چیز دیگری که در عالم هنر باشد، مطلع است و از آن‌ها به قدری با خبر است که می‌تواند ساعت‌ها راجع‌به آن‌ها صحبت کند."

در ابتدای جلسه مصطفی خرقه‌پوش یکی از مترجمین کتاب گفت:"خوشحال‌ هستم از این‌که این کتاب بالاخره بعد از 9 سال چاپ شد. کتاب را سال 2002 من از تورنتو تهیه کردم. همان سالی که منتشر شده بود. در جشنواره تورنتو که بودم، گهگاهی فصل‌هایی از آن را می‌خواندم، به نظرم رسید که کتاب جذابی باشد. من آن زمان تازه والتر مرچ را کشف کرده بودم. بعد از آن به اتفاق همسرم خانم صالح ترجمه‌ی آن را شروع کردیم .ایشان هم بسیار زحمت کشیدند و در این ترجمه با توجه به این‌که من گرفتار کار و تدریس بودم بسیار به من کمک کردند."

شادمهر راستین یکی از منقدان این جلسه با ابراز خوشحالی از این‌که پس از مدت‌ها این کتاب به چاپ رسید، گفت: " این کتاب را وقتی خواندم متوجه شدم همان‌طور که در حرفه‌ی فیلمنامه سفر داستان و سفر فیلمنامه‌نویس رابرت مک‌کی می‌تواند مبنایی برای تفکر این‌که فیلمنامه‌نویسی فقط یک تکنیک در سینما نیست، این کتاب هم می‌تواند شروع این نگاه باشد که تدوین تنها یک تکنیک در سینما نیست."

حسین مهکام که به عنوان دیگر منتقد در جلسه حضور داشت، ادامه داد: "بحث مرگ مولف و تئوری درجه‌ی صفر نوشتار که از رولان بارت و سایر زبان‌شناسان اتفاق افتاد، همیشه احساس می‌کردم و می‌کنم که در متون ترجمه‌ی فارسی دچار خدشه‌های جدی است. یعنی این‌طور به ما در محیط‌های آکادمیک آموخته‌اند که مولف بعد از خلق متن یا ایجاد متن کاملاً از آن متن دور خواهد شد و شما به هیچ عنوان هیچ کاری با آن مولف نباید داشته باشید. زمانی‌که این متون باعث ایجاد این نگره‌ها شدند، ما یک چیزی را از آن غافل شدیم این است که مگر می‌توان مؤلف را از متن‌اش جدا کرد؟ وقتی تحلیل والتر مرچ از تدوین را در این کتاب می‌خوانید، متوجه خواهید شد که تدوین صرفاً چینش سکانس‌ها کنار هم، نیست. کار تدوینگر، مانند یک نویسنده کاملاً نشأت گرفته از ذهن و زبان و جهان‌بینی اوست."

شادمهر راستین در ادامه‌ی صحبت‌های مهکام گفت: "به نظر می‌رسد که حذف عامل انسانی جلو دوربین و تبدیل شدن به ماده‌ی خامی برای کار، برای همه‌مان جذاب است. یعنی این‌که فیلمنامه‌نویس، هر دنیایی بخواهد از ایده خلق می‌کند و تدوینگر هم یک دنیایی را از ماده‌ی اولیه‌ای به اسم فیلم خلق می‌کند. انگار یک مکانیسم تغییر در تدوین وجود دارد. این طور نیست که یک فرمولی داشته باشیم. ماده اولیه‌ای به اسم راش را داخلش بریزیم و فیلم تمام شود."

در ادامه‌ی جلسه خرقه‌پوش درباره‌‌ی تاثیر کتاب و ترجمه‌ی آن گفت:"من سعی کرده‌ام از روش‌های کتاب استفاده کنم. در کارم از مثال‌هایش خیلی استفاده کردم، چه به لحاظ عملی، یعنی برش و چه به لحاظ روش در برخورد با کارگردان و در برخورد با گروه فیلمسازی توانستم خیلی از ایده‌هایش استفاده کنم و تا آن‌جایی که توانستم طوری مدون‌شان کردم تا بتوانم آن را در قالب آکادمیک در کلاس ارائه دهم. اما اگر یک تدوینگر می‌گوید من مولف نیستم یا کار تدوین کار تالیفی نیست، واقعاً از سر فروتنی نیست. از سر ماهیت این حرفه است. در تدوین، تدوینگر نمی‌تواند مولف باشد. چون در اختیار یک ایده‌ی دیگر قرار می‌گیرد. برای ارتقای آن ایده تلاش می‌کند و طبعاً در هر فیلمی این تغییر می‌کند."

شادمهر راستین در ادامه‌ی صحبت‌های خرقه‌پوش با تاکید بر بحث مؤلف بودن تدوینگر، گفت: "این بحث تالیف، که تروفو مروج آن بود که بیشتر از ادبیات می‌آید. من فکر می کنم تالیف بیشتر یک پروسه است که از فیلمنامه‌نویس آن پروسه می آید و می رود تا فیلم و کارگردانی و بازیگری و تدوین و صدا. این یک نگاه کاملاً رادیکالی نسبت به تالیف است که تالیف یک امر قطعی نیست. یک امر پروسه‌ای‌ست و در طول زمان هم مدام این حالت تالیف بیشتر می‌شود. به نظرم دوره‌ی دیجیتالی حذف تالیف در فیلمنامه و تدوین است. یعنی اتفاقی در آینده خواهد افتاد که باز ما به تالیف نزدیک‌تر شویم و این مهارت‌ها مدام کمتر شود."

حسین مهکام با اشاره به ادبیات به کار رفته در کتاب مکالمات و نوع ترجمه‌ی خرقه‌پوش، گفت: "نکته‌ای که در خواندن کتاب به ذهن می‌آید این است که، انتخاب واژه ها به شدت سختیگرانه و خیلی ادبی است. مثلاً استفاده از کلمه‌ی دانستگی. این‌ها اتفاقاتی است که به نظرم، نشان دهنده‌ی این است که مولف باز هم به حیطه‌ی تدوین به شکل یک اتفاق صنعتی نگاه نمی‌کند. پس در ترجمه‌ی متن مرتبط با تدوین هم به شکل صنعتی برخورد نمی‌کند. منظور من در واقع این نیست که تدوین می‌تواند معجزه کند. یا تدوین می‌تواند یک فیلمی را از قهقرا صرفاً به اوج برساند. ولی احتمالش صفر هم نیست و من اسم این را چیزی جز تالیف نمی‌توانم بگذارم."

شادمهر راستین در بحث از این‌که در باور عامه نتیجه‌ی تلاش تدوینگر به پای کارگردان گذاشته می‌شود، گفت: "امتیازش این است، شغل‌هایی مثل تدوین و فیلمنامه اصلاً نباید وارد رسانه شوند. چون نباید دیکته شوند. آنها کسانی هستند که از یک فضای باز ذهنی می‌خواهند استفاده کنند و تجربه کنند و در خیابان قدم بزنند."

در پایان  جلسه خرقه‌پوش در پاسخ به این‌که ترجمه‌ی این کتاب چه تاثیری بر کار خود ایشان گذاشت؟  و مشکلات ترجمه‌ی کتاب چه بود؟ گفت: "تاثیراتی که در کار گذاشته است، روش‌هایی است که والتر مرچ به کار برد و البته نگاهش به تدوین. یک فصلی به نام "تدوینگران و کارگردانان" دارد. راش، خیلی به من کمک کرد. روشی که در طبقه بندی راش داشت. و این‌که راش را وقتی نگاه می‌کنید که این نکته خیلی مهمی است."

 و در پاسخ به سؤال دوم باید بگویم که: چیزی که باعث شد، ترجمه‌ی کتاب طولانی شود، زمان بود. من درگیر کار بودم و این خود یکی از عوامل تاخیر در چاپ کتاب بود."