به گزارش هنرآنلاین، آخرین نشست "سینما و یک دیدگاه" در آخرین شب جشنواره سی و سوم با حضور احمدرضا درویش برگزار شد.

در این نشست که با محوریت سینمای احمدرضا درویش "از ابتدا تا رستاخیز" برگزار شد، این کارگردان سینمای ایران در ابتدا گفت: هر جا که صندلی سینما تحت اختیار مخاطب باشد این امر استنباط خواهد شد که آن جامعه پویاست؛ برای همین خوشحالم که در جشنواره فیلم کوتاه تهران چنین اتفاقی رخ داده و ما شاهد صندلی‌های خالی نیستیم. با این توضیح باید بگویم که از حضورم در این جلسه خشنود هستم.

وی افزود: جشنواره فیلم کوتاه تهران از دیدگاه من یک امتیاز شاخص دارد آن هم این که در آن می‌توان هنر جستجوگری را مشاهده کرد. این امتیاز نیز به واسطه حضور فیلمسازان جوان و خوش فکر رخ داده است.

درویش درباره شیوه نگارش خود گفت: در ابتدا باید بگویم اگر من مطمئن باشم که فیلمی امکان ساختش در داخل کشور فراهم نیست هیچ گاه فیلمنامه آن را نخواهم نوشت. البته ممکن است طرحی چهار یا پنج صفحه‌ای بنویسم اما فیلمنامه کامل را زمانی خواهم نوشت که به امکان ساختش اطمینان خاطر داشته باشم. با این توضیح وقتی نگارش فیلمنامه را آغاز می‌کنم تنها سناریو نمی‌نویسم بلکه دکوپاژ جای تک تک بازیگران بازی می‌کنم همین مسئله سبب می‌شود وقتی نگارش فیلمنامه به پایان رسید خستگی زیادی بر من حاکم شده باشد.

کارگردان فیلم "رستاخیز" با تأکید بر اینکه فیلمساز همیشه باید در پی جستجوگری باشد، تاکید کرد: به هیچ وجه به این امر معتقد نیستم که فیلمساز می‌بایست یک ذهن خاص را دنبال کند چون شرایط و زمان به گونه‌ای می‌گذرد که تغییر جزئی از کار فیلمسازی است. همین ویژگی سبب می‌شود از شکل گیری ایده تا اکران فیلم تغییراتی پیش آید که برای خودم نیز قابل پیش بینی نبوده است.

درویش ادامه داد: فیلمنامه از دیدگاه من تنها یک آدرس است برای اینکه عوامل بدانند چه کارهای می‌بایست انجام دهند، اما این انتخاب فیلمساز است که کیفیت یک اثر را مشخص می‌کند؛ انتخابی که از بازیگران شروع شده و به عوام پشت دوربین ختم می‌شود.

وی در تکمیل توضیح فوق افزود: وقتی که انتخاب‌ها به درستی رخ می‌دهد در حقیقت ۹۰ درصد کار پیموده شده است، ۱۰ درصد باقی مانده تنها به نظارت خوب فیلمساز برمی‌گردد.

احمدرضا درویش در بخش دیگری از این نشست درباره انجمن سینمای جوان و اینکه چرا برخی فیلمسازان حرفه‌ای و صاحب‌نام فیلم کوتاه نمی‌سازند گفت: ممکن است بسیاری از آن‌ها هیچ‌گاه کار خود را با ساخت فیلم کوتاه شروع نکرده باشند، اما خود من دو فیلم نیم‌ساعته ساختم که نمی‌توانم اسم آن‌ها را بیاورم؛ ولی همه ملت ایران دیده‌اند با این حال فکر می‌کنم وقتی همکارانم وارد چرخه حرفه‌ای سینما می‌شوند، دچار مسائل مالی با ساختار پیچیده سینما می‌شوند که شاید آن‌ها را از کارهای دیگر بازدارد.

کارگردان فیلم "کیمیا" اضافه کرد: سینما نحیف است، ولی اگر رونق داشته باشد برای همه فرصت وجود خواهد داشت؛ اما الان معلوم نیست چه کسی می‌آید، چه کسی می‌رود، استعفا چطور است، انتصاب چطور است، هیچ‌چیزی مشخص نیست.

او ادامه داد: سینمای جوان جزو نهادهایی است که به شدت ظرفیت دارد. مدیریت به تشکیلات آن فکر کند تا به یک بخش غیرمردمی تبدیل شود. ای کاش خانه سینمایی داشتیم که طبق تعریف اساسنامه خود بود و سینمای جوان هم در چتر سینمای ایران اداره می‌شد، آن وقت می‌توانست بسیار موفق باشد؛ چراکه دولت از خانه سینما حمایت مالی و دست خود را کوتاه می‌کرد.

درویش گفت: با این حال امیدوارم خانه سینما آن‌قدر بالنده شود که به این سمت حرکت کند و دولت هم به جایی برسد که تصدی‌گری در بخش‌های مختلف مثل مدرسه ملی سینما را کنار بگذارد و واگذار کند.

کارگردان فیلم "دوئل" همچنین درباره نگاه خود به سینمای جوان گفت: به نظرم این سینما چند کارکرد دارد که اولین بخش آن آموزش است. درواقع کارکرد اول سینمای جوان ارتقا ذائقه سمعی و بصری و زیبایی‌شناختی جامعه از طریق جوان‌های مستعدی است که قطعاً به دلیل میل به سینما نخبه هستند، چرا که آنها در پروسه یادگیری فیلمسازی خود جزییاتی از سینما را یاد می‌گیرند که در زندگی فردی و اجتماعی کاربرد دارد و این تأثیر خود را بر جامعه خواهد گذاشت.

وی افزود: البته به این سینمای جوان نقد هم دارم، چرا که اگر یک جایی باشد که کمی عدالت در آن رعایت شده، همین سینمای جوان است؛ اما این عدالت در جشنواره آن رخ نداده و نمی‌دانم چرا جشنواره فیلم کوتاه در وسط تهران برگزار شود. چرا مدام شهرستانی‌ها باید به تهران بیایند؟

کارگردان فیلم "سرزمین خورشید" در بخش دیگری از این نشست با تاکید بر اینکه فیلمنامه یک آدرس است، اما آیه قرآن نیست که مطلق باشد خاطرنشان کرد: مهم‌ترین کار فیلمساز برای رسیدن به آنچه خیال کرده، انتخاب درست است. این انتخاب درست باید در همه اجزا اتفاق بیفتد و فرقی هم نمی‌کند که فیلم کوتاه، مستند یا بلند باشد؛ چون تمام این‌ها 90 درصد کار را دربرمی‌گیرد و بعد فقط 10 درصد باقی می‌ماند که نظارت است تا براساس آنچه انتخاب و مسئولیت خود را تفویض کرده کار را به سرانجام برساند.

این فیلمساز در ادامه در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه آیا پیش آمده که به دلایل مختلف کار خود را سانسور کند یا فیلمنامه را به واسطه بازیگری تغییر دهد گفت: هیچ وقت به این موضوع فکر نکرده بودم، اما حالا که در برابر این پرسش قرار گرفته‌ام به نظرم که به ویژه در فیلمسازی حرفه‌ای که با اقتصاد، مشارکت، سرمایه‌گذاری، اقتضائات کار و ده‌ها الزام دیگر همراه است باید به این موضوع فکر کرد.

او توضیح داد: اساساً وقتی فیلمنامه‌ای را شروع به نوشتن می‌کنم، زمانی تصمیم به این کار می‌گیرم که ساخته شدن آن را مسجل بدانم؛ یعنی اگر بدانم که ساخته نمی‌شود اصلاً آن را نمی‌نویسم. البته برای اینکه ثبت شود چند صفحه از آن را به شکل کوتاه می‌نویسم.

وی ادامه داد:‌ در حال حاضر یک سری طرح دارم که اصلاً فکر نمی‌کنم بتوان آن‌ها را ساخت و این نساختن فقط به خاطر سانسور و ممیزی نیست، مثلاً ایده‌ای دارم که سراسر فیلم خارجی، همراه با بارش باران، بدون دیالوگ و در زمان جنگ است. من 5-6 صفحه از این ایده را نوشته‌ام، اما فکر می‌کنم نمی‌شود آن را ساخت. لااقل الان نمی‌شود و اتفاقاً همین ایده بیش از 13 سال از آن می‌گذرد و هروقت به یادش می‌افتم، با خودم می‌گویم ای کاش شرایطی برای ساخت آن فراهم می‌شد.

وی افزود: همچنین ایده دیگری دارم که کودک است و با درون من ارتباط برقرار کرده و حتی فیلمنامه کامل آن را نوشته‌ام، اما نمی‌توانم بسازم؛ چون هزینه‌ای که می‌برد توجیه بازگشت سرمایه ندارد و از آنجا که فیلم‌هایم را در بخش خصوصی می‌سازم، باید این شرایط را هم درنظر بگیرم. بنابراین معتقدم این‌ها هم جزو خودسانسوری محسوب می‌شوند.

احمدرضا درویش در بخشی از این نشست به خاطره‌ای از فیلم "سرزمین خورشید" و همکاری با مرحوم خسرو شکیبایی اشاره و اظهار کرد: برای ساخت آن فیلم من و زنده‌یاد شکیبایی شش ماه در سوییت هتلی زندگی می‌کردیم. هنگام کار زمانی پیش آمد که 17 روز باران شدید می‌بارید و ما برای فیلمبرداری فضاهای داخلی حبس شده بودیم. یک شب که مشغول دکوپاژ بودم، متوجه شدم خسرو نشسته روی تخت و مرا نگاه می‌کند و من فکر می‌کردم از صدای رعد و برق بیدار شده است؛ در حالی که او مدت طولانی بود که در آن حالت مرا نگاه می‌کرد.

او ادامه داد: با وجود آنکه در فیلم "کیمیا" با هم کار کرده بودیم او برای اولین‌بار از من خواست که دکوپاژ را ببیند و وقتی هم دید این پرسش را مطرح کرد که چرا چنان چیدمانی در نظر گرفته‌ام و من جوابی برای آن نداشتم تا اینکه وقتی سر صحنه آماده شده برای فیلمبرداری رفتیم با ریزش سقف و نابودشدن تمام زحماتی که کشیده بودیم روبرو شدیم. من هم برای ادامه کار در فاصله کمی دکوپاژ تنظیم کرده را پاره کرده و همه چیز را تغییر دادم. بعد هم که به هتل برگشتم به خسرو گفتم که جوابت را پیدا کردم. به او گفتم همه چیز خودش می‌گوید که چطور اتفاق بیفتد. اوست که می‌گوید من چه بنویسم چون باید یک رابطه درونی شکل گرفته باشد.

احمدرضا درویش در ادامه این نشست با اشاره به تجربه خود در هنگام نگارش "رستاخیز" و سختی‌هایی که برای نگارش نقش‌هایی همچون یزید داشته است گفت: خیلی سخت است که فاصله‌گذاری کنید تا از قالب خودت بیرون بیایی و با کسی مثل یزید زندگی کنی و آن را بنویسی. این اتفاق اگر نیفتد من حتی بازیگر هم نمی‌توانم انتخاب کنم و این یک وجه حرفه‌ای فیلمسازی است.

او بیان کرد: فیلمسازی ریسک است و معتقدم جوان‌ها باید با برنامه چارچوب خلاقیت و ظرفیت خود را پیدا کنند چون سینما ارکستر است تک‌نوازی نیست.

این کارگردان سینما همچنین گفت: توصیه من به جوان‌ها این است که یک کار را به درستی انجام دهند البته یک فیلمساز می‌تواند شاعر هم باشد اما خوب است که احساس شاعرانه‌اش را بیرون بدهد مگر اینکه نبوغی مثل چاپلین وجود داشته باشد که خودش هم متن بنویسد، هم بازیگر باشد، هم موسیقی بسازد و هم فیلمبرداری کند.