سرویس تجسمی هنرآنلاین: گالریهای تهران در جمعهای که گذشت میزبان بیش از 30 نمایشگاه جدید بودند. یکی از مهمترین رویدادهای این هفته نمایشگاهی با عنوان "تماشاگر رویا " در گالری ایوان بود که گزیده آثار شش دهه از نقاشی های پشت شیشه مهین عظیما در آن به نمایش در آمد. در کنار این رویداد به سراغ نمایشگاه نقاشیهای ایمان افسریان، عکسهای جاسم غضبانپور، طراحیهای دیجیتال محمدحسین عماد و نقاشیخطهای احمد تک در گالریهای اثر، راه ابریشم ،امکان و والی رفتهایم.
تصاویر معمارگونه افسریان در شب نگارهای تاریخی
تابلوهای ایمان افسریان در نمایشگاه «هست شب» بر خلاف آثار نمایشگاههای قبلتر این هنرمند با کمی ریسک و یا تیزهوشی به فضای بیرونی ورود کرده است. او در این نقاشیها تصاویری را ثبت کرده که به لحاظ موقعیت بدون تحرک و تغییر است. نقاط دید تمام رخ و ساکن، عاری از هر نوع موجودی است و این خالی کردن تصاویر از تحرک، بیننده را در یک مواجهه بصری با عناصر معمارانه قرار میدهد که نادیدنیهای پیرامونش را صریحتر و آشکارتر اما در فضایی کاملا ساده و بدون غلو به تصویر میکشد.
از لحاظ مفهومی افسریان در آثارش به نوعی لحظهای واحد را در موقعیتهای مختلف تکثیر کرده که به واسطه شب و عدم تحرک اجسام در محیطی کاملا ایستا به وقوع پیوسته است. از طرفی او با دست گذاشتن بر وجوه نایاب معماری داخلی و خارجی به نوعی واقعیت تاریخی خاصی را به نقاشیهایش احضار میکند و آن را به شیوه خود و در یک فضای هایپررئالیستی که از نگاه شخصی برآمده به مخاطب نشان میدهد. نگاهی که همراه با یک ترس نوستالژیک ما را به پرسش در باب معماری و گذشته نه چندان دورمان وادار میکند.
تغییر کارکرد خوشنویسی در فضاهای انتزاعی
احمد تک توانسته در آثار خود علاوه بر بهرهگیری از امکانات خوشنویسی کلاسیک و ترکیب و تلفیق آن با بافتها و اشکال طبیعی نگاهی جدید نسبت به خوشنویسی را به مخاطب ارائه کند.
او با استحاله فرمها و نشانهها و تغییر کارکرد خوشنویسی در یک فضای انتزاعی، حروف و کلمات را با استفاده از فرمهای موجود در طبیعت و صورتهای آشنا ترکیب کرده و با ایجاد کنتراست در تشابه آثار با خط کلاسیک جستجوگری خود در عالم خوشنویسی را با مخاطب به اشتراک گذاشته است.
رویکرد تک در این نقاشیخطها به گونهای است که ترکیب اصول سنتی خوشنویسی با تجربهای کاملا وابسته به هنر معاصر معنای تازهای را برای خوشنویسی وضع کرده است.
سایه انداختن بر سایههای ابهام آمیز
نخستین تجربه محمدحسین عماد در طراحی دیجیتال به نوعی دنبال روی آثار قبلی او در مدیای حجم است. عماد تصاویری را در آثارش ارائه میدهد که در نگاه نخست فارق از معنی است. اجسام و پدیدهها در آثار محمدحسین عماد در عدم به سر میبرند و انگار که در آن و در لحظه بدون هیچ سابقهای خلق میشوند.
در آثار عماد سایهها بیش از هر چیز دیگری چشمها را به سوی خود میکشد. سایههایی که خود بر سایهای دیگر از واقعیت پیرامون افکنده شده و ابهام و پیچیدگی را در تصاویر دو چندان کرده است. البته در نگاهی دقیقتر او با خطوط دست به تولید نشانههایی میزند که بسیار وابسته به طبیعت و حیاط پیرامونی انسان است هر چند در دل این آثار معنا باخته باشد.
او در کنار طراحیهای دیجیتالش حجمی را نیز ارائه کرده که هم از نظر شمایل و هم از نظر مفهوم با دیگر آثار نمایشگاه مرتبط است و ماهیتش خارج از فضای جهان واقعی و در خود اثر قابل تعریف و شناخت است.
روایت موازی «زندگی و دیگر هیچ»
کاراکترها در عکسهای جاسم غضبانپور زندهاند. این تصاویر علیرغم تم سیاه و سفیدی که دارند روایتگر پویایی انسانهایی است که درون هر فریم در جهان خودشان مشغول زندگی هستند. این تصاویر که به نوعی آلبومی مصور از روند شکلگیری فیلم «زندگی و دیگر هیچ» زندهیاد عباس کیارستمی است، نادیدنیهای این فیلم را در فضایی کاملا جدا از حیات خود فیلم به تصویر کشیده است.
غضبانپور به نوعی فریمها را کارگردانی کرده و هر اثر یا تصویر داستان مجزایی را روایت میکند که در یک شکل اپیزودیک در نهایت مفهوم مشترکی را به مخاطب ارائه میدهند. نوع انتخاب و چینش عکسها در این نمایشگاه نیز با هوشمندی فراوان صورت گرفته است به نحوی که هر اثر به شکلی کاملا دراماتیک با ایجاد تعلیقی شما را به تماشای تصویر بعدی رهنمون میکند و مخاطب مجبور میشود همه تصاویر نمایشگاه را با جزئینگری مشاهده کند.
شش دهه امانتداری از نقاشی پشت شیشه
مهین عظیما نقاش طبیعت است. او به خصوص در جهت انتخاب تکنیک و هم در انتخاب موضوع نه از مکتب سقاخانهای و ویژگیهای بارز نقاشی ایرانی استفاده کرده و نه آن قدر غربی است که تصویری از آثار جنبشهای فرانسه و آرت فرمال ایتالیا به دست بدهد. بلکه المانهای شرقی و به ویژه فرهنگ هندوستان در آثارش مشهود است.
عظیما به طبیعت توجه ویژهای دارد. در روندی در آثار دورههای میانی فعالیتش که به نمایش درآمده به سمت نقاشی فیگوراتیو میرود اما این میل در روند آثارش فروکش میکند و هرچه به آثار متاخر او نزدیک میشویم فیگور را رها کرده و به سمت نقاشی طبیعت و آبستره برگشته است.
در نقاشیهای متاخر او که شکل کمال یافتهای از نقاشیهای آغازین این هنرمند است او از رنگهای شفافتری استفاده میکند. او ضمن تاکید بر تکنیک نقاشی پشت شیشه از امکانات بصری این نوع از نقاشی هم بهره برده است. او در روندی تجربهگرا کم کم به تولید حجم نزدیک شده و از جایی آینهکاری را وارد آثارش کرده است. در نهایت میتوان گفت مهین عظیما از هنر مهجور و از یادرفته ای که هویتی ایرانی هم ندارد امانتداری کرده است.