سرویس تئاتر هنرآنلاین: بدون شک بیشتر مخاطبانی که به شکل مداوم به سالن‌های نمایش می‌روند و تجربه تماشای آثار متفاوت را دارند، در ذهن‌شان تصاویری به یادماندنی از نمایش‌های مختلف به خاطر دارند. آثاری که به واسطه طراحی صحنه‌شان تبدیل به کارهایی چشم‌نواز و قابل‌توجه شده‌اند. بر این اساس هیچگاه نمی‌توان از اهمیت و جایگاه طراحی صحنه چشم‌پوشی کرد. با این وجود، این عرصه از هنر نیز با مسائل و آسیب‌هایی روبه‌رو است و شاید هنوز آنچنان که انتظار می‌رود افرادی باشند که به اهمیت این موضوع یا هنرمندان برجسته‌ای که در این عرصه فعالیت می‌کنند آشنایی نداشته باشند؛ بنابراین در سلسله گفت و گوهایی که با عنوان "جایگاه طراحی صحنه در تئاتر معاصر ایران" منتشر می‌کنیم؛ هر هفته در کنار یکی از افراد صاحب نام این حوزه هستیم تا با ایده‌ها و دیدگاه او آشنا شویم.

مهندس رضا مهدی‌زاده از جمله افرادی است که طی سال‌های فعالیت‌اش نقش پررنگی در این عرصه داشته است؛ او هنرمندی با سابقه علمی و دانشگاهی است و این موضوع یکی از مهمترین ویژگی‌های او به شمار می‌رود چراکه تلاش بسیاری در معرفی و تربیت طراحان نسل جدید تئاتر دارد.

آقای مهدی‌زاده به عنوان مدرس و طراح صحنه حرفه‌ای، چه تعریفی از طراحی صحنه در تئاتر، ارائه می‌دهید؟

رضا مهدی‌زاده: در کتاب "هندسه صحنه یا ماهیت طراحی صحنه چیست؟" محققی به‌نام "پاملا هاوارد" این پرسش را از تعداد زیادی از طراحان حرفه‌ای معاصر پرسیده و پاسخ های آنها را درمقدمه کتاب قرار داده است. واژگان مشترکی میان پاسخ این طراحان وجود دارد؛ "فضا" و دغدغه‌هایی که در آن جاری است. این دغدغه‌ها شامل دو جریان فراگیر است. توده های انسانی در قالب بازیگر و بدن او و روابطی که با محیط ایجاد میکند. و جریان دوم همه آن چیزهایی است که در غالب عناصر طرح (گرافیک) می تواند درون فضا قرار گیرد که این شامل خط، سطح، حجم و مفاهیمی مثل ریتم، عمق و تضاد است. این همان منظر نمایش است که ارسطو در کتاب "فن شعر" راجع به آن صحبت کرده است.

ریتم چه تاثیری در طراحی صحنه دارد؟

رضا مهدی‌زاده: وقتی راجع به ریتم صحبت می‌‌کنیم باید به مفاهیمی ذهنی همچون حرکت، تکرار و زمان پرداخت. کیفیت کنار هم قرار گرفتن توده های انسانی و غیر انسانی و کنش آنها، ریتم ظاهری اجرا را فراهم می‌کند. ما در طراحی صحنه در درجه اول به آن چیزی که به‌عنوان یک قاب نقاشانه هست می‌پردازیم. درواقع تصویری وجود دارد که عناصر انسانی و غیر انسانی کنار هم قرار گرفته‌اند.

جریان دیگری هم وجود دارد که آن عامل معماری است، یعنی بعد سوم، درواقع حرکت فیزیکی که بخشی از آن توسط عامل انسانی شکل می‌گیرد و بخش دیگرش به‌واسطه جابجایی در استخوان‌بندی سازه ها، متناسب با پیشرفت درام شکل می‌گیرد. این هم زمانی و پویایی تصویر روشنی از عامل ریتم ظاهری به وجود می آورد...

ریتم در طراحی صحنه با ریتم فضای نمایش باید همخوانی داشته باشد؟

رضا مهدی‌زاده: اینها جدایی ناپذیرند. هر آن چیزی که روی صحنه قرار دارد از ریتمی درونی تشکیل شده است که در روند تکامل درگیر ریتم‌های بیرونی نیز می‌گردد و در نهایت مجموعه‌های منظم بزرگتری را شکل می‌دهند. این ریتم‌ها در صورت همخوانی با ریتم‌های پیرامونی در یکدیگر تافته شده و انرژی‌های همسوی بزرگتری را آزاد می‌کنند و نیز اگر با یکدیگر همسویی و همخوانی نداشته باشند درصورت مواجهه قطعاً به یکدیگر آسیب می‌زنند و در روند حرکت یکدیگر اختلالاتی ایجاد می‌کنند . معتقدم ریتم در طراحی صحنه یعنی استخوان بندی جهان اجرا.

ریشه باورها و تعریف‌های غلط راجع به طراحی صحنه از کجا نشات می‌گیرد؟

رضا مهدی‌زاده: ریشه تعاریف غلط در برخورد غیر آکادمیک با تئاتر و مفهوم فضا است. اگر به عقب برگردیم از زمان پیدایش مقوله‌ای به نام تئاتر، طراحی صحنه جزو مهمترین عناصر آن بوده است؛ تا جاییکه در اواخر قرن 18 طراحی صحنه یک گام جلوتر از سایر عناصر، حتی بازیگر بوده و تماشاگران به سالن‌ها می‌رفتند تا دکور نمایش را ببیند. بعدتر در قرن 20 این جریان به حداقل رسید. خیلی از طراحان معتقدند که بحث عملکرد‌گرایی زمانی می‌تواند شکل بگیرد که طراح کاربر اصلی عناصر طراحی را بشناسد یعنی بازیگر. طراح صحنه باید بازیگری را بشناسد. کسی که از این مقوله شناخت کافی ندارد نمی‌تواند در جریان عملکردگرایی قرار بگیرد. به نظر من کسانی که اصرار می‌کنند صحنه خالی، طراحی صحنه نیست و طراحی زمانی می‌تواند تعریف طراحی صحنه باشد که سازه محور باشد، شناخت کافی از طراحی صحنه ندارند.

اینکه طراح صحنه باید مجموعه هنرهای تجسمی را بشناسد، الزامی است؟

رضا مهدی‌زاده: بله، درک مبانی هنرهای تجسمی کاملا الزامی است به‌دلیل آنکه طراح به نوعی یک گرافیست است. حتی اگر تنها یک صندلی در صحنه باشد؛ طراح باید نظام پیوستار بین بازیگر و فضا و سازه صندلی را زودتر از کارگردان تشخیص بدهد و بتواند ارتباط آنها را به‌شکلی گرافیکی و پویا بوجود بیاورد. درگام نخست باید یک گرافیست باشیم و در گام دوم معمار، چراکه باید توانایی خلق طراحی صحنه ساختمانی با مختصات گرافیکی متناسب با شرایط موضوعی متن نمایشی را داشته باشیم.

چقدر به این روش که نمایشنامه‌نویس به کارگردان دستور طراحی صحنه بدهد اعتقاد دارید؟ مثل نمایشنامه‌هایی که مرتب در آنها طراحی صحنه توضیح داده شده که به عنوان مثال کتاب در طبقه دوم کتابخانه سمت چپ صحنه قرار دارد؟

رضا مهدی‌زاده: با این اتفاق موافقم که نمایشنامه‌نویس تصویرنویسی کند. یعنی قبل از اینکه من به شخصیت فکر کنم به حیات او و به محرکه های رفتاری او فکر کنم. خیلی از نمایشنامه‌نویس‌ها مثل "چخوف" و "ایبسن" نمایشنامه خود را برپایه لوکیشن شروع می‌کنند. این اتفاق بعدتر برای طراحان صحنه دغدغه شد که آیا ما باید به آنچه که مثلا "ایبسن" در نمایشنامه "خانه عروسک" توجه کرده یعنی خانه‌ای با اتاق‌های چندلایه و فضای عمومی توجه کنیم یا نه؟ یا به جریانی که به واسطه حضور پرسوناژها در فضای فیزیکی شکل گرفته بیندیشیم؟ خیلی‌ها اعتقاد دارند ما می‌توانیم دستورالعملی که نویسنده به ما می‌دهد را فراموش کنیم، اما من معتقدم که می‌توانیم هم آنرا فراموش کنیم و هم به آن توجه ویژه کنیم! طراحی بر مبنای کنش و موقعیت های نمایشی می‌تواند اتفاق‌های عجیبی پیش بیاورد که هم واقع‌گرایانه باشد و هم فرم‌گرایانه.

چقدر نمایشنامه‌نویس‌های ما به چیزی که شما می‌خواهید، اهمیت می‌دهند؟

رضا مهدی‌زاده: به نظر من تصویری نوشتن، اتفاق دشواری است چون نمایشنامه‌نویس باید به بیان تلمیحی تسلط کافی داشته باشد. با متون ترجمه شده و بزرگ راحت‌ترم. من تمام پیشنهادهای داده شده را مطالعه می‌کنم اما دست خود را باز می‌گذارم، با کارگردان ساعت ها گفتگو می‌کنم. هرگز تعهدی به آن چیزی که نمایشنامه‌نویس پیشنهاد داده نداریم اما سعی می‌کنیم در تالیف مجدد (اجرا) آنقدرها هم از آنها دور نشویم.

دراین سال‌ها با نمایشنامه‌نویس یا کارگردانی برخورد کرده‌اید که این مقوله را بشناسند؟

رضا مهدی‌زاده: خوشبختانه کارگردان‌های نسل جدید به دلیل توسعه ارتباطات و دسترسی به فضاهای مجازی خیلی بیشتر ضرورت مقوله تصویر را حس می‌کنند. غالبا خود کارگردان‌ها طراحان خوبی هستند. مهمترین ضرورت گفتگوی بین طراح و کارگردان کشف و توسعه ایده است. این که چه کسی ایده پیشروتری دارد، چه کسی می‌تواند موتور محرکه بیشتری را به بدنه اجرا نصب کند، چه کسی در طرح ایده جلوتر است. بین کارگردان و طراح رقابتی سازنده وجود دارد! در سال‌های اخیر خیلی از طراح‌ها حذف شدند و کارگردان‌ها گرایش پیدا کردند به چند طراح خاص! دلیل آن فقط و فقط عقب نشینی در این فضای رقابتی است. تاکید می کنم که این رقابت باید به نفع اجرا تمام شود.

دراین مسابقه باید به بازیگر هم توجه شود چون او هم به روی صحنه باید طراحی حرکت بکند.

رضا مهدی‌زاده: همه این چالش‌های موجود، پیرامون عامل مهمی به نام بازیگر در جهان اجرا شکل می گیرد. چالش ما پیرامون بازیگر است. در میان شیوه هایی که در قرن بیستم شکل گرفت می توان به جریان مهمی به‌نام طراحی صحنه کنش‌گر اشاره کرد که درآن مثلث کارگردان و بازیگر و طراح در پروسه ای زمان بر و دوشادوش هم، اندیشه اجرا را به‌وجود می‌آورند. جاهایی که اساسا قرار نیست ما روی دینامیزم بدنی بازیگر فکر کنیم، مکانیزم عملکردی سازه ها، اشیاء، سازه های نوری در اولویت طراحی قرار می گیرند.

چه جاهایی عنصر بازیگر مورد توجه قرار نمی‌گیرد؟

رضا مهدی‌زاده: در جایی که قرار است براساس نظام محیطی یا مکان مکشوفه طراحی بکنیم. اساسا در صحنه‌های مکشوفه، و در پرفورمنس آرت معادلات قراردادی وجود ندارد، چون ظرفیت‌های فضا می‌گوید که تماشاگر چطور با اجرا مواجه شود. دراین نوع اجرا قطعا طراح به مساله تعلیق در فضا و به عوامل تاثیرگذار بر اجرا و یا حتی آن عواملی که "آدلف آپیا" به آنها اشاره کرده مثل سکوها، پله‌ها و یا ستون‌ها تعلیق ترانس پرنسی شفافیت همه جداکننده درفضا فکر می‌کند.

پس کارگردان قبل از شروع تمرین با بازیگر باید با طراح صحنه این تعامل را انجام دهد؟

رضا مهدی‌زاده: قطعا. خوشبختانه همه به اهمیت تصویر و اینکه یک تصویر به هزار واژه می ارزد، واقفیم. عموما کارگردان‌های نویسنده، سعی در حفظ واژه‌ها و کارگردانی آنها هستند و اجرا در مرحله دوم اهمیت قرار می‌ گیرد. نسل جدید در تصویری سازی اجرا بسیار دقیق تر عمل می کند. امروزه بیش از پیش به مهارتهای بازیگری نیاز است.

البته امروزه برخی از بازیگرها کمتر روی بیانشان کار می‌کنند و صدایشان شنیده نمی‌شود. فکر نمی‌کنید این از آنطرف بام افتادن است؟

رضا مهدی‌زاده: به هرحال بیان خوب جزو امتیازات یک بازیگر است بیان خوب، یعنی اینکه من بتوانم به هر آهنگی که ضرورت اجراست برسم. من هم با تقلید برخی از گروه ها و بازیگران با دستاوردهای گروه های دیگر مواجه می شوم.

گاهی اوقات بازیگر طراح صحنه را مقصر اینکار می‌داند.

رضا مهدی‌زاده: خوب این توجیه است، به هرحال بازیگر باید مسائلش را حل کند. طراح مشاور کارگردان هم هست، قبل اینکه کارگردان بداند این سالن مساله اکوستیک دارد باید طراح مساله را شناسایی کند و نکات مختلف را رعایت کند و بعد به طراحی و جانمایی عناصر و .. بپردازد. با این وجود بازیگر باید به بدن و بیانش مسلط باشد.

شما طرفدار طراحی دکوراتیو هستید؟

رضا مهدی‌زاده: اصلا. از واژه طراحی دکور بیزارم. طراحی دکور و طراحی صحنه هردو، واژه دیزاین را یدک می کشند اما بار عملکردی طراحی صحنه با طراحی دکور قابل قیاس نیست. به طراح دکور عکسی می‌دهی و می‌گویی بساز؛ اما طراح صحنه به خیلی از مسائل فکر می‌کند. طراح صحنه مبتکر است و مقام بزرگی دارد و اجرا و تماشاگر مدیون او هستند. "برتولت برشت" و "کاسپار نِهر" از جمله کارگردان و طراحانی هستند که با شناخت کامل از فضای فکری یکدیگر و هماهنگ با هم کار می‌کنند. بسیاری معتقدند "برشت" در مقام اجرا بسیار مدیون "کاسپار نِهر" است؛ یا طراحی مثل "لوسیانو دامیانی" که با "جرجیو اِشترِلر" ایتالیایی به موفقیتهای کم نظیری دست پیدا می‌کند. همراهی اندیشمندانه فضای اندیشمند می‌سازد. در این سال‎ها ما می‌شنویم که کارگردان‌هایی می‌گویند که ما بدون همراهی طراح خاصی نمی‌توانیم کار کنیم، این خیلی با ارزش است.

به دلیل مشکلات مالی اخیرا به نوعی طراحی صحنه در حال حذف شدن و تبدیل شدن به چیزی بی‌هویت است. مثلا استفاده از یکسری چوب و تخته که شاید به نمایش ربطی نداشته باشد و یا پخش یکسری تصویر از ویدئو پروژکشن.

رضا مهدی‌زاده: در چند سال گذشته زمزمه حذف طراحی صحنه را می‌شنوم اما باور نمی‌کنم. به‌خصوص از وقتی که تئاتر خصوصی رونق گرفت خیلی‌ها تصمیم گرفتند که روند کاهشی به طراحی صحنه بدهند. این روند طبیعی و درست است، به هرحال تئاتر خصوصی که شکل می‌گیرد، کارگردان‌ها می‌خواهند هزینه‌ها را به حداقل برسانند. تجربه‌های بعد از جنگ‌های جهانی باعث شد تا سالن های استودیویی رونق بگیرد و به همین نسبت طراحی صحنه وارد شکلی تازه شود. من به فهم تماشاگر خیلی اعتقاد دارم. اگر کارگردانی به‌خاطر فقط کم پولی، کم کاری کند، تماشاگر کار را پس میزند. اگر در فرایند کاهشی، اندیشه جایگاهی نداشته باشد، از اجرای سوم دیگر تماشاگری در سالن نخواهد بود!

این روزها شاهد رونق گرفتن حرفه روابط عمومی‌ در اجراها هستیم، دنبال یک پل ارتباطی؛ چرا؟ اگر کار درست انجام شود، رسالت تبلیغی خود را انجام می‌دهد. ما به‌خاطر عدم توجه به شعور زیباشناسانه مخاطب است که ضرر می‌کنیم. معتقدم مخاطبین نسل جدید خیلی با شعورند. من خیلی موافق فرآیند کاهشی در دکور هستم اما هرچیزی، باید با انتخاب و درک درست انجام شود. هرقدر ما به سمت روند کاهشی برویم یعنی ما خیلی آدمهای باسوادی هستیم. تئاتری که کم چیز باشد یعنی زمان بیشتری را صرف تمرین کرده‌ایم ولی آیا این اتفاق می‌افتد؟

اما خیلی‌ها به دنبال حذف طراحی صحنه هستند و عنصری که در این میان از بین می‌رود عنصر طراحی صحنه است.

رضا مهدی‌زاده: نه، نه، نه. عنصری که از بین می‌رود، عنصر باور است؛ هر زمانی که باور به عملکرد یک گروه از بین برود گروه از بین می رود. اگر اجرایی هیچ چیز در صحنه نداشت و تماشاگر را متقاعد کرد که کار را تماشا کند باید گفت آفرین. اگر اندیشه برای بدست آوردن منابع اقتصادی حذف شود یعنی خودزنی.

شما فکر نمی‌کنید این روش باعث دلسرد شدن کسانی می‌شود که گرایش طراحی صحنه را انتخاب می‌کنند؟

رضا مهدی‌زاده: نه. این سالن‌هایی که مرتب به تعداد آنها اضافه می‌شود، باعث شده که این بچه‌ها مرتب سرگرم طراحی باشند. می‌خواهم این سوال را بپرسم که آیا ما درتالار وحدت می‌توانیم بدون طراحی اجرا برویم؟ یا در تالار هنر که اختصاص به کودک دارد یا تالار سنگلج؟ قطعا نه.

آیا می‌توانیم برای اجراهایی که برای کسب تجربه است بدون هیچ، اجرا برویم؟ جوابش شاید بله است. برای اجرای نمایشی از دوستم پیام دهکردی در تماشاخانه باران جایزه بهترین طراحی صحنه تئاتر فجر را گرفتم؛ البته برای دو نمایش "ترور" که درسالن اصلی تئاترشهر متناسب با مختصات تجاری، هنری آن و یک نمایش در تماشاخانه "باران". قبول دارم که تماشاخانه‌ای مثل "باران" برای اجراهای جمع و جور شکل گرفته اما می‌شود در آن خلاق بود و با تئاترشهر رقابت کرد. هزینه نمایشی مثل "ترور" به کارگردانی حمیدرضا نعیمی با نمایش "هیچکس نبود بیدارمان کند" پیام دهکردی در آن سالن کوچک قابل قیاس نیست اما این دو باهم جایزه طراحی صحنه را می‌گیرند.

درسالن‌هایی که دو یا سه اجرا دارند، طراح صحنه چقدر می‌تواند خلاقیت داشته باشد؟ به نظر می رسد او باید بیشتر سرعت داشته باشد تا بتواند درزمان کم، دکور را تغییربدهد؟

رضا مهدی‌زاده: دیزاین یعنی حل مساله. هرقدر تعداد مجهول‌های ما بیشتر باشد یعنی من مسائل بیشتری دارم که حل کنم و هرچقدر من مسائل بیشتری را حل کنم یعنی مهندس‌ترم؛ من خلاق‌ترم. سالن‌های سه اجرایی، طراح خلاق می‌طلبد. کارگردانی که دلش برای اجرایش می‌سوزد فردی را انتخاب می‌کند که دغدغه‌هایش را حل کند. چه کسی می‌تواند این مسائل را حل کند؟

در ارتباط با شناخت کارگردان‌ها با مقوله طراحی صحنه، آیا خانه تئاتر کاری می‌تواند بکند یا تا به حال انجام داده است ؟

رضا مهدی‌زاده: نه. مگر انجمن‌های خانه تئاتر چقدر جلسه مشترک دارند؟ به یاد ندارم. با شرایط موجود انجمن‌ها موثر نیستند. من با پیام دهکردی ساعت‌ها صحبت کردم، البته یک ماه بعد از تمرین به کار پیوستم و با هم شیوه کار و تمرین را تغییر دادیم تا بتوانیم مسائل را حل کنیم و جهان اجرا را بسازیم؛ وقتی وارد سالن شدیم دیگر هیچ مشکلی نداشتیم و این فقط به خاطر گفت‌گو ها و پیش بینی های صورت گرفته بود. به‌خاطر همین می‌گویم طراحی صحنه ترکیب قابل احترامی است؛ طراحی با همه بار معنایی و صحنه با پشتیبانی تاریخی آن و اگر به درک درستی از آن نائل شویم، می‌توانیم تراز اجرا را بالاتر ببریم.

نمی‌شود این تعامل در دانشگاه صورت بگیرد؟

رضا مهدی‌زاده: سعی می‌کنم تجربیاتم را انتقال بدهم اما دانشگاه به بدنه حرفه‌ای وصل نیست. مدت‌هاست سعی می‌کنم دو واحد به‌نام آموزش مهارت‌های حرفه‌ای به واحدهای درسی اضافه شود، مثل طرح کاد سابق.

به نظر می‌رسد تعداد طراحان صحنه خانم کم شده؛ چرا؟

رضا مهدی‌زاده: با شما موافق نیستم. در دو سه سال گذشته اگر به آمار برگزیده‌های جشنواره‌ها نگاه کنیم خیلی وقت‌ها خانم‌ها نفرات برگزیده هستند. بسیار پیش آمده که در تئاتر شهر اسامی خانم‌ها را به عنوان طرح ببینیم. البته در حوزه طراحی لباس خانم‌ها فعال‌ترند. قبل‌ترها زمانی‌که مثلا خانم نظمی کار می‌کردند تئاتر شهر کارگاه دکور داشت و طراح موظف بود در همان محل طرح خود را به عوامل کارگاه بدهد و بقیه کار را انجام بدهند. در نتیجه طراح صحنه کارش کمتر بود ولی الان بار بیشتر بر دوش طراح صحنه است. تئاتر مولد یعنی تئاتری که خودش سفارش کار می‌دهد، خودش امکان ساخت و ساز و دوخت را مهیا می‌کند، خودش عوامل نصب و مونتاژ و تیم تحت قرارداد دارد. تئوری خصوصی سازی تئاتر، تئاتر مولد را نابود کرد.

شما فکر می‌کنید این بحران است یا دوره گذاره؟

رضا مهدی‌زاده: این یک دوره گذار است و قطعا مسیر پیدا می‌شود. ما داریم بی‌پولی را تجربه می کنیم به دنبال حل مسائل اقتصادی هستیم. چیزی رو به نابودی نیست. شخصا آینده طراحی صحنه را روشن می‌بینم. طراحی صحنه و متن در سال‌های اخیر خیلی رشد کرده‌اند. نمایشنامه‌های خوب و عجیبی تولید شده؛ ما به تمام اطلاعات دنیا دسترسی داریم و این عالی است.