سرویس فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: زندگی نامه شاعر بزرگ، پابلو نرودا در قالب یک کتاب، با نام "اعتراف به زندگی" توسط احمد پوری ترجمه و در نشر چشمه منتشر شد.

مترجم این کتاب در معرفی "اعتراف به زندگی" گفته است: " چند نفر از دوستان شاعرم که کتاب "اعتراف به زندگی" را خوانده‌اند معتقدند کتابی است که همه شاعران به‌خصوص شاعران جوان باید آن را بخوانند، زیرا چیزهای خوبی به شاعر می‌آموزد. این کتاب یاد می‌دهد چطور می‌توان شاعر شد... خود نرودا تکلیف را در مقدمه‌اش روشن کرده است. او می‌گوید معمولا کسانی که بیوگرافی می‌نویسند رویدادها را به طور منظم پشت هم چیده و جزییات زندگی را نشان می‌دهند،‌ اما من درِ گالری پر از ارواح را رو به خواننده باز کردم که در آن اشباح در سایه‌روشن‌ها می‌رقصند و در بین آن‌ها شما می‌توانید زندگی من را ببینید."

احمد پوری درباره این کتاب می‌گوید: این کتاب حدود ۳۰ سال پیش با عنوان "خاطرات نرودا" ترجمه شده، اما باتوجه به این که سه دهه از انتشار آن می‌گذرد، شاید خواندن این کتاب برای مخاطب کمی سخت باشد. از طرفی این ترجمه چندان منسجم و کامل نیست، به همین دلیل تصمیم گرفتم کتاب را مجددا ترجمه کنم، چراکه این کتاب یکی از مهم‌ترین کتاب‌هایی است که درباره ادبیات نوشته شده و ترجمه مجدد آن ضرورت داشت. شاید جالب باشد بدانید که من این کتاب را چندین سال پیش ترجمه کرده بودم، اما متاسفانه در حادثه‌ای که نیاز به گفتنش نیست، کتاب را از دست دادم و آن ترجمه هیچوقت منتشر نشد. در واقع این ترجمه، دومین ترجمه من از این کتاب است."

کتاب "اعتراف به زندگی" شامل ۱۲ فصل می‌شود: "پسرک روستایی"، "گم شده در شهر"، "راه‌های جهان"، "تنهایی درخشان"، "اسپانیا در قلب من"، "در جست و جوی افتادگان رفتم"، "مکزیت شکوفا و خارآگین"، "کشورم در تاریکی"، "آغاز و پایان تبعید"، "سفر دریایی و بازگشت به میهن"، "شعر پیشه است" و "کشور محبوب من، سرزمین ستمکار من".

پابلو نرودا درباره این کتاب می‌گوید: "در این خاطرات و بازآفرینی‌ها گاه این جا و آن جا خلأیی است و گاه برخی فراموش شده‌اند چراکه زندگی همین است. درنگ‌هایی که برای رویا می‌کنیم یاری‌مان می‌دهد کار روزانه را دوام بیاوریم. بیشتر چیزهایی را که به خاطر آورده‌ام تیره و تار گشته اند و چون بلوری خُردشده با خاک یکسان شده‌اند. آن چه که خاطره نویس به یاد می‌آورد با آن چه شاعر بازآفرینی می‌کند یکی نیست. خاطره‌نویس شاید کمتر زیسته باشد اما از رخدادها عکس گرفته است و آن‌ها را با توجهی خاص به جزئیات بازآفرینی می‌کند. شاعر اما در گالری پر از اشباح را در برابرمان می‌گشاید که ارواح در آن با تاریک روشن‌های زمان خود می‌رقصند. شاید من تنها زندگی خود را نزیستم، شاید بسیاری از زندگی دیگران را هم زندگی کردم."

در قسمتی از این کتاب می خوانیم:

"شب دیروقت بود که قطار راه افتاد. وقتی از حومه شهرهای اسپانیا رد می شدیم یاد هویدوبرو و چمدانش افتادم و آن لحظه ناگواری که گذراند. به چند نویسنده امریکای مرکزی که از کوپه ما دیدار می کردند گفتم "بروید هویدوبرو را هم ببینید. الان باید تنها و غمگین باشد."

آن‌ها بعد از بیست دقیقه بازگشتند با چهره‌ای بشاش. هویدوبرو گفته بود "درباره چمدان چیزی نگویید، اصلا اهمیتی ندارد. آن چه که اهمیت دارد این است که دانشگاه‌های شیکاگو، برلین، کپنهاک و پراگ عنوان‌های افتخاری به من داده اند اما دانشگاه کوچکی در کشور کوچکی مثل کشور شما حتا دعوتی هم از من برای سخنرانی نکرده است."

این شاعر کبیر، هم میهن من، شکی نیست آدم بدبختی بود.

سرانجام به مادرید رسیدیم. در فاصله زمانی که از مهمانان استقبال می شد و هر کدام به محل اقامتی که برای شان در نظر گرفته شده بود راهنمایی می شدند، تصمیم گرفتم سری به خانه ای که یک سال پیش در آن بودم بزنم..."

این کتاب در ۵۰۳ صفحه، و با قیمت 38 هزار تومان منتشر شده است.