به گزارش هنرآنلاین، دکتر محمد مهدی فرقانی،رئیس دانشکده علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبائی مهمان برنامه چرخ بودند و به سؤالات متعددی درباره روزنامه نگاری علم الزامات،چالشها و افقهای پیش رو پاسخ داد.
کمترین روزنامهنگار تحصیلکرده ای هست که الان مشغول به کار باشد و به نوعی شاگردی شما را نکرده باشد و از شما به همراه دوستان و همنسلانتان به عنوان کسی که در پیشبرد روزنامهنگاری در ایران فعال بودید، خیلی سپاسگزاریم. آقای دکتر نقش رسانهها این روزها دگرگون شده، با توجه به رسانههایی که گوناگون شدند، در فضای مجازی، غیر مجازی، به نظر میرسد که سپهر رسانه ای امروز متفاوت شده و ما مردم وقتی که میخواهیم اخبار را دریافت کنیم دیگر با یکی دو تا خبر روبرو نیستیم، سیل خبر ما را میبرد. ما چطور باید بفهمیم کدام خبر درست است و کدام خبر در دنیای امروز غلط است؟
کاملاً درست میفرمایید. ما در یک جهان رسانه ای شده به معنای کامل کلمه به سر میبریم، جهانی که ما را در یک فضای رسانه ای شناور کرده، به هر طرف که نگاه میکنیم در محاصره رسانهها هستیم، حالا اعم از رسانههای سنتی یا رسانههای مجازی که اینها هم با هم رقابت میکنند و هم همافزایی دارند درعین حال، هم مخاطب را آگاه میکنند، هم مخاطب را سرگردان میکنند. تاثیرات متفاوتی دارند و به همین دلیل من فکر میکنم امروز بحثی به نام سواد رسانه ای بیش از همیشه اهمیت پیدا کرده است. ما به کمک سواد رسانه ای که شناخت انواع رسانهها، کارکرد آنها، مدیریت و مالکیت آنها، نحوه تاثیرگذاریشان، تعاملشان با یکدیگر را در برمی گیرد و به نوعی خوانش انتقادی رسانهها را به دنبال دارد، میتوانیم به هر حال در این بازار مکاره کالای مورد نیاز خودمان را که خبر درست است، کم و بیش پیدا کنیم. نکته دیگر اینکه همان طور که خود جنابعالی هم اشاره فرمودید، در گذشته ما در معرض یک یا دو رسانه بودیم و معمولاً خبرهایی که دریافت میکردیم را درست و دقیق میپنداشتیم و قبول میکردیم، حالا ممکن بود که احیاناً رگههایی از عدم صحت هم درآنها باشد، اما امروز این تعدد و تنوع بیش از حد رسانهها واقعاً مخاطب را گیج و سردرگم کرده و درعین حال شناخت واقعیت و شناخت خبر درست از نادرست بسیار دشوار شده است. من معتقدم که امروز در درک و دریافت حقیقت بیش از همیشه میان رسانه ای شده، یعنی شما با اینکه در معرض یک یا دو رسانه قرار بگیرید و خبر را از آنها دریافت کنید، نمیتوانید به خبر درست و دقیق دست پیدا کنید. هیچ رسانه ای را در جهان نمیشود پیدا کرد که خبر درست و دقیق را به مخاطبانش برساند. به همین دلیل مخاطب امروز از راه مقایسه، از راه کنار هم گذاشتن پارههای خبر که در رسانههای مختلف منتشر میشود، باید حقیقت را استنتاج کند. سواد رسانه ای میخواهد که بتوانیم پارههای حقیقت را از لابه لای اخبار مختلف استخراج کند، آنها را در کنارهم قرار بدهد و به یک درک نسبی از خبر درست و اطلاعات دقیق برسد.
و در این سبک و سنگین کردن یک سمت ماجرا مردم هستند که مخاطب هستند و باید تمایز قائل شوند یا استنتاج کنند در نهایت از بین پارههای خبر و نهایتاً به نتیجه نهایی برسند. یک سمت دیگر تولیدکنندگان اطلاعات هستند. این روزها به نظر میآید که اینقدر جهان علم( دست کم در موضوع علم اگر بخواهیم صحبت کنیم) هر روز در حال نو و تازه شدن است که تقریباً برای خود خبرنگاران علمی هم پیدا کردن منابعی که منبع صحیح اخبار باشد آسان نیست. یک سمت ماجرا شاید آن بزرگنمایی رشد علمی باشد، یک سمت ماجرا شرکتهای تولیدکننده ای باشند که به تولید خبرهای علمی از محلهای پژوهشگاههای علمی کمک میکنند. خود تولیدکنندگان خبر که اینجا خبرنگاران و روزنامه نگاران و در حوزههای متفاوت هستند، این گروه احتمالاً با سختی بیشتر نسبت به گذشته روبرو هستند.
ببینید از یک جنبه میشود گفت کارشان راحت تر شده نسبت به دوره ای که ما در رسانهها و به خصوص در مطبوعات کار خبری میکردیم، از یک جنبه هم میشود گفت دشوارتر شده است. راحت تر شده به این دلیل که بالاخره دسترسی به منابع خبری امروزه تسهیل شده و روزنامهنگار فقط و فقط سرنوشتش به یک منبع خبر وصل نیست. یک منبع خبری اگر از دادن خبر احتراز کند، منابع موازی هستند، گرچه ممکن است دقیق نباشند و خطر در عین حال اینجا هم هست که اگر منابع خبری اصلی دریغ کنند از اینکه اطلاعات درست و دقیق در اختیار بگذارند، به هر حال خبر منتشر میشود، اما با رگههای ناخالصی بیشتر، یعنی هیچ وقت خبرنگار و روزنامهنگار کارش را متوقف نمیکند به اینکه یک منبع خبر به اوخبر بدهد یا ندهد. او به هر حال منابع موازی را جستجو میکند و بسیاری اوقات ممکن است این منابع موازی موثق نباشند چندان که بتوانند اخبار درست و دقیق را در اختیار بگذارند. اما بالاخره اینقدر امکانات زیاد شده که میتواند خبرنگار گلیم خودش را حداقل از آب بکشد. یادمان باشد اگر در گذشته یک منبع خبر خاص به ما خبر نمیداد، دستمان دیگر بسته بود، واقعاً به هیچ جا دسترسی نداشتیم. امروز سایتهای مختلف، شبکههای مختلف و منابع مختلف وجود دارد، بنابراین روزنامهنگار با وفور و تنوع و تعدد منابع خبری روبروست، اما مهم این است که اینقدر مسئولیت و تعهد اجتماعی و اخلاقی حرفهایاش بالا باشد که خودش را در قبال کشف و اعلام حقیقت مسئول بداند و نه اینکه هر خبری به دستش رسید، علیرغم اینکه به صحتش اطمینان ندارد آن را منتشر کند، برای اینکه کار این لحظهاش بگذرد. من معتقدم که ما امروز بیش از گذشته به این رسالت و مسئولیت اجتماعی در بین روزنامهنگاران نیاز داریم و باید این جنبه از کار در کنار اخلاق حرفه ای تقویت شود تا مخاطبانی که عرض کردم در برابر منابع متعدد و مختلف قرار میگیرند، واقعاً بتوانند اعتماد کنند به رسانه ای که مخاطبش هستند که اخبار دقیق و درست در اختیارشان بگذارد.
آقای دکتر فرقانی ما در سالهای گذشته تا امروز مسیر توسعه یافتگی را تجربه کردیم، در ادبیات توسعه یافتگی ما به تدریج توسعه پایدار اضافه شده، بحثهای زیست محیطی در نظر گرفته شده، بحثهای اقتصاد دانش بنیان، همه این بحثها در مسیر توسعه یافتگی ایران امروز مطرح هست. نقش روزنامهنگاران یا رسانههای مختلف را در توسعه علمی ایران چطور میشود تصور کرد؟ چون معمولاً در بین محافل سیاستگذاری، روزنامهنگاران علمی یا موضوعات علمی که پرداخته میشود به آنها، به عنوان مُخلفات است، یعنی در کنار متن قرار میگیرد، بیشتر در حاشیه است. به نظر شما ایرانی که قرار است توسعه یافته باشد، در آن روزنامهنگاران و خبرنگاران علمی چه نقشی میتوانند داشته باشند؟
به نکته خوبی اشاره فرمودید. شاخه نوپدید ارتباطات علم امروز در جهان به سرعت در حال گسترش است و این ارتباطات علم را اگر به عنوان تنه اصلی در نظر بگیریم، شاخههای متعددی دارد، مثل ارتباطات سلامت، ارتباطات محیط زیست، ارتباطات توسعه و غیره، درعین حال نمیشود نقش رسانهها را در پیشبرد توسعه انکار کرد. بدون رسانهها بسیار دشوار است که ما به توسعه برسیم. چرا؟ برای اینکه توسعه بیش از هر چیز نیاز به درک علمی و در کنارش مشارکت عمومی در فرآیند توسعه دارد. مشارکت مستلزم آگاهی است، مستلزم دانش و اطلاعات است و امروز بیشترین حجم دادهها از طریق رسانهها در اختیار مردم قرار میگیرد. نه از طریق نظامهای رسمی و آموزشی مثل مدارس و دانشگاهها؛ بنابراین اول باید این را بپذیریم که مسیر توسعه امروز جهان از مجرای توسعه علمی میگذرد، یعنی علم باید توسعه پیدا کند و کیفیت زندگی را عوض کنیم. حالا علم چگونه توسعه پیدا میکند؟ خود علم هم دیگر نمیتواند در حصار آزمایشگاهها و پژوهشگاهها و پژوهشکدهها و دانشگاهها محصور بماند. در گذشته بیشترین هنرِ دانشمندان و محققان این بود که فرآیند تحقیقاتشان و نتایج آزمایشهایشان را تا لحظه آخر محرمانه نگه میداشتند و هنوز هم عده ای هستند که اعتقاد دارند که ورود روزنامهنگاران به این عرصه باعث عوام زده شدن علم، باعث بی مقدار شدن علم و کاهش کیفیت و سطح علم میشود. چرا؟ برای اینکه روزنامهنگاران ناگزیرند که مفاهیم علمی را به زبان ساده برای مخاطبانشان بیان کنند تا امکان درک و فهم آن باشد و اعتقاد داشتند و هنوز هم دارند بعضیها که این ساده سازی به کیفیت علمی لطمه می زند. اما اتفاقاتی که در جهان ارتباطات در این چند سال اخیر افتاده برعکس این موضوع را نشان داده است.محصول علم به هر حال برای مصرف عمومی است.
و هزینه عمومی برای آن صرف میشود
از هزینه عمومی برای توسعه علم استفاده میشود، بنابراین اگر مردم حاصل و نتایج فعالیتهای علمی را لمس نکنند، حس نکنند، مشارکت هم در فرآیند توسعه علمی نخواهند داشت. دستگاههایی که تخصیص اعتبار میدهند هم الزاماً دیگر ممکن است که چنین کاری نکنند یا سهم بودجه پژوهشهای علمی ممکن است آن طور که باید و شاید یا افزایش پیدا نکند، یا کاهش پیدا کند. بنابراین جهان به این سمت رو آورده است که باید روزنامهنگاران علم داشته باشیم.امروز همان طور که عرض کردم ما روزنامهنگاری علم و ارتباطات علم داریم. این مستلزم این است که روزنامهنگارانی را پرورش دهیم، تربیت کنیم و آموزش دهیم که بتوانند با فعالیتهای علمی و فرآیند توسعه علمی آشنا بشوند و بتوانند مفاهیم و دادههای علمی را بدون اینکه به کیفیت علمیشان لطمه وارد شود به زبان قابل هضم و قابل فهم برای عموم بازگو کنند. به این ترتیب مهمترین اتفاقی که باید بیفتد یعنی توسعه علمی اتفاق میافتد. چرا؟ به خاطر اینکه علم در جامعه تبدیل به فرهنگ میشود، روش زندگی مردم مبتنی بر روش علمی میشود.
دیگر خرافات و حتی شایعات آن چنان کارکرد نخواهند داشت. مردمی که آگاه باشند هیچ وقت به سراغ این نوع دادههای مجهول نمیروند، بنابراین این شاخه از روزنامهنگاری و این شاخه ازارتباطات (روزنامهنگاری که من عرض میکنم منظورم فقط رسانههای مکتوب نیست، همه انواع رسانهها را در بر میگیرد) باید تقویت شود و ما حتی در دانشگاه دنبال این هستیم که مقطع مثلاً کارشناسی ارشد و بعد دکترای ارتباطات علم را راه اندازی کنیم، چرا که به شدت احساس نیاز میکنیم. در جامعه خودمان که قرار است توزیع علمی در آن حرف اول را بزند، ما اگر روزنامهنگاران علم نداشته باشیم، روزنامهنگارانی که بتوانند با این فرآیند خودشان را سازگار کنند، آن وقت هم به علم و هم به جامعه لطمه میخورد.
آقای دکتر وقتی راجع به توسعه علمی صحبت به میان میآید گاهی اوقات اتفاقات علمی یا پدیدههای علمی یا رشد علمی با نگاه سیاسی همراه میشود.البته که در زندگی ما ایرانیها سیاست در همه چیز وارد میشود و تحت تأثیر قرار میگیرد. به نظر شما سیاست زده کردن یا سیاسی کردن علم نمیتواند لطمه بزند به خود پدیده علم، به طور مثال برای خبرنگاری که قرار است توسعه علمی در ایران را نقد کند. اگر اشکالی را ببیند شاید گفته شود که سیاه نمایی اتفاق میافتد در صورتی که به نظر میرسد که این بازار نقد و تحلیل از سوی یک نگاه ناظر بیرونی میتواند کمک کند به رشد و توسعه علم در مسیر کلان تر اگر به آن نگاه شود. به نظر شما سیاست زده شدن علم چقدر میتواند به کل فرآیند علمی و به روزنامه نگاری علمی لطمه بزند؟
قطعاً بسیار آسیب رسان است، این سیاست زده شدن یا سیاسی شدن علم، همچنان که سیاسی شدن عرصههای دیگر هم آسیب میرساند. سیاسی شدن محیط زیست هم آسیب رسان است. سیاسی شدن سلامت هم آسیب رسان است و هر عرصه ای که شما فکر کنید. چرا؟ برای اینکه کار سالم و علمی دیگر نمیشود آنجا انجام داد. شما به نسبتی که با یک حوزه سیاست نزدیک هستید ممکن است پذیرش یا عدم پذیرش داشته باشید، بنابراین تا قدری باید بین ساحتهای مختلف تمایز قائل شد و اجازه دهیم که محیط زیست محیط زیست باشد، اجازه بدهیم که عرصه علم عرصه علمی باشد. اصلاً این از ویژگیهای جامعه توسعه یافته است که تمایزگذاری میکند بین عرصههای مختلف و آنها را با همدیگر درهم نمیآمیزد. در حوزه علم هم همین طور است. حوزه علم هم نیاز به نقد و نظارت دارد. نیاز به اطلاع رسانی و آگاهی بخشی دارد و اگر هر نوع نقد و نظارتی تعبیر و تفسیر سیاسی از آن به عمل آید، عملاً روزنامهنگاران را محافظه کار میکند و منابع علمی را هم به همین ترتیب، یعنی عملاً درهای منابع علمی را هم که دادههای علمی را باید به جامعه پمپاژ کنند، آن را هم میبندد.
یک نوع بی حسی ایجاد میشود
یک جور بی حسی، بی تفاوتی و انزوای اجتماعی
و این چیزی است که ما در توسعه به آن نیازی نداریم و باید از آن دور شویم
توسعه درست برعکس این انزوا یا بی تفاوتی نیاز به آدمهایی دارد که نسبت به سرنوشت کشورشان حساس باشند، نسبت به پیشرفت جامعهشان حساس باشند، نسبت به اتفاقات و فعالیتهایی که در جامعهشان میافتد حساس و پیگیر باشند و این راهی ندارد جز اینکه رسانهها دادههای لازم را از عرصههای مختلف در اختیار مردم بگذارند و مردم احساس شفافیت کنند. در غیر این صورت مشارکتشان را دریغ خواهند کرد و توسعه بدون مشارکت محکوم به شکست است.
امیدوارم یک ساختار روزنامهنگاری حرفه ای در ایران هر چه سریعتر شکل بگیرد
آقای دکتر الان نداریم؟
ما حداقل 180 سال است که مطبوعات داریم ، ولی هنوز ساختار روزنامهنگاری مان حرفه ای نشده است. من فقط اشاره کنم که روزنامهنگاری حرفه ای چهار پایه اصلی دارد، یکی استقلال حرفه ای است، یکی آموزش تخصصی است، یکی اخلاق حرفه ای است و یکی هم تشکلهای صنفی. این ارکان باید در چارچوب قانون با حمایت قانون با تضمین قانون واقعاً شکل بگیرند تا روزنامهنگار هم به مسئولیتها و وظایف خودش بتواند عمل کند و هم درعین حال پاسخگو باشد. هم از حقوق خودش باید در چارچوب قانون برخوردار باشد و در این چهار حوزه ای که عرض کردم ، یعنی قانون باید حقوق و آزادیهای روزنامهنگاران را تضمین کند، در عین حال مسئولیتهای اجتماعی آنها را هم بشناسد و احصاء کند و در نتیجه روزنامهنگاری که در فعالیتهای حرفه ای آزادی عمل داشت، باید پاسخگو باشد و دیگر نمیتواند غیرپاسخگو باشد. اما روزنامهنگاری که با محدودیت روبرو باشد نمیتوانیم صرفاً از او مسئولیت بخواهیم. اگر روزنامهنگاری ما حرفه ای شود،همه سود خواهند برد و اگر مثل امروز سیاست زده باشد به نظرم چه روزنامه نگاران، چه جامعه و چه دولت همه ضرر خواهند کرد.