سرویس تجسمی هنرآنلاین: تضاد، کنتراست، خلاصه کردن، محو، هر آنچه سایه است و نیمسایهها، خط، را فقط سیاه و سفید دیدن! ایجاز، اختصار، کمگویی و پر گفتن، پرداختن به مفاهیم افسانهای و کلاسیکها، در فرهنگ ایران زمین!
اینها میشود پارهای از مفاهیم و معنا و تکنیک و محتوا در آثار رضا بانگیری. او، همیشه به همین سیاق بوده، و در این استیل و در این روش، که "چاپ" گفته میشود، چاپ دستی! و، با حکاکی و کندهکاری آغاز میشود.
فرم آفریدن، و رابطه ایجاد کردن و ترکیب در صفحه ساختن و فرمهای رنگی را به کناری گذاشتن و نادر و کم به رنگ اهمیت دادن،، همه و همه، از ویژگیهای قدرت تکنیکالهای اجرایی در آثار همیشه یکسان رضا بانگیز است! که اینبار گالری «ایرانشهر» آثارش را در کنار خمرههای سفالین او، که هریک در هیئت صورت، اشخاصی هستند خیره به مخاطب و، در فرم پیکرههایش تماماً نقشهای اساطیری و نقوش اسلیمی و هخامنشی و ساسانی را به نشانه عبور از زمانها، در فرمتهای البسه به نمایش گذاشته است، و تماماً آنها را یکجا میبینیم! هم تابلو و هم حجم را در بر دیوار ایرانشهر و در کف گالری.
بهرهجوییهایی آگاهانه رضا بانگیز در اختصار ساز و فرمها و هوشمندیهای او در مفاهیم آثارش ظرافتهایی است که نقاش بهطور قطع و یقین در هر یک از آثارش نخست به آنها میپردازد. و این امر، موجب آن است که او، استوارتر در بیان موضوع، بیواسطه جزئیات و عیان، مفاهیم "عاشقانه زیستن"، "بینقص و زیبا بودن طبیعت" و اهمیت داشتن بنیانهای فرهنگ ایران زمین را با مخاطب بازگوید که ویژگی کار رضا بانگیز همین ایجازگویی است که به گونهای به گرافیک نیز میرسد.
رضا بانگیز، از پرسپکتیو هم عبور میکند و به تختنگاری میپردازد، رنگها را در بیرنگی میخواهد، و فقط رنگ قدرتمند سیاه است که رنجنامههای خیال رضا بانگیز را در اختصار بر سفید بومهایش به شکلی معنایی مبدل میکند. او، از چاپ برژلانتین و لینیولیوم نیز بهره گرفته، و هیچگاه از میدان قدرمتند رنگ سیاه خارج نشده است. تجربههای بصری و تکنیکی رضا بانگیز، در آغاز کارهایش به عنوان مقدمه سالیان دور آغاز کرده است.
حالا، در گذر از سالها به مقام یک استیل، برای نقاش صاحب تجربه، چون رضا بانگیز شناسنامهای برای کارهای او شده است.
این یادگاری، "قطعیت" زبان تجسمی رضا بانگیز است که هیچگاه، نقاش، از او فاصله نگرفته است! و در بخش چینی این نمایشگاه، خمرهها و استوانههای حجم ساخته رضا بانگیز که انجا نیز، رنگ سیاه و پیکرهها و حتی البسهها را در خود پیچیده است و این قدرت به کارگیری رنگ سیاه، و اختصاری که در زبان خلاقانه بانگیز روی میدهد. و حذف سایهها و رنگها، همان "قاطعیت" بیان او را در خلاصه شدن فرمها و احجام باز میگوید و نیز، فقط سیاه و سفید دیدن نقاش را بازگو میکند! و بدان مفهوم است که تمام رنگها در نگاه بانگیز نادیدهاند. تقریباً، همه سطوح بومها در آثار رضا بانگیز، سیاه رنگ هستند و همین سیاه رنگها هستند که بهصورت غیرقابل انکاری در سطوح تعبیه شدهاند تا فقط از تضادها بگویند. و آنچه مفهوم، "بالاتر از سیاهی رنگی نبودن را" بانگیز، در مقام اثبات این معنای استعاریای در ادبیات و اسطورهای رنگ سیاه نیز برخاسته است.
این نمایشگاه بانگیز، در مقام پیوسته شدن چندین دوره تجربههای چاپ او نیز هست و در واقع بهگونهای باید گفت ترکیبهای بیانیهای است برای بیان امکانات بیپایان مفهوم، همانگونه که تضاد در ایجاد قدرت رنگ حاکم سیاه بر رنگهای سفید.
رضا بانگیز، بیش از پنجاه سال است، چاپ با این روش را تجربه میکند و هر بار، در هر اثر، حضور رنگ سیاه برای او تازگی و شکوفایی را به همراه دارد.
در تمام سالهای گذشته تاکنون، آثار رضا بانگیز، مرحله به مرحله، تکرار و در تکرار هر اثر، اثری "نوتر" و تصاویر از روایتهای حماسی، آیین عاشقانه، فرهنگ اقوام، زیباییهای طبیعت، و نیز نظام یافتن یک نگرش هنرمندانه، در کشفهای خلاقان او بوده است.
این آثار، فرمهای تجزیه شده و شبیه قهرمانهای نمایشنامههای نمایشگردانهایی هستند که آگاهانه در پردههای درام برای بیان معانی اسطورهها در هنر نمایش ساخته میشوند.
در این نمایشگاه، هریک از آثار بانگیز، به تنهایی یک معنای مستقل از زیباییهاست و در وجه مشترکی با دیگر آثار او، پیوستگیهای معانی و تکنیکالهای او، میشود ویژگیهای استادانه رضا بانگیز، که مخاطب آگاه را به راز هنرمندانه ساخته شده این آثار دعوت میکند، تماماً در واقعیت پذیرفته شده، بتوان گفت، آثار رضا بانگیر در قالب فرمها از کنایهگوییها ساخته نشدهاند و هر چه است در ساحت صامت و در زبان تجسمی، تصاویر چاپ رضا بانگیز، هیئت تجسمگونه، یافتهاند که مفاهیم فرهنگ دیرپای ایران و انسان هستند. و آنگاه که "چاپ" ذر مقام تکنیک برای خلاقیت، را رضا بانگیز به خدمت میان مفاهیم عظیم فرهنگ مرز و بوم ایران در بیاورد! چهقدر خوب میشود، اگر این آثار از اجراهای بیواحد به تکثیر درآید. چرا که "مظهر اسمی" چاپ، همانا تکثیر و تکثر و نسخه، نسخه شدن است!
و این نکته است که نگاه هنرمندانه رضا بانگیر را به معطوف میدارد.