به گزارش هنرانلاین به نقل از خراسان، دوران مدرسه برای خودش عالمی دارد. همان دورانی که امروز برای ما به خاطره‌ای شیرین تبدیل شده و در گوشه ذهن مان جا خوش کرده است. یادش بخیر چه شیطنت‌هایی می‌کردیم. آغاز هفته معلم بهانهای شد که به دوران مدرسه، خنده و بازیگوشی‌های سه بازیگر سفر کنیم و خاطرات این ایام را از زبانشان بشنویم.

بعد از 20 سال فرشید نوابی علاوه بر این که جلوی دوربین به نقش‌ها جان می‌بخشد ترانه سرا و مجری تلویزیون نیز هست و به زودی آلبوم موسیقی جدیدش منتشر خواهد شد. حرفهای او را درباره معلم‌های مدرسه بخوانید.

با مرور خاطرات مدرسه من را به سال‌ها پیش بردید. خاطره‌های متفاوتی از مقاطع مختلف تحصیلی به خصوص دوران دبستان دارم. چون معلم‌هایم را بسیار دوست داشتم. آن زمان تنبیه بدنی در دستور کار مدیران بود و من از آن ترکه‌های ناب خیلی خوردم!

به یاد دارم کلاس چهارم دبستان یکی از معلم‌هایم یک خودروی فیات مشکی رنگ خیلی قدیمی داشت و من بسیار او را دوست داشتم چون معلم بسیار مهربانی بود. جالب است که بعد از 20 سال او را با خودروی قدیمی‌اش دیدم. باورتان نمی‌شود من در خیابان منوچهری ایستاده بودم و وقتی او از جلوی من با خودرویش عبور کرد شاید من حدود یک کیلومتر دنبالش دویدم تا بایستد و با هم صحبت کنیم ولی قسمت نشد. من او را بسیار دوست داشتم و هیچ زمان فراموشش نمی‌کنم. امیدوارم هر جا که هست در سلامت کامل به سر ببرد. اگر هم این گزارش را خواند بداند که آن شاگرد قدیمی هنوز هم او را دوست دارد و به یادش هست.

معلم‌های بسیار مهربان و دلسوزی داشتیم. دو پسرم هم محصل هستند و با توجه به احترامی که برای همه معلم‌ها قائل هستم و جایگاه والایی که دارند، باید بگویم که آن موقع معلم‌ها صبر و حوصله بیشتری داشتند و وقت بیشتری برای بچه‌ها می‌گذاشتند.

به معلم‌های عزیز در این روز خسته نباشید میگویم. به واقع آن‌ها حکم پدر یا مادر دوم را برای فرزندان ما دارند و تاثیری که بچه از رفتارها و کارهایشان می‌گیرد می‌تواند سال‌ها در عمق و روحش باقی بماند.

کلاس دوم دبستان خانم معلم مهربانی داشتیم. همیشه به یاد دارم که بر خلاف این که سر کلاس بسیار جدی بود، بیرون از کلاس محبت داشت چون نزدیک محل سکونت ما زندگی می‌کرد من را با خودرویش تا منزلمان می‌رساند. این مسیر مدرسه تا منزل جزو قشنگ‌ترین خاطراتم است. همیشه من را تشویق به بهتر درس خواندن می‌کرد. آن خودروی کرولای خاکستری رنگش را هنوز به یاد دارم.

اکنون در مدارس به بخش پرورش کمتر بها داده می‌شود. به یاد دارم که مثلاً معلم زبان ما با نوع آموزش و تشویقش سبب شد تا من زبانم را خیلی حرفهای یاد بگیرم.

یعنی اگر معلمم در آن مقطع به من می‌گفت استعداد نداری و تشویقم نمی‌کرد هیچ وقت زبان را به طور جدی پی گیری نمی‌کردم. تشویق او سبب شد تا من اعتماد به نفس پیدا کنم و از همان دوران ابتدایی زبان را به طور جدی پی گیری کنم و خدا را شکر اکنون به خوبی می‌توانم به زبان انگلیسی صحبت کنم.

یکی از آرزوهای کودکی پسرم ارسطو این است که مدیر یا ناظم شود. چون الگو می‌گیرد و اولین بار است که از خانواده جدا شده و با افرادی غیر از اعضای خانواده‌اش در طول روز رفت و آمد می‌کند. تأثیر معلم و محیط مدرسه در مقطع ابتدایی انکار ناپذیر است، معلم‌ها می‌توانند نقش مهمی حتی در آینده شغلی فرزندان ما داشته باشند. شاگرد زرنگ سوگل طهماسبی فعالیت خود را با بازی در سریال "روزگار قریب" کیانوش عیاری آغاز کرد. این بازیگر اصفهانی سپس در سریال‌هایی هم چون یوسف پیامبر (ع)، مثل هیچ کس، خانه بی پرنده، فاصله‌ها، ساعت فراموشی، مهر آباد، بالهای خیس، ستاره حیات و کیمیا به نقش‌ها جان بخشید. در ادامه خاطره‌های به یاد ماندنی از دوران مدرسه این بازیگر را با هم مرور می‌کنیم.

در دوران تحصیل، دانش آموز حرف گوش کن و آرامی بودم و رابطه خیلی خوبی با معلم‌هایم داشتم و همیشه در دفتر مدرسه می‌نشستم. شاگرد زرنگ بودم و تئاتر کار می‌کردم بنابراین همه من را می‌شناختند. همیشه همراه معلم‌ها بودم و اگر در مکانی می‌خواستیم برای تئاتر دکور بزنیم با خودروی معلم‌های مان می‌رفتم و رابطه صمیمی و دوستانه ای با آن‌ها داشتم.

من هیچ کدام از معلم‌هایم را اذیت نکردم و همیشه رابطه‌ام با آن‌ها خیلی خوب بود. جشنواره تئاتر سالیانه برگزار می‌شد و اواخر دی یا بهمن ماه، 20 روز مدرسه نمی‌رفتم. البته هیچ زمان از درس‌هایم عقب نمی‌ماندم و در این مدت غیرحضوری درس می‌خواندم به طوری که کلاس‌های چهارم و پنجم و تا زمانی که دیپلم خود را دریافت کردم تقریباً یک ماه غیرحضوری درس می‌خواندم.

دبیر تعلیمات دینی دبیرستانم را خیلی دوست دارم. بسیار خانم مؤمن و با خدایی بود. هنوز هم یادگاری که برایم در دفترچه خاطراتم نوشته بود، دارم؛ نوشته بود: "سعی کن پله‌های ترقی را یکی یکی طی کنی که وقتی به موفقیت می‌رسی قدرش را بدانی".

خاطره خیلی خوبی از معلم کلاس اول دبستانم دارم. من آن مقطع در اصفهان، زادگاهم درس می‌خواندم و او به عنوان معلم نمونه معرفی شد. او اواسط سال تحصیلی به مکه رفت و وقتی که بازگشت خیلی ذوق داشتیم که معلم مان به این سفر معنوی رفته است. هنوز که هنوز است این خاطره بعد از گذشت این همه سال در ذهنم حک شده است.

کلاس چهارم دبستان معلمی داشتم که به دلیل این که املا 17 گرفتم با خط کش من را زد و در ذهنم مانده است. گفت دختر نباید نمره 17 بگیرد. همیشه روی نیمکت می‌ایستادم و برای بچه‌ها تئاتر اجرا می‌کردم و معلم‌ها هم وقتی وارد کلاس می‌شدند لبخندی می‌زدند و من سر جایم می‌نشستم. معلم کلاس پنجمم اجازه داد که روی نیمکت بروم و برای بچه‌ها تئاتر حرفه ای اجرا کنم و این بهترین خاطره‌ام از روز معلم بود. بیست از بیست سارا منجزی بازیگر سریال "کلاه پهلوی" هم خاطرات جالبی از دوران مدرسه‌اش دارد. او از معلم‌ها و شیطنت‌هایش در دوران تحصیل می‌گوید. خیلی دانش آموز شلوغ کاری بودم و مانند پسران شیطنت و بازیگوشی می‌کردم. البته همیشه خاطره خوبی از معلم‌هایم دارم چون با وجود شیطنت‌هایم همه من را دوست داشتند. همیشه سر کلاس ناله و زاری می‌کردم و بهانه می‌آوردم و دوست داشتم از کلاس فرار کنم. این را هم بگویم که درس‌هایم متوسط بود زیرا به فکر درس خواندن نبودم و بیشتر به دنبال حاشیه بودم.

من درس هر معلمی را که خیلی دوست داشتم می‌خواندم. مثلاً درس عربی را به زور نمره می‌آوردم اما درس شیمی را 20 می‌گرفتم و همه متعجب می‌شدند. یک روز معلم مان سر کلاس گفت: متاسفانه خانم منجزی نمره بیست از امتحان گرفته است و بقیه‌تان زیر 10 گرفته‌اید. من از دادن کادو و هدیه به افرادی که دوستشان دارم لذت می‌برم. هدایایی که برای معلم‌هایم خریده‌ام مادی بودند. مثلاً برای همه عطر می‌خریدم.

معلم‌ها خیلی زحمتکش هستند و باید بیشتر از این قدرشان را بدانیم. آن‌ها در تصمیمات، سرنوشت و روند زندگی بچه‌ها تأثیر گذار هستند.