سرویس تئاتر هنرآنلاین: بی‌شک نام بهرام بیضایی در تاریخ نمایش ایران از جایگاه بسیار بالایی برخوردار است، نامی که شنیدن آن تنها واژه‌هایی چون هنر، آگاهی و فرهنگ را در ذهن تداعی می‌کند. بهرام بیضایی از معدود هنرمندانی است که هم در صحنه نمایش کارنامه‌ای درخشان دارد و هم در سینما. در عین حال او همیشه به پژوهش در زمینه نمایش علاقه داشته و در سال‌های فعالیت‌اش کتاب‌هایی را درباره نمایش منتشر کرده که منبع درسی دانشجویان رشته نمایش به شمار می‌رود.

این کارگردان شناخته شده مدتی است در آمریکا سکونت دارد و طی این مدت نمایش سایه‌بازی "جانا و بلادور" و "ارداویراف‌نامه" را اجرا کرده، او این روزها نمایش "طرب‌نامه" را با بازی چهل بازیگر (نقش پوش) زن و مرد ایرانی از جمله افشین هاشمی و مژده شمسایی در دانشگاه استنفورد آمریکا به صحنه برده است. نمایشی که بیضایی آن را برمبنای قالب‌های شناخته شده و قدیمی نمایش تخت حوضی و مجلس تقلید نوشته است و به گفته او اثری است خنده آور با ساختمانی هزار و یکشبی و زبانی آمیزه شعر و موسیقی و رقص.

بیضایی در گفت و گوهای کوتاهی که درباره این نمایش داشته است، در رابطه با انتخاب این نمایشمی می‌گوید: "کسانی در تخته حوضی کار می‌کردند که استعدادشان از هیچ کس دیگر در جهان کمتر نبود. هیچ کدام نه کنسرواتوار رفتند، نه دانشگاه رفتند، نه موسیقی را جایی خواندند و همیشه به عنوان رقاص و مطرب به آن‌ها توهین شد ولی این حرفه را تحریم نکردند و ایستادند و این حرفه را نگه داشتند."

او بیان می‌کند: "همیشه سوالم این بود که اگر آنها نویسنده داشتند و اگر اندکی امنیت و آزادی داشتند، تخته حوضی چه می‌شد. این سعی من است برای اینکه بفهمم (در صورت وجود امنیت خاطر مطربان) تخته حوضی چه می‌شد؟ این یکی از سوالات همیشگی‌ام است و دارم دنبال جوابش می‌گردم.

بیضایی، "طرب‌نامه" را به "همه مطربان گمنام و خاموش قرن‌ها که جز شادی نخواستند و جز اندوه نبردند" تقدیم کرده است.

او در بخشی از یادداشتی که برای این اثر منتشر کرده، آورده است:

حافظ آن روز طرب‌نامه‌ عشق تو نوشت

که قلم بر سر اسباب دل خرم زد!

"طرب‌نامه" را در 1373 خورشیدی و در سفری بریده بریده و یک ماهه میان زمین و هوا نوشتم، و همان روزها دریافتم نمایشنامه‌یی در من نوشته می‌شود نه برای صحنه‌یی با تعریف‌های قراردادی امروزی - که برای اصل تخت حوضی و اجرایی میان جمعیّت. "طرب‌نامه" خود را به من چنین نشان داد که از بن در یک عروسی فرضی می‌گذرد و زمان بلند آن از آغاز تاریکی تا سر سپیده‌ پگاه بایستی.

"طر‌ب‌نامه" از هر یک از گونه‌های پیش‌شناخته‌ تخت حوضی چهره‌های اصلی آن را وام می‌گیرد؛ از گونه‌ خانگی حاجی و زن‌حاجی، از گونه‌ افسانگی درویش ناشناس، از گونه‌ تاریخی‌نما سلطان و وزیر و سرداران و گزمه‌ها و این‌همه کنار شخصیت‌های تکرار شونده‌ همه‌ گونه‌ها؛ جوان عاشق و دختر پریشان زیر ستم و نوکری به نام پرشگون مبارک. "طرب نامه" بر اینان همچنین چهره‌های ناگفته‌ی تخت حوضی را می‌افزاید: شاعر و زنی روی‌بسته، جلاد، بنده‌فروش، عارف‌نمای مکار چندچهره، مردم خیابانی چون قداره‌بند و جاهل و رند و لوتی و دستفروش و پاانداز؛ و ویژه مطرب‌های دوره‌گرد: مزن‌تار، باجی، زنپوش و جوان‌پوش؛ و در این ساخت شانزده داستان اصلی و بیش از آن داستان کوتاه فرعی را در هم می‌بافد تا به ساختار یگانه‌یی برسد از شهری آشفته و بی‌سامان تا بیش و کم، آن سوی داستان‌هایی را نشان بدهد که تخت‌حوضی زیر فشار همیشگی متظاهران و اخلاق‌فروشان نمی‌توانست بر صحنه آورد.

اکنون، بیست و سه سال پس از نگارش "طرب‌نامه"،امروز اجرای آن به نظرم خواب می‌رسد. من این خواب را تقدیم می‌کنم به همه‌ی مطربان گمنام و توهین‌شده‌ قرن‌ها در ایران - که جهانیان را جز شادی نخواستند و خود جز اندوه نبردند!