سرویس فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: محمد مفتاحی در گفتوگو با خبرنگار هنرآنلاین گفت: یکی از بحثهای همیشگی در حیطه هنر و ادبیات، بحث تعهد و التزام است. بحثی که موافقان و مخالفان بیشماری را به خود جلب و خطابهها و نوشتههای آتشین بسیاری را خلق کرده است.
این شاعر و پژوهشگر معاصر ادامه داد : فارغ از اینکه به کدام سوی این دو راهی بیشتر تمایل داریم، میتوان به ادبیات ملتزم پرداخت. ادبیاتی که خود را ملزم به دفاع از آزادی، حقوق شهروندی، آرامش و صلح جوامع بشری و... میداند. یکی از مهمترین موضوعات ادبیات متعهد صلحطلبی و خلق آثار ضد جنگ است .
مفتاحی گفت: بسیاری از نویسندگان، در دوره معاصر، درونمایه آثارشان را به جنگهای جهانی اول و دوم اختصاص دادهاند؛ اما هدفشان ستایش جنگ نبوده است. آنان با توصیف صحنههای دلخراش و با دیالوگهای رزمندگان و بازماندگان به پوچی رسیده جنگ، نفس جنگ را زیر سوال بردهاند. بیان این ادعا که رخدادن جنگهای جهانی و انقلابهای بزرگ این قرن سبب تغییر شیوه نگرش و سبک برخی از نویسندگان این دوره شده، بیراه نیست .
او گفت: بیشک جنگ بیش از همه بر شاعران و نویسندگان اثر گذاشته و آنها با احساسهای گوناگون حاصل از این جغد شوم، تاریخ این نبردها را ثبت کردهاند. تاریخی که با ذهنی آشفته و خاطراتی جنونآمیز به ثبت رسیده است. با این همه تنها چیزی که درباره جنگها باید گفت این است که جنگ در هر حالتی امر بیهودهای است. پدیدهای که با هیچ منطقی نمیتوان آن را توجیه کرد. به ویژه هنگامی که طیف وسیعی از جمعیت دنیا درگیر آن باشند. به قول لویی فردینان سلین: " جنگ روی هم رفته چیز هجوی بود. نمیبایست ادامه پیدا کند..."
مفتاحی در ادامه گفت: گروهی از آثار خلقشده با موضوع جنگ برای تهییج افکار عمومی و بیدار نگهداشتن حس مقاومت در ملتها نوشته شدهاند اما بیشتر آثار با محوریت جنگ، هدفی دیگر دارند. به اعتراض در برابر نسلکشی (مانند رمان " قربانی" نوشته سال بلو(1947) با درونمایه شکنجه و آزار و کشتار یهودیان ) ، اعتراض به ویرانیها و اثرات مخرب روحی و روانی جنگ( مانند "بوزینه و ذات " نوشته آلدوس هاکسلی دربارهی بمباران اتمی هیروشیما(1948)، "برهنگان و مردگان" نوشته نورمن می لر درباره پوچی و بیحاصلی جنگ(1948) و نشاندادن حال و هوای زمان جنگ(مانند "گرمای روز" نوشتهی الیزابت باون درباره حال و هوای شهر لندن طی جنگ جهانی دوم(1948) و "جنگ و صلح" تولستوی، "دن آرام " شولوخوف، "زنگها برای که به صدا درمیآیند" همینگوی، که هر کدام به نوعی حال و هوای جنگ را بیان میکنند .
این پژوهشگر آثار ادبی اضافه کرد : البته رمانها و آثار ادبی به شیوهای دیگر نیز در جریان جنگ و جلب سربازان به صلحطلبی تأثیرگذار بودهاند. آنتونی برجس در این باره نوشته است: "در ایام جنگ، هر کتابی که در میآمد-فی الفور نایاب میشد- هنوز درنیامده میقاپیدندش..." و مهم تر اینکه رمانی مانند "بیداری فینه گانها" اثر جیمز جویس در خورجین سربازی بسیاری از روشنفکران یافت میشد. بدین گونه بررسیهای نویسندگان از شرایط اجتماعی و اثرات جنگ بر زندگی ملتها به طور مستقیم بر ذهن رزمندگان تأثیر میگذاشت. در نتیجه دلزدگی از جنگ را تکثیر میکرد.
محمد مفتاحی توضیح داد: اقدام نویسندگان به خلق آثاری ضد جنگ در شرایطی رخ میداد که جنگهای خانمان برانداز جهانی اول و دوم با شدت ادامه داشت. "دو فاجعه مذکور شایعهای را بر سر زبانها انداخت مبنی بر اینکه زبان به انتهای مرزهایش رسیده، شاید بدین دلیل که با هیچ زبانی نمیشد هولناکی و وسعت جنایات 1339 تا 1945 را به قدر کفایت بیان کرد."(در قلمرو سوگ خاطره-ها، جی وینتر، صص35 و 36) اما جادوی کلمات و ذهن بیدار نویسندگان در این شرایط دشوار به یاری پیروان چشم و گوش بسته جنگ آمد و نهال صلح را در دلها کاشت .
مفتاحی در پایان گفت: در میان نویسندگان ایرانی هم آثار ضد جنگ فراواناند. "شب ملخ" جواد مجابی، "زمین سوخته" و مجموعه داستان"قصه آشنا" احمد محمود، "درشتی" علیاشرف درویشیان، "زمستان 62" و "ثریا در اغما" اسماعیل فصیح و... همگی گواهی میدهند که نویسندگان ایرانی هم در حین پرداختن به جنگ، بیزاری خود را از این پدیده شوم ابراز کردهاند .