سرویس تئاتر هنرآنلاین: شهریورماه سال 87 نخستین مدرسه پانتومیم ناشنوایان ایران با هدف آمادهسازی هنرمندان ناشنوا برای اجرا در داخل و خارج کشور آغاز به کار کرد. مدرسهای که بیشک میتوانست بستر مناسبی برای فعالیت تعداد زیادی از افراد بخش خاصی از جامعه و ایجاد شرایط مساعد برای فعالیتهای اجتماعی و بروز استعداد و اشتغال آنها باشد. مدرسه پانتومیم "پان" با طرح و همت حامد نصرآبادیان و همراهی کانون ناشنوایان ایران آغاز به کار کرد. اکنون با گذشت هفت سال از افتتاح این مدرسه، گفت و گویی با حامد نصرآبادیان موسس این مدرسه در مورد سرنوشت این مکان آموزشی و عملکرد آن داشتیم که میخوانید:
آیا مدرسه پانتومیم "پان" از زمان تاسیس تاکنون فعالیت مستمر داشته و توانسته با اهدافی که در آغاز برای آن درنظر گرفته بود دست یابد؟
در طی این مدت دچار مسائلی در پیشبرد اهداف مدرسه پانتومیم ناشنوایان شدیم. این مکان مدرسهای خیرخواهانه بود که از طرف کانون ناشنوایان ایجاد شد البته همراهی کانون به لحاظ مالی نبود، به واسطه ایجاد مکان برای فعالیت و حمایتهای کاری و اجرایی از هنرجویان آن بود. اما به دلیل تحولات هیئت مدیره با وجود اینکه قولها و وعدههای بسیاری داده شد این اتفاق نیفتاد. سال گذشته جشنوارهای برای ناشنوایان با عنوان "نقطه" داشتیم که جشنواره هنر زمستانه ناشنوایان بود که متاسفانه به دلیل اینکه کانون از هیچ جایی در برگزاری چنین برنامههایی حمایت نمیشد با مشکلات بسیاری روبهرو و ادامه آن با این روند امکانپذیر نخواهد بود.
تا جایی که در توان داشتم سعی کردم دین خودم را ادا کنم. میان این هنرجویان بچههای هنرمند بسیار زیادی وجود دارد که میتوانند از طریق هنرهای تجسمی و نمایش اهداف خود را پیش ببرند. این مسئله نیازمند حمایت همه جانبه از طرف مسئولین دولتی و خصوصی است. ارگانهای دولتی مانند بهزیستی، سازمان فرهنگی هنری شهرداری و... باید حمایت کنند. همانطور که بخشهای خصوصی هم باید کارهای خیرخواهانه خود را از این طریق انجام دهند. کارهای خیر تنها از طریق ساخت چند مجموعه مذهبی نیست، چنین کارهایی میتواند برای عموم مردم نهادینه شود مانند محک، دهشپور و... ما تلاش داشتیم تا به این وسیله اشتغالزایی برای آنها داشته باشیم تا بچهها وارد حوزه کار شوند اما متاسفانه امکانپذیر نشد و در نیمه راه به دلیل نداشتن حمایت به حال خود رها شد.
این کار میتواند از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد حمایت شود مانند اعطای مدرک پایان دوره که معادل و معتبر باشد و این هنرجویان بتوانند از آن استفاده کنند. چندی پیش که تعدادی از هنرجویان دور اول این مدرسه را دیدم بسیار تغییر کرده بودند، تعدادی از آنها آنقدر بزرگ شده بودند که آنها را نشناختم و تعدادی هم از ایران رفته بودند. اگر مدرسه پانتومیم بخواهد کار کند باید دوباره راهاندازی شود. راه اندازی که همراه با حمایت هنری و مالی باشد. سرمایه من هنری است این مسئله مانند موضوع انشا دوران کودکی ما است که علم بهتر است یا ثروت؟ هیچ علمی بدون ثروت مالی امکان به ثمر رسیدن ندارد. امیدوارم تا زمانی که زندهام بتوانم کار تمام نشدهام را به سرانجام برسانم.
آیا پیگیریهای لازم برای ایجاد روند متفاوت شکل گرفته است؟
برای جشنواره زمستانه ناشنوایان نامههایی را به ریاست بهزیستی ارسال کردم. ما زمانی برای اینکار اقدام کردیم که پایان سال بود و ادارات به کسری بودجه بر میخوردند. بودجهای که ما به آن احتیاج داشتیم نزدیک 7 میلیون تومان بود، اما همان را هم نتوانستند پرداخت کنند. نتایج جشنواره بسیار قابل توجه بود و با حضور تعداد زیادی از هنرمندان و دوستان به شکل خوبی و با هزینه شخصی برگزار شد.
شما یکی از اساتید دانشگاهی هستید که کارگاههای بسیاری را در حوزه تئاتر فیزیکال برگزار میکنید. "پانتومیم" هنری است که چندان به آن توجه نشده و از جایگاه خاصی برخوردار نیست؟
در جامعهشناسی نوینی که در سراسر جهان اتفاق میافتد، زبان گفتار با زبان رفتار مغایرت دارد. انسان هایی که در زندگی روزمره ارتباط برقرار میکنند پیش از اینکه ارتباطشان با گفتارشان کامل شود در رفتارشان این اتفاق را میسازند. با زبان رفتاری نزدیک به 70 درصد آدم ها با یکدیگر ارتباط جامع برقرار می کنند. این اتفاق نه در عرصه نمایش و نه در عرصه سینما رخ میدهد، دو هنری که ارتباط بسیاری با پانتومیم دارند. ما افرادی را در پانتومیم داریم که میتوانند به ناشنوایان کمک کنند و همین اتفاق برای سایر معلولین هم باید رخ دهد. این مسئله از نظر روانشناسی میتواند آنها را دچار تخلیه روانی کند تا آرامتر باشند.
این اعتقاد وجود دارد که "گر خدا ز حکمت ببندد دری ز رحمت گشاید در دیگری" این افراد تواناییهای دیگری دارند که می توانند از آن بهره ببرند. در مدتی که با آنها کار کردم، به نظرم ریتم شناسی آنها بسیار بهتر از افراد شنوا است. آنها میتوانند موسیقی را از طریق فرکانسهای دیگری دریافت کنند. بسیاری از آنها مستعدتر از فارغ التحصیلان کارشناس ارشداند که به آنها درس میدهم، بچههایی که حتی دیپلم هم ندارند. آنها میتوانند وارد جشنوارههای ملی و بینالمللی شوند و نیازمند آموزشاند. تا آموزشی اتفاق نیفتاد کسی نمیتواند کشف شود، تا آموزش نباشد نیایشی شکل نمیگیرد و تا نیایشی نباشد نمایشی به وجود نمیآید.
اما آموزش آکادمیکی در این زمینه وجود ندارد؟
اتفاقاتی افتاده است. اما این به هیچوجه آکادمیک نیست، واحدهای دانشگاهی درست چیده نشدهاند. واحدهایی مانند موسیقی کاربردی، ساختار آناتومی، تغذیه و...
نکتهای که باید در نظر گرفت، آنست که همیشه اتفاقهایی توسط هنرمندان و یا نهادهای مختلف شکل میگیرد اما به نتیجه نمیرسد و در نیمه راه رها میشود و باز طرحی دیگر مطرح میشود.
تمام کارهای اجرایی ما با خط خوش نوشته میشود، اما با خط خوش اجرا نمیشود. آنچه در ذهن من به عنوان موسس و دبیر جشنواره است بسیار زیباتر نقش بسته است تا زمانیکه بخواهم آن را به فعل درآورم، به دلیل شرایط و تاثیر آن به جایگاه مدنظر دست نمیرسد. این به مدیریت بازمیگردد، مدیران ما تلاش میکنند اما تلاششان برای به سرانجام رسیدن به حد کفایت نیست. دود آن هم به چشم فرهنگ میرود. تنها شکل سادهای از شکل کلان است. آرزویام آنست که این اتفاقات خاص و اندک به نهایت خود برسند. اگر کانون ناشنوایان بانی ایجاد چنین حرکت خیرخواهانه است باید کامل اجرا شود. این مانند آن میماند که زبان انگلیسی یاد بگیرد، شاید در کشور خودمان بتوانیم حرف بزنیم و منظورمان را برسانیم اما در خارج از ایران به دلیل کامل نبودن اطلاعات مان دچار نقصان و مسئله خواهیم شد.