سرویس سینمایی هنرآنلاین: پیرمرد تنها و افسرده چنان خود را در امور پیش‌پاافتاده روزمره‌اش غرق کرده و به روند عادی و یکنواخت پیرامونش عادت کرده که اساساً متوجه رکود و رخوت ملالت‌بار زندگی‌اش نمی‌شود و هرگونه تغییر و برهم خوردن نظم همیشگی در روال تکراری هر روزه برای او نتیجه‌ای جز احساس اضطراب و هراس به دنبال ندارد و به همین دلیل همواره می‌کوشد همه چیز به همان شکل ثابت خود باقی بماند و در برابر هر چیزی که بخواهد او را عوض کند، مقاومت نشان می‌دهد.

از این رو نیم ساعت ابتدایی فیلم "احتمال باران اسیدی" ساخته بهتاش صناعی‌ها که آداب زندگی روزمره پیرمرد را نشان می‌دهد، با ریتمی کند و کسالت‌بار پیش می‌رود و هیچ اتفاقی در آن نمی‌افتد و ما فقط شاهد نماهای تکراری و ثابت از کارهای معمولی پیرمرد هستیم که آن‌قدر همه چیز بدون هیجان و غافلگیری برایش پیش می‌رود که انگار جریان پرشور و متلاطم زندگی برای او متوقف شده است و پیرمرد هیچ دلیلی نمی‌بیند که بخواهد از جای خود تکان بخورد و دست به کاری بزند.

تا پیش از اینکه پیرمرد از زادگاهش خارج شود و به سفر برود، با منحنی آرام و ساکن و بدون اوج و فرود در روایت روبرو هستیم که با تأکید بر بی اتفاقی داستان و بی کنشی شخصیت، نمودار زندگی تهی‌وار و خلاگونه او را تداعی می‌کند.

داستان از زمانی شروع می‌شود که مرد بعد از عمری که مسیرهای تکراری را رفته و بازگشته است، بالاخره از محیط آشنای خود دور می‌شود و به مکانی بیگانه و متفاوت قدم می‌گذارد و راه‌های تازه و ناشناخته‌ای پیش رویش گشوده می‌شود.

همراهی اتفاقی با دو جوان غریبه که سر راهش قرار می‌گیرند، او را از یک آدم محتاط و عزلت گرفته که همواره در حاشیه امن خویش زیسته و از مواجهه با هرگونه خطر و دردسر دوری کرده است، به وسط ماجراهای غیرقابل‌پیش‌بینی می‌کشد و لذت ماجراجویی و جسارت و هیجان را به او می‌بخشد و درمی‌یابد که زندگی وقتی جریان دارد که آدمی در میان حوادث به سر ببرد.

درواقع تا زمانی که مرد متوجه زندگی خالی و خاموش خود نشده است، با رضایت به آن ادامه می‌دهد و زمانی آن احساس پوچی و بطالت به سراغش می‌آید که تازه می‌فهمد در زندگی‌اش هیچ کاری انجام نداده است. اما آنچه به فیلم لحن و فضای خاصی می‌بخشد این است که فیلمساز با قرار دادن پیرمرد در موقعیتی متفاوت از روال همیشگی زندگی‌اش، او را در معرض بحران، کشمکش و تعلیق مهم و تکان‌دهنده‌ای قرار نمی‌دهد و استحاله و دگردیسی پیچیده‌ای را برایش رقم نمی‌زند و عامدانه پیرمرد درگیر موقعیت‌های معمولی و عادی در زندگی آدم‌های اطرافش می‌شود و در ارتباط با آن‌ها دست به کارهای کوچک و ساده‌ای می‌زند، اما نوع روایت و ساختار فیلم که مبتنی بر سبک زندگی آرام و بی حاشیه پیرمرد بنا شده، چنان با لختی و کش‌دار بودن و یکنواختی همراه است که هر رویداد بی‌اهمیتی که در زندگی دیگران عادی تلقی می‌شود و اصلاً به چشم نمی‌آید، در زندگی خالی و خاموش پیرمرد همچون اتفاقی بزرگ و مهم به نظر می‌رسد و او را از حالت خنثی و بی‌اعتنای همیشگی‌اش خارج می‌سازد و بر نوع نگرش و احوالاتش تأثیر می‌گذارد و وادار به واکنش می‌کند.

بنابراین وقتی تمام آن اتفاقات عادی و آشنایی که هر روزه با آن‌ها سروکار داریم، این بار از نگاه پیرمردی برایمان به تصویر کشیده می‌شود که هرگز هیچ‌کدام از آن کارها را تجربه نکرده است، همه چیزهای تکراری پیرامونمان تازه و هیجان‌انگیز به نظر می‌رسد و احساس می‌کنیم آنچه برای ما روزمرگی مرگبار و جانکاه به حساب می‌آید، می‌تواند برای دیگری تجربه‌ای پرشور و جذاب تلقی شود و با چنین رویکردی است که فیلمساز موفق می‌شود مفهوم روزمرگی را از قالب همیشگی خود خارج سازد و آن را همچون امری غافلگیرکننده نشان دهد.