سرویس موسیقی هنرآنلاین: فرهاد هراتی آهنگساز، نوازنده پیانو، خواننده سولیست و رهبر گروه کر نامیرا، متولد سال 1348 و دانشآموخته علوم آهنگسازی است.
او سه دهه از عمرش را صرف موسیقی کرد و حاصل این سالها تشکیل اولین گروه کر مستقل و غیردولتی ایران بعد از انقلاب اسلامی است؛ شامل گروه کر بزرگسالان و گروه کر کودک و نوجوان. آکادمی موسیقی نامیرا یکی از معتبرترین مؤسسات آموزش موسیقی تهران است که هراتی پایهگذار و مدیرش بوده و برخی از بهترین خوانندههای کشور از جمله اعضای فعلی گروه کر نامیرا را پرورده است. البته تمامی این موفقیتها تنها بخشی از کارنامه این آهنگساز شناختهشده موسیقی است. او تا به امروز رهبری ارکستر چهرههای بنام موسیقی از جمله ناصر چشم آذر را بر عهده داشته است.
هراتی این روزها با همراهی گروه کر خود مشغول برگزاری کنسرت "زمین مقدس" با مضمون محیط زیست با حمایت این سازمان است. اوهمچنین روز 5 دیماه نیز با همراهی گروهش روی صحنه خواهد رفت. گفتوگوی ما با این موزیسین را در ادامه بخوانید:
آخرین اجرایتان کنسرت ناصر چشمآذر بود. کنسرتی که یک روز بود و دیگر هم تمدید نشد. راجع به آن اجرا و گروه کودکان توضیح دهید.
من در تابستان برنامهای در فرهنگسرای نیاوران داشتم که استاد چشمآذر محبت کرده و آمدند برنامه من را دیدند. چون ایشان با آقای علی جعفری تشریف آوردند، کارگروه کُر کودک من را پسندیدند و با ایشان صحبت کردیم که از گروه کُر کودک من برای کار خودشان استفاده کنند. برای این کار شروع به تمرین کردیم و دو سه هفته پس از تمرین، ایشان از من درخواست کردند که رهبری ارکسترشان را به عهده بگیرم. استاد چشمآذر یکی از اسطورههای موسیقی ایران هستند و پذیرش این پیشنهاد کار بسیار سختی بود. من حتی به همسر ایشان هم گفتم که شاید نتوانم از عهده این وظیفه بربیایم، اما خبری به استاد داده نشد تا بالاخره من این مسئولیت را پذیرفتم و روی صحنه رفتم. اجرای فوقالعاده خوبی بود. همه روی صحنه خیلی پرانرژی کار میکردیم. با توجه به اینکه استاد چشمآذر یک ساعت قبل از کنسرت اعلام کردند که بدون استراحت اجرا خواهیم کرد، همه نگران انرژیهایمان بودیم. چون قرار بود 18 قطعه را بدون استراحت اجرا کنیم، اما انرژیهای مردم و حس خوب دوستان نوازنده باعث شد که این قطعات به خوبی اجرا شود و مشکلی پیش نیاید. در کنسرتمان به خاطر فضای نوستالژیک آثار خاطرهانگیز آقای چشمآذر، تمام نگاهها رو به گذشته بود. دلیل اینکه تنها یک شب این برنامه اجرا شد، سیاستهای آقای چشمآذر بود. امیدوارم اجرای بعدی آقای چشمآذر هم رقم بخورد.
راجع به گروه کودکان صحبت کنید. من آن شب در کنسرت حضور داشتم، به نظرم خیلی گروه حرفهای بود.
ما در آکادمی خیلی با بچهها حرفهای کار میکنیم. کودکهای 4 تا 6 سال ما کارگاه آواز نمایش را میگذرانند، بعد وارد گروه کودک میشود و چند سال آنجا هستند. هدفمان از تربیت بچهها این نیست که وقتی بزرگ میشوند رهایشان کنیم. همین کودکان وقتی بزرگ شوند وارد گروه بزرگسالان میشوند. کودکانی که از سال 1386 با من کار کردهاند، 14، 15 نفر هستند که الان وارد گروه بزرگسال شدهاند. این نشاندهنده یک دپارتمان قوی در مجموعهای است که من کار میکنم. ما قولی را که به آدمها میدهیم عملی میکنیم. ما روی خیلی از ابعاد هنری کودکان نظیر انجام کار گروهی، رعایت ادب و هوای همدیگر داشتن کار میکنیم. گروه کُر کودک ما نیز از این قائله استثنا نیست. من افتخار میکنم با این بچهها کار میکنم. خدا را شکر میکنم که صبوری کردهام و پای این کودکان ایستادهام. چیزی که برای من مهم است این است که مخاطبان نامیرا همواره با کار جدید روبهرو هستند.
با توجه به اینکه شما دائماً برنامه دارید، این کودکان مشکلی برای مدرسه رفتن ندارند؟
ما دائماً برنامه نداریم، بلکه دائماً تمرین داریم. تمرین کودکان گروه کُر نیز روز پنجشنبه است. چون تمرینها منظم است، فشاری به بچهها وارد نمیشود. تنها فشاری که به بچهها وارد میشود روز "ساوندچک" است. به خاطر اینکه در آن روز فقط صبح به ما سالن تمرین میدهند و بچهها نمیتوانند مدرسه بروند.
در حال حاضر برنامه جدید برای نامیرا چه دارید؟
من از اسفند سال گذشته طرح و موضوعی به ذهنم رسیده و کارهایش را انجام دادهام. همانطور که میدانید همیشه موضوعات اجتماعی دستمایه کارهای من است. این بار مسئله محیط زیست و عواقبی که برای کره زمین پیشبینی میکنیم مورد فعالیت قرار دادهایم. اوایل شهریور دانشمندان در شهر مارسی فرانسه جمع شدند و درباره آخرین تحولات گرمای زمین صحبت کردند و چند روز پیش نیز روسای کشور جهان در فرانسه جمع شدند و نتایج تحقیقات دانشمندان به روسای کشورهای جهان اعلام شد. این مسئله برای من خیلی جالب بود و اثری را برای آن ساختم. نام اثری که ساخته شده "زمین مقدس" است. برای اولین بار نیز معاون رئیسجمهور سر تمرین آمدند و این کار را شنیدند.
ظاهراً قرار است حمایت هم بکنند.
بله حمایت معنویتشان را هم کردهاند.
حمایت مالی چطور؟
حمایت مالی خیر. لوگوی سازمان حمایت از سازمان محیط زیست روی پوستر ما وجود دارد که این برای ما افتخار است. ایشان جزو نادر سیاستمدارانی است که در تمرین ما لحظهای با کنار دستیشان صحبت نکرده و به موبایلشان نگاه نکردند. ایشان تا آخرین لحظه تمامی دقایق تمرین را درک کردند و با دوستان ما صحبت کردند. حمایت از آثار هنری در کشور ما به درستی انجام نمیشود. هیچ توجیه اقتصادی برای کارهای ما وجود ندارد. تنها عشق است که باعث میشود ما به این کار ادامه دهیم. من تا همین حالا از هیچکدام از کنسرتهایم دستمزدی دریافت نکردهام.
پس چطور ادامه فعالیت میدهید؟
با عشق ادامه میدهیم. من میتوانستم وارد ژانر سینمایی شوم و یا ترانه بسرایم و پولم را دریافت کنم، اما 20 سال است که پای این کار ماندهام. البته یک مقداری خسته شدهام. از اینکه دیده نمیشوم خسته شدهام. خیلی دوست دارم به دیگران بگویم که بس است، نمیخواهید ما را ببینید؟ این موضوعی که من کار میکنم، جز این است که میشود ایران را جهانی کرد و به دنیا بگوییم که ما این دغدغه را داریم؟ مگر چند درصد مردم از نتیجه تحقیقات دانشمندان با خبر میشوند؟ فیلم، تئاتر و یک اثر موسیقی هستند که مردم را آگاه کرده و تحت تأثیر قرار میدهند. فقط قرار است یک عده خاص دیده شوند؟ من که خطوط قرمز مملکت خودم را میشناسم و حواسم به همه چیز هست و کودکانی که با عشق از زندگیشان میزنند، نباید دیده شوند؟
با توجه به آن لوگویی که فرمودید و مسئولیتهایی که به وجود میآورد، هیچگونه حمایتی از شما نشده است؟ به هر حال فقط حمایت معنوی کافی نیست.
خیر. ما تمام آرزویمان این است که دیگرانی که منابع مالی دارند این شرایط را ببینند، اما گویا کار ما دیده نمیشود.
با این کارنامه موفقی که شما دارید چگونه است که کارتان دیده نمیشود؟
علتش این است که تمرین کار تفکربرانگیز شنیدن کم است. یک خواننده پاپ روزی دو سئانس اجرا میگذارد و میبینید که چه خبر میشود. مردم هم میروند میخوانند و جیغ میزنند. این اتفاق خوبی است، اما مشکل این است که در تمام دنیا همه ژانرها دیده میشود. چون خوراک به مردم داده شده است، اما من اینجا نمیتوانم به مردم ایراد بگیریم، چون خوراکی به آنها داده نشده است. من آثار زیادی دارم، اما چون مشکل مالی دارم نمیتوانم آثارم را ضبط کنم. اثر ضبط و ثبت شده که جزو کتابخانه ملی کشورمان قرار میگیرد، هویت حقیقی و حقوقی آن اثر است. دو شب اجرا در تالار وحدت نهایتاً 1400 نفر بیننده و شنونده دارد، اما ما جمعیت کشورمان چند ده میلیون نفر است. باید آثارمان ضبط شود تا همه بتوانند بشنوند. ما با 30 درصد انرژیمان روی صحنه میرویم، 70 درصد آن صرف مسائل و حاشیههای اطرافمان میشود. من که 20 سال کار کردهام هنوز این گرفتاریها را دارم، شما فکرش را کنید کسی که تازه وارد این جریان میشود چه باید بکند. آقای مرادخانی در اواخر حضورشان به عنوان ریاست مرکز موسیقی میخواستند طرحی را عملی کنند که طبق آن، هنرمندی که یکبار مجوز فعالیت میگیرد، برای دفعات بعد لازم نباشد هر بار آثارش به شورای موسیقی ببرد. به کسی که مجوز داده میشود، حتماً چارچوب موسیقی کشورش را پذیرفته و از آن پیروی خواهد کرد. خدا را شکر کارهای من همیشه در شورا تأیید شده، اما این کار زمانبر است و آدم را اذیت میکند. معضل دیگری که وجود دارد این است که مردم به علت فشار اقتصادی این انگیزه را ندارند که به یک سالن فرهنگی بروند و برای دیدن یک برنامه هزینه کنند. از طرفی اگر بلیتها را ارزانتر کنیم نمیتوانیم هزینه کنیم و کنسرت بگذاریم. من الآن 70 نفر را روی صحنه میبرم که اگر به شما بگویم دستمزدشان چقدر است خندهتان میگیرد. من به جای دوستانم باشم این پول را نمیگیرم، چون پول رفتوآمدشان هم نمیشود.
دستمزد کودکان هم همینطور است؟
خیر. برای گروه کودک ما هزینههایی را تأمین کرده و برای هر اجرایی یک دستمزدی را به صندوق گروه کودک واریز میکنیم.
برای ادامه دادن عشق تا یک جایی کشش دارد و بعد از آن عشق نیز زیر بار مالی مدفون میشود. هنوز جوابم را در این مورد نگرفتهام که چطور این شرایط را ادامه میدهید؟ به نظرتان باعث و بانی این فشاری که روی مردم است، شمای آهنگساز نیستید؟ فکر میکنم 3 سال است آلبومی منتشر نکردهاید.
باورتان نمیشود من هنوز بابت یکی از اجراهایم در سال 92 قسط پرداخت میکنم. خندهدار است! تفاوتی که از سال 92 تا به حال کردهام، نه گفتن است. من جلوی ذهنم را نمیتوانم بگیرم. حرفه من آهنگسازی است. به ذهنم نمیتوانم بگویم نیا و نساز. من پارسال پروژهای را برای دفاع مقدس میخواستم انجام دهم که این پروژه ملی نیم میلیارد هزینه داشت. قرار بود از 4 شهرستان دیگر گروه کُر بیاید. من برای این کار به شهرهای اصفهان، گرگان، کرمان و مشهد سفر کردم. ما از این 500 میلیون پول که احتیاج داشتیم، 300 میلیون آن را توانستیم تهاتری پیدا کنیم و 200 میلیون تومان پول نقد نیاز داشتیم. جنگ ایران و عراق دغدغه من است و من خودم را به رزمندگان مدیون میدانم، اما وقتی دیدم اصلیترین عنصرهای این قضیه را نمیتوانم ببینم، بعد از ماه مبارک رمضان به رادیو رفتم و برای اولین بار توانستم نه بگویم تا باری را روی بارهای مالی دیگرم اضافه نکنم.
این نه گفتن بازخوردهای بدی نداشت؟
خیر. واقعاً فکر میکنید کسی از این قضیه ناراحت میشود؟
دو سال پیش کار "آوای زندگی" را اجرا کردید، این کار خیلی موفق را چرا ادامه ندادید؟
ما تا ضبط آلبوم "آوای زندگی" هم پیش رفتیم اما آن هم هزینههایش نگذاشت.
یعنی شما همیشه با مشکل مالی مواجه هستید؟
بله. شاید شما فکر کنید که واقعاً چقدر هزینه این کار میشود؟ اما بحث این است که شما باید اطمینانی از انجام این کار داشته باشید. بچههای من آوای زندگی را خیلی دوست دارند. مردم هم استقبال خیلی خوبی داشتند. من سال 1391 آوای زندگی را در سالن رودکی اجرا کردم و سال 1392 آن را در سالن وحدت اجرا کردم. دو شب بینظیر را داشتیم. ساوندچک این کار را هم در شبی که در تالار مراسمی اجرایی نبود انجام دادیم و بهترین ساوندچکی را که ممکن بود داشتیم. اینجا میخواهم گریزی به صحبتهایم بزنم. ما باید به صدابردارهایمان حق بدهیم. صدابردار در دو ساعت نمیتواند بفهمد که آهنگساز چه کرده و یا چند نفر نوازنده وجود دارد. در تمام دنیا صدابرداری از خود اجرا مهمتر است. ما باید برای صدابرداری و نورپردازی اجازه خلاقیت بدهیم. صدابردار در آن سالن زندگی میکند و هیچکس به اندازه او نمیتواند بفهمد که شرایط فرکانسهای صدا در آن سالن چگونه باید باشد.
پس فعلاً منتظر آلبومی از شما نباشیم؟
شدیداً منتظر آلبوم باشید. به دلیل اینکه با بچهها همقسم شدهایم که بعد از اجرای "زمین مقدس" آلبوم را ضبط کنیم.
با توجه به وضعیت مالی که فرمودید چطور میتوانید این کار را انجام دهید؟
ما دیگر به یک جایی رسیدهایم که این انرژی که دوستان گذشتهاند را باید دوباره تکرار کنیم. امیدوارم "زمین مقدس" حامیهای خودش را پیدا بکند تا بتواند هزینههای استودیویی، هزینههای میکس و مستر و طراحی پکیچ سی دی را در بیاورد. اینها مبلغ هنگفتی نیست. من الان این افتخار را دارم که محسن روحانی مدیر موسسه جوان مهر جهان مدیر این پروژه است و خودش نیز از این همه حمایت نشدن در شوک است. ما امیدواریم دو شب بهیادماندنی را به وجود بیاوریم که امکان تمدید آن نیز وجود دارد. "زمین مقدس" یک پروژه بینالمللی است که موضوعاتی مهم نظیر جنگ، مهاجرت، تروریست، انقراض حیوانات، آلایندهها و بیماری ایدز و ... در آن وجود دارد و همه را تکان میدهد. ما از انقلاب صنعتی شروع کردیم که این شهرسازیها چگونه به جنگلها آسیب میزند.
پیشنهاد همکاری از ارکستر سمفونیک برای گروه کُر بزرگسالان و کودک نداشتهاید؟
هیچگاه ارکستر سمفونیک تهران ما را نخواهد دید. چون میگویند باید گروه کُر خودشان باید باشد. یک گروه کُر هم سالها در آنجا زحمت میکشد که طبیعی است باید آنها در کنار ارکستر سمفونیک قرار بگیرند.
آقای علی رهبری به گفته خودشان دوست دارد با آهنگسازان همکاری داشته باشد، اما آهنگسازان هیچگاه نمیروند بگویند که میخواهند با آنها همکاری کنند. شما فکر نمیکنید باید به صورت محترمانه و اداری پیشنهاد این مسئله را ارائه دهید.
من از دیدن هیچ عزیزی دریغ نکردهام و همیشه خودم هستم که پا پیش گذاشتهام. دیدن آقای رهبری برای من بسیار مغتنم است و در حقیقت نمیدانستم آقای رهبری چنین صحبتی کردهاند. لازم باشد از ایشان دعوت میکنم که گروه ما را ببینید و اگر دوست داشته باشند روزی از گروه ما دعوت بکنند، اما ما خودمان به خودمان ظلم میکنیم و با یکدیگر خیلی مشکل داریم. تا زمانی که بین ما مشکل وجود داشته باشد، از مردم چه انتظاری داریم؟ باید صادقانه قضاوت کرد. من از اینکه همزمان با کنسرتهای دیگر اجرا دارم نمیتوانم گلهمند باشم. در تمام دنیا این اتفاق رخ میدهد، اما در سراسر دنیا همه ژانرها به یک اندازه تبلیغ میشوند، اما ما دستوبالمان بسته است. در این 20 سال فعالیت من، هیچکس تا به حال نیامده از ما بپرسد که کمکی احتیاج داریم یا خیر. این توقع خیلی بالایی از مسئولان نیست. دو سال نیست که کار میکنم، دو دهه است. شما یک گروهی نام ببرید که 20 سال دوام پیدا کرده باشد؟
این مسئله بسته بودن دستوبالتان بسته است، به مسئولان ما مربوط میشود یا دولتها؟
هر دو. ما زمانی مسئولی داریم که پُر از انگیزه و ایده است، اما دولت و سیاستها نمیگذارد و زمانی هم وجود دارد که دولت میخواهد کار کند، اما مسئولی که سمت دارد کارش خوب نیست. در واقع مدیر عوض میشود، نظام که نباید عوض شود. من سالهاست که در بخش موسیقی، هیچ دلسوزی برای موزیسینها نمیبینیم.
بهتر نیست خودتان جلسهای ترتیب دهید؟
ما ابتدا باید یاد بگیریم خودمان کنار یکدیگر بنشینیم و حرف بزنیم. ما باید ابتدا با یکدیگر یکدل شویم و بعد با مسئولین صحبت کنیم. ما صنف گروه کُر نداریم.
خودتان نخواستید صنفی بسازید؟
ببینید کار کُر به جایی رسیده که یک سری خواننده میگویند این رهبران گروه کُر ما را بدبخت کردهاند و بیایید مستقل عمل کنیم. بعد میروند برنامه اجرا میکنند و تنها چیزی که صدا نمیدهد گروه کُر است. کُر به صداهایی میگویند که در کنار یکدیگر زندگی میکنند. اخیرا جناب آقای دکتر محمد سریر و آقای کیوان کیارس مهمان یکی از تمرینات نهایی ما بودند و به اولین چیزی که اشاره کردند این همراهی میان بچههای ما بود. به خدا این چیزها سخت به دست میآید. پروژههای ما توجیه اقتصادی ندارد. اسپانسرها همه به سراغ موسیقی پاپ میروند. من سعی میکنم زمانی که شنونده موسیقی گوش میکند به فکر فرو رود.
نظر من این است که اگر اسپانسرها به سمت موسیقی پاپ رفتهاند این است که موسیقی پاپ خیلی زبان سادهای دارند. و من رسانه مقصر هستم که هنوز موسیقی شما را به مردم معرفی نکردهام. خیل زیادی از مردم هنوز نمیدانند گروه کُر چیست و موسیقی را فقط موسیقی پاپ میدانند. به نظرم اول شمای آهنگساز و بعد من رسانه مقصر هستیم که این مسئله را نتوانستهایم به مخاطبان تزریق کنیم.
بله. من همان ابتدا هم گفتم که ما به مخاطب خوراک ندادهایم. این ما شامل همهمان میشود. شما دستوبالتان باز است چون یک رسانه در اختیار دارید و میتوانید اطلاعرسانی کنید. کافی بود به من میگفتید که من از شما خوراک میخواهم و من این کار را برایتان انجام میدادم. من همین حالا کلی عکس و اثر صوتی میتوانم به شما بدهم تا گروه کُر را به مردم معرفی کنید. شما در حال حاضر سایتهای موسیقی را که باز میکنیدع چهره خوانندگان را تنها در آنجا میبینید. شما با چهرهها مواجهید. در حالی که 70 نفر یک زندگی را طراحی کرده و کار میکنند، اما دیده نمیشود. شما وقتی در طول سالهای متوالی فقط به سادهنگری فکر میکنید دیگر چیزی بالاتر از آن را نمیتوانید بپذیرید. من یک کارنامه عجیبوغریبی در فعالیت هنریام دارم. در مورد خیلی از مسائل اجتماعی کار کردهام. آثار نوینی ساختهام که هر کدام را میتوانید در هر جای دنیا با همان گروه کُر اجرا کنید. من هیچ موقع احساس نکردهام که نیازی به من وجود دارد. اگر بخواهید من میتوانم به سهم خودم به شما خوراک بدهم. ما باید به مردم قدرت انتخاب بدهیم. من اگر میتوانستم یک بنر بزرگ داشته باشم همه میدانستند که من هم وجود دارم.
یک مسئله دیگر هم وجود دارد. مردم ما به زمان هم توجه دارند. باید با زمانه پیش رفت. نامیرا چقدر با زمانه پیش میرود؟
خیلی. من که موسیقی کلاسیک کار نمیکنم که بگویم مربوط به گذشته است. من موسیقی امروز را کار میکنم، اما موضوعی را کار میکنم که باید روی آن تمرکز کرد. سالنهای اجرای موسیقی پاپ که تشریف ببرید، وسط یا آخر اجرا که برسید چیزی را از دست نخواهید داد، اما موسیقی من مانند تئاتری است که اگر وسط اجرا برسید نیمی از آن را از دست دادهاید. یک کنسرت پاپ که میخواهد روی صحنه برود، نهایتاً سه هفته تمرین لازم دارد، اما کار ما دو سه ماه زمان میبرد که آماده اجرا شود. هماهنگ کردن 60،70 آدم کار فوقالعاده سختی است. آدم دردش میگیرد که مردم این چیزها را نمیدانند. وقتی با ده نفر روی صحنه بروید خیلی متفاوت است با اینکه 60 نفر تمام طول سال با یکدیگر بودهاند و به اجرای یکصدا میپردازند. مردم ما خیلی هوشمند و مستعد هستند، اما هیچ دورهای برای اینکه مردم به آن فکر کنند وجود ندارد. انگار تفکر و تأمل نباید وجود داشته باشد. این بیتفاوتیها بیفرهنگی به وجود میآورد. موضوع ریشهایتر از این حرفهاست. من در این کشور خیلی کوچک هستم، اما تمام تلاشم را در نامیرا میکنم تا بیدردسر کارمان را انجام دهیم. حقیقتاً از اینکه خیلی دیده شویم هم میترسم چرا که درصدد آن برمیآیند که پایینمان بکشند.
امسال در جشنواره فجر منتظرتان باشیم؟
زمانی که در دفتر خانم ابتکار با معاونین ایشان جلسه داشتیم، من این پیشنهاد را به ایشان دادم که همین اجرای "زمین مقدس" میتواند به عنوان یک افتتاحیه سبز برای جشنواره موسیقی فجر باشد. من تا به حال دو بار افتخار حضور در جشنواره فجر را داشتهام. یک بار سال 1381 که توانستم یکی از عنوانهای برتر را بگیرم و سال 1390 نیز افتتاحیه جشنواره فجر در تالار وحدت با گروه من بود. همیشه هم به عنوان گروه مهمان رفتهام و هیچ حس رقابتی با کسی نداشتهام. دوست دارم خود جشنواره موسیقی فجر هم اعلام کند که افتتاحیه امسال یک افتتاحیه سبز است. در جایی که تمام دنیا درباره این موضوع صحبت میکنند و سازمان ملل اهدافی برای این موضوع انتخاب کرده است. اگر که موافقت بکنند اجرا خواهم کرد چون کارمان هم آماده است.
پیشنهاد خارج از ایران چه داشتهاید؟
تمام تلاشمان این است که برای سال آینده کارمان را در خارج از کشور اجرا کنیم. ما چندین سال پیش قرار بود در یکی از شهرهای چین اجرا کنیم. آن مسابقات دو مرحله داشت که اگر از مرحله اول امتیاز میگرفتید وارد مرحله دوم میشدید. ما وقتی اثرمان را فرستادیم برای ما ایمیل زدند که شما مستقیماً وارد مرحله بعد میشوید. ولی به ما گفتند که داورهایی در مرحله اول هستند که بهتر از شما را ببینند. ما نتوانستیم برویم چون هزینههای مالیمان تأمین نشد. من برای آن جشنواره اثر ساخته بودم. ما در اوج تحریم هم بودیم. نمیتوانستیم پول هم واریز کنیم. آنها گفتند که ما شما را ثبت نام کردهایم و شما نگران نباشید، هر وقت توانستید پول را واریز کنید.
جز کار "زمین مقدس" چه آثار دیگری در دست ساخت دارید؟
خیلی کارهای دیگر دارم که باید ضبط شود. " قیامت عشق خدا"، "زمانی برای زندگی" و "اتوپیا" اثراتی دیگر است که باید ساخته شوند. "اتوپیا" اثری بود که برای آن انیمیشن ساخته شد.
برای عاشورا کاری نساختهاید؟
"قیامت عشق". کار جدیدی برای عاشورا نمیسازم و ترجیح میدهم آن کار را تولیدش کنم.
کنسرت عاشورایی چطور؟
"قیامت عشق" دو بار در تالار وحدت اجرا شده است و ده شب در برج میلاد.
ما امروز چیزی به نام موسیقی عاشورایی نداریم. یک سری شبه نوحههایی وجود دارد که از قطعات موسیقی پاپ برداشت میشود و آثار شریفی نیستند. چیزی به نام موسیقی اصیل عاشورایی ساخته نمیشود. امثال شما هستند که میتوانند موسیقی اصیل عاشورایی را زنده کنند.
اگر بتوانیم "قیامت عشق" را تولید کنیم، شرایط را برای این موضوع بررسی خواهیم کرد. پرسش من این است که اگر کمبود این نوع آثار وجود دارد، نباید همین اثر " قیامت عشق" را ببینند و کارشناسی کنند؟ در اجرای "قیامت عشق" من در برج میلاد، 8 شب آدمهایی با تیپهای مختلف در کنار یکدیگر نشستند که هیچوقت در زندگی عادی خودشان در کنار یکدیگر نمینشینند. افرادی از این اثر لذت بردند که هیچ پیشینه مذهبی نداشتند. من خودم اول اجرایم از مردم خواهش میکردم که کسی بعد از اجرا برای ما دست نزند. این فرهنگسازی را کردیم و کسی هم دست و سوت نزد. در طی 8 شب 12 هزار نفر از این برنامه دیدن کردند. شاید برخی از مردم با بلیت رایگان به کنسرت آمده بودند، هیچ اشکالی ندارد. بیایند ببینید یک فرم دیگری از موسیقی وجود دارد. این مسئله یعنی سوبسید. هیچچیزی هم در جیب من نرفت. من همان آدمی هستم که بودم. من این اثر "قیامت عشق" را در سال 1387 ساختم و الان در سال 1394 هستیم. 7،8 سال است که این اثر کار شده، چه کسی آمده که بگوید ما همچین اثری نداریم، شما بیایید این اثر را به ما بدهید تا تولیدش کنیم؟ من هم که چشمداشت مالی ندارم. دوست دارم کارم شنیده شود. من این اثر را با انگیزه خود واقعه عاشورا ساختهام و در این زمینه که با عشق کار کردهام، اصلاً مسئله مالی برایم مهم نیست.
به آن چیزی که میخواستید رسیدید؟
در آهنگسازیام رسیدم، دوستانم در خواندن رسیدند و مردم نیز دوست داشتند.
پس موفق بودید و بازخورد خوبی گرفتید.
خیلی حس خوبی نسبت به این کار دارم. قصه آن را خیلی دوست دارم.
انتهای پیام/
مینا آتشی