سرویس تجسمی هنرآنلاین: قدم زدن در تهران، فرصتی برای پیدا کردن جای خالی چیزی است که حضورش در شهر، نادیده گرفته می‌شود. در گذرهای با شتاب روزانه بارها تبلیغات شهری و پلاکاردهای شهرداری را می‌بینیم و از کنارشان می‏گذریم. در هر محله‌ای با در و دیوارهایی روبه رو می‏شویم پر از برچسب‏های رنگی و شماره تلفنی برای تخلیه چاه و کسی نیست که تمیزشان کند؛ شاید این‌ها هنجارهای زندگی شهری‌اند و حضوری پذیرفته شده دارند. زیر زمین در ایستگاه مترو و روی پل‏های هوایی دیوارهایی می‏بینیم با قاب‏هایی برای آثار تجسمی؛ ولی اثری در قاب‏ها نیست و سعی می‌کنیم به غیبت هنر و ارقام بودجه‌ای که هزینه شده فکر نکنیم. اما در این شتاب روزانه گاهی اثری "گرافیتی" از هنرمندی با امضای مستعار می‌بینیم که تلنگری به روزمرگی است و چنان حواس را به خود جلب می‌کند که در اولین فرصت ماموری وظیفه شناس با رنگ سفید محوش می‌کند، مبادا به روزمرگی خللی وارد شود.

در چنین شرایطی برگزاری نمایشگاه "ضربات متفاوت تهران" با آثار گرافیتی هنرمندانی از ایران و دیگر کشورها ضربه‌ای به روزمرگی ست که وضعیتی متناقض‌نما را نشان می‌دهد. جای گرافیتی روی دیوارهای شهر است نه روی دیوارهای گالری اما وقتی هنر خیابانی به محض عرضه شدن، پاک می‌شود، گالری، با دیوارهای محدود خودش نقش شهر را بازی می‌کند. در این نمایشگاه، یکی از دیوارهای گالری دنا اثری گرافیتی است که فردی را در حال چیدن دیواری آجری نشان می‌دهد و بازدیدکنندگان می‌توانند آزادانه روی دیوار بنویسند یا اثری گرافیتی خلق کنند. جالب این که این اثر هم سرنوشتی مشابه گرافیتی‌های نقش بسته روی دیوارهای شهر دارد و با پایان نمایشگاه با رنگ سفید محو می‌شود.

در نمایشگاه "ضربات متفاوت تهران" اثری گرافیتی هست که یادآور راهپیمایی نمادین برخی رهبران اروپایی و هم پیمانان آنان علیه تروریسم در آغاز سال 2015 میلادی در پاریس است. آن راهپیمایی به علت حضور رهبرانی که حقوق انسانی دیگر ملت‌ها را پایمال می‌کنند؛ یک شوخی سیاسی شد و به دلیل شرایط امنیتی و پوشش کامل حفاظتی‌اش، نشان دهنده ترس این رهبران بود تا شجاعت آنان. گرافیتی مورد نظر شخصیت‌های کارتونی مشهور را به جای این رهبران در راهپیمایی نشان می‌دهد؛ چهره‌هایی که کارشان شادی بخشیدن به مردم است نه جنایت در حق آنان و لبخندی هم که به لب دارند، مؤید جایگاه درست آنان در این گرافیتی است.

گرافیتی به یاد ماندنی دیگر این نمایشگاه، تروریستی با چهره پوشیده را نشان می‌دهد که سینی قرمز کوکاکولا را رو به بینندگان تعارف می‌کند: از کوکاکولا لذت ببرید! ولی شیشه‌های کوکاکولا حالا بمب‌های بنزینی دست ساز هستند؛ همان "کوکتل مولوتوف" مشهور. در این گرافیتی، تروریسم دارد از کوکاکولا به روش خودش لذت می‌برد و دیگران را هم سهیم می‌کند.

برگردیم به خیابان‌های تهران و بین انبوه بیلبوردها و تبلیغات شهری، به جای خالی دیوارهای گرافیتی نگاه کنیم. می‌دانم که هنرمندان خیابانی، هیچ محدودیتی را نمی‎پذیرند و محل ارائه گرافیتی هم بخشی از خلاقیت و درواقع بخشی از اثر آنها است؛ این را هم می‌دانم که به دیوارهای شهر نباید فقط اقتصادی نگاه کرد؛ اما می‏توان در هر منطقه از تهران بخشی از دیوارهای عمومی را به صورت آزاد و بدون هیچ شرطی به گرافیتی اختصاص داد. این درست که شهرداری از دیوارها پول درمی‏آورد اما اختصاص قسمتی از دیوارهای هر منطقه شهری به گرافیتی می‏تواند "هنر خیابانی" را به جذابیتی شهری برای شهروندان و گردشگران بدل کند و با هوشمندی زمینه برگزاری رقابت‏های خلاقانه باشد. تازه می‌توان پرسید وقتی گرافیتی در گالری این همه هواخواه دارد و مشتری پسند هم هست، چرا روی دیوارهای شهر، قدرش را ندانیم؟

هنر "گرافیتی" به نیت جاودانه شدن روی دیوارها نقش نمی‏بندد و بیشتر سرعت و تنوع دیدگاه‏های هنرمندان این رشته را نشان می‏دهد و بسیار زود با گرافیتی دیگری محو می‏شود. خیابانی که قسمتی از دیوارهای آن به گرافیتی فارسی اختصاص یابد، می‏تواند به ایستگاهی در حکم یک نشانه شهری تبدیل شود، جایی برای نشانی دادن و قرار دیدار گذاشتن. جایی که ما نقشه ذهنی خود از شهر را رسم می‌کنیم. همان‏طور که موزه‌ها و گالری‌ها جایی برای هنرهایی است که آرزوی جاودانگی دارند، دیوارهای مختص گرافیتی می‏تواند تنوع و پویایی هنر را نشان دهد. اگر شهرداری به دیوارهای شهر نگاه اقتصادی دارد، می‏تواند با اختصاص دیوارهای گرافیتی در فضای شهری به اقتصاد روحیه هم توجه کند و از رویکردهای فرهنگ عمومی جوانان هنرمند و نوع نگاه و روحیه آنان، آگاه شود. هر بار از کنار دیواری که نوشته هایش ربطی به زیبایی ندارد رد می‏شویم، می‏توانیم به جذابیت‌های گرافیتی فکر کنیم؛ جایی برای شروع قدم زدن کنار هنری که نقد روزمرگی است و ملاقات با دوستی که از سمت دیگر تهران به دیدن ما می‏آید. محمد آزرم

انتهای پیام/