سرویس تئاتر هنرآنلاین : نمایش آتن- مسکو نوشته نمایشنامه‌نویس یونانی اودوکیموس تسولاکیدیس در تماشاخانه " باران" به کارگردانی اشکان تفنگ‌سازان با ترجمه خوب سکینه عرب‌نژاد و بازی‌های سوگل قلاتیان، صحرا فتحی،حوریه میر محمدی این شب‌ها در حال اجراست.

نمایش کمدی - تراژدی روزگار ما است. از فاجعه قرن بیست و یکمی سخن می‌گوید. روزگار بیرحمی که دختران جوان کشورهای بی‌بضاعت را برای به دست آوردن زندگی بهتر به دام می‌کشد. آنها به خاطر فقر، بیکاری، نابرابری و تبلیغات کاذب، به سودای واهی زندگی بهتر و خوشبختی جلای وطن می‌کنند و به منجلاب کشیده می‌شوند و به ساحت انسانی‌شان توهین می‌شود.

نویسنده هوشمندانه از نمایشنامه "سه خواهر" چخوف الهام گرفته و حتی نام این سه خواهر مهاجر را که برای زندگی بهتر از مسکو به آتن آمده‌‎اند "الگا"، "ایرنا"، و "ماشا" یعنی قهرمانان نمایش سه خواهر چخوف گذاشته است. او به تلویح یاد آور می‌شود که این سه خواهر همان سه خواهر نمایشنامه چخوف‌اند. یعنی با وجود اینکه بیش از صد سال از زمان نوشتن آن نمایشنامه که مابه ازای آن در جامعه روسیه وجود داشت گذشته، هیچ تحولی اتفاق نیفتاده است. شاید هم نویسنده خواسته طعنه‌ای به فروپاشی کشور شوراها و طبعات آن بزند. در نمایش چخوف همین سه خواهر آرزومند رفتن به مسکو اند و هر روز در این آرزو می‌سوزند. حال روزگار مسکو را به چنان افلاکی کشیده که دخترانش ایرنا، ماشا، اولگا - سه خواهر نمایشنامه چخوف - کشور‌شان را رها کرده و به یونان که خود در تنگنای اقتصادی دست و پا می‌زند، مهاجرت می‌کنند.

بدیهی که هیچ کشوری آغوشش را برای مهاجران بی‌تخصص بازنکرده تا آنها را روی سرگرفته حلوا حلوا کنند. معلوم است که این مهاجران سر از کجاها درخواهند آورند! که نمونه‌اش را نویسنده و کارگردان در این نمایش به خوبی نشان می‌دهند. "ماشا" که به دروغ خود را معلم موسیقی معرفی می‌کند، معلوم می‌شود که نظافتچی آموزشگاه موسیقی است و آنقدر تحقیرش می‌کنند که بجای دستمزد، لباس کهنه به او می‌دهند. این منتهای بی‌حرمتی به ساحت کار و زحمت انسانی است که در این کشور نسبت به مهاجران روا می‌شود. ایرنا که زمخت‌تر است و پشت لبش سیبیل سبز شده ناچار از روحیه مذهب زده آتنی‌ها سوء استفاده کرده به صومعه پناه می‌برد و از نزورات مردم کش می‌ورد و ارتزاق می‌کند. اما الگا که آب و رنگی دارد، توانسته به لحاظ زیبایی‌اش شغلکی بیابد، ولی او هم برای یک روز مرخصی اگر به صاحبکارش دروغ نگوید و خود را به مریضی نزند از کار اخراج می‌شود. او نیز برای گذران خود و کسب درآمد بیشتر، تیغ زدن از مردان بوالهوس را شغل اصلی خود قرار داده است.

نمایش از نظر محتوای فکری تراژدی دختران بی‌پناه اینگونه کشورها را مطرح کرده و به نقد می‌کشد؛ اما از نظرشکل و بافت داستانی و کمپوزیسیون و هم کارگردانی اشکان تفنگ‌سازان، کمیک و خوش آهنگ است. بی تناسبی رفتار و کردار این سه خواهر نسبت به هم و دیگرانی که ارتباطشان با آنها مطرح می‌شود خنده آور است و نشان می‌دهد که چگونه شرایط از این سه خواهر بی‌نوا دلقکانی زبل، دروغ زن و تیغ زن و در عین حال قابل ترحم ساخته است.

کارگردان این مضمون درخور روزگار ما را که نمونه‌اش در کشور خودمان در رفتار با افاقنه مهاجر تا نمونه تن‌فروشی دختران کشورهای فقیر آسیا در کشورهای ثروتمند و نفت‌خیز حاشیه خلیج فارس و اروپای ثروتمند را با فرمی ساده و در عین حال پیچیده از نظر بازی بازیگران جوان و مستعد به صحنه برده است که حاصل آن اجرایی چشمگیر و ساده و زیباست.

ساده از این نظرکه به خاطر صرفه‌جویی و کم خرج شدن نمایش اتاق اولگا - حتی اگر فقیرانه باشد - می‌بایست یک اتاق با چیدمان معمولی "واقع گرایانه" باشد. به اتاق نمی‌آید اما بازی خوب و با مهارت بازیگران مجال نمی‌دهند که ما به این مساله فکر کنیم که اینجا کجاش اتاق است؟ نمایش چنان ریتم سریع و بی‌منفذی دارد که امکان نفس کشیدن به ما نمی‌دهد. سر بجنبانی نمایش به اتمام رسیده و لبخندی از روی رضایت و حظ بصری بر لب‌هایت نشسته است. لبخندی که بعد از اتمام نمایش و رفتن از تماشاخانه، تازه به اندیشه ات رسوخ می‌کند و تو را به فکر می‌اندازد که منظور نویسنده و کارگردان از این اجرای دلچسب چه بود؟

انتهای پیام/

کاظم هژیرآزاد