سرویس تجسمی هنرآنلاین: این روزها نمایشگاه گروهی نقاشی با آثاری از هنرمندانی که طی سال‌های ۹۴ تا۹۰ عضو انجمن هنرمندان نقاش شده‌اند، در خانه هنرمندان ایران در حال برگزاری است. در این نمایشگاه آثاری از هنرمندان جوان و مستعد در کنار آثاری از هنرمندان پیشکسوت که دیرتر به انجمن هنرمندان نقاش پیوسته‌اند، در کنار هم قرار گرفته است و از این منظر فرصت مناسبی برای دیدن فعالیت هنری طیف وسیعی از هنرمندان نقاش از نظر سن، سبک، نگاه و تکنیک برای منتقدین و مخاطبین فراهم آمده است. سارا اشرفی یکی از هنرمندان نقاش جوانی است که در این نمایشگاه برای اولین بار به عنوان عضو انجمن هنرمندان نقاش حضور پیدا کرده و آثارش نیز مورد توجه مخاطبین قرار گرفته است. اشرفی متولد سال 1360 و فارغ‌التحصیل رشته گرافیک از دانشگاه است.

خانم اشرفی از چه زمانی شروع به کار هنری کردید؟

می‌توانم بگویم که از 13 سالگی به صورت حرفه‌ای در زمینه هنر با مطبوعات همکاری داشته‌ام.

در چه زمینه‌ای؟

کارم را با تصویرسازی و کاریکاتور شروع کردم ولی رفته‌رفته که فعالیتم در مطبوعات خیلی زیاد شد؛ احساس کردم که گرایش‌هایم بیشتر به سمت نقاشی است در نتیجه ترجیح دادم مدت بیشتری روی طرح‌ها کار کنم تا آنها ناخودآگاه و به صورت تدریجی تبدیل شدند به نقاشی و آن زمان متوجه شدم که شاید انتخاب رشته گرافیک اصلا اشتباه بود.

حدودا از چه سالی به صورت حرفه‌ای به نقاشی پرداختید؟

حدودا از 16 سالگی بیشتر نقاشی می‌کردم ولی هنوز با مطبوعات در ارتباط بودم و در 18 سالگی در روزنامه ابرار مدیر هنری بودم؛ می‌شود گفت حضور در ابرار، ایستگاه آخر کارم در مطبوعات بود و پس از آن دیگر دربست در اختیار تابلوهای نقاشی هستم و در خانه کار می‌کنم.

از ابتدا به حال‌و‌هوای سبک سورئال تمایل داشتید یا این دو اثر از یک مجموعه خاص شما انتخاب شده‌اند؟

تشخیص خودم این است که کار در مطبوعات و این موضوع که من همیشه سوژه‌ای کار می‌کردم و همیشه کارهایم مفهومی بودند بالطبع من را به سمتی کشانده که حال و هوای آثارم سورئال باشد ولی در واقع از ابتدا سورئال نبود چون من اصلا رئال کار نمی‌کردم. هر چه روی تکنیک کار و شیوه رنگ‌گذاری و طراحی‌ام تمرکز کردم به صورت تدریجی به این سمت‌و‌سو کشیده شدم، چیزی شبیه به اینکه سورئال ساخته شد و یا من در این مسیر قرار گرفتم. شاید بتوانم بگویم سورئال خیلی وقت است که هست ولی برای من، کشف خودم بوده است.

پس اصولا آثار شما این فضا را دارند؟

بله، اصولا کارهایم بیشتر مفهومی هستند و همیشه سعی می‌کنم یک دغدغه‌ای را در کارم دنبال کنم.

فیگور، چهره و زنانگی از شاخصه‌های آثار شما محسوب می‌شود؛ چقدر روی انتخاب این ویژگی‌ها تعمد دارین و چقدر ناخودآگاه وارد آثار شما می‌شوند؟

اتفاقا این اشاره شما خیلی جالب است چون احساس می‌کنم بخشی از آن، خودآگاه است و بخش دیگری خیر؛ به عنوان مثال گاهی می‌خواهم فیگور یک مرد را بکشم ولی نهایتا تبدیل می‌شود به فیگور یک زن. در مورد کتابی که در حال تصویرسازی آن هستم که یک کتاب علمی سفارش یکی از دانشگاه‌ها و برای یک بیمارستان مربوط به اعصاب و روان است، هم گاهی این اتفاق رخ می‌دهد؛ در این کتاب سوژه خواب‌های بیماران روانی را به من می‌دهند و من باید بر اساس آنها تصویر‌سازی انجام دهم و من تمام این تصویر‌ها را برای خانم‌ها ساخته‌ام و هر بار فکر می‌کنم این خواب دیگر مربوط به یک مرد باشد ولی باز هم به سمت فضای زنانه می‌رود. نمی‌دانم چرا، شاید به این علت است که بیش از هر چیزی یک زن را می‌شناسم که خودم هستم. به هر حال واقعیت چیزی است که به آن اشاره کردید، البته در کارهایم مرد هم حضور دارد ولی در پس زمینه و به صورت محو است.

کارهای شما خیلی شلوغ نیست، اما گویا شما از کوچکترین فضاهای هر عنصری که خلق می‌کنید برای نشان‌دادن مفاهیم، استعاره‌ها و یا فرم‌هایی که در ذهن دارید، بهره می‌برید.

اجزایی که به آن اشاره می‌کنید بیشتر در قالب چیزهایی است که انسان‌ها در درون خود ندارند اما در ظاهر، آنها را به خود اضافه می‌کنند از قبیل لباس، زیورآلات و ... که من فکر می‌کنم هر کدام از آنها ریشه‌ای در درون هر فرد دارد چه به آن آگاه باشد و چه نباشد. یعنی لباسی که می‌پوشیم بخشی از شخصیت و یا اعتقاد ما را نشان می‌دهد و البته گاهی این چیزهایی که ما به عنوان تزئینات استفاده می‌کنیم به نظرم یک جور نقاب است که تلاش دارد واقعیت درون را پنهان کند؛ شاید درگیری‌ای است که انسان با روحیات خود دارد. به هر حال فکر می‌کنم این جزئیات پیام‌های زیادی را به مخاطبین آثارم منتقل می‌کنند.

و به عنوان پرسش آخر، نظر شما درباره برگزاری نمایشگاهی از اعضای 4 سال اخیر انجمن هنرمندان نقاش ایران در خانه هنرمندان ایران چیست و آن را چطور ارزیابی می‌کنید؟

من از اعضای جدید انجمن هستم و این نخستین حضور من در یک نمایشگاه گروهی با انجمن هنرمندان نقاش است و می‌توانم بگویم این اولین بار بود که این مقدار مخاطب را یک جا می‌دیدم. من همیشه کار می‌کردم و کارهایم هم خیلی خوب به فروش می‌رفت و مشکلی از این بابت نداشتم و شاید به همین دلیل خیلی در جمع‌های هنری با آثارم حضور نداشتم و فکر می‌کردم که نهایتا من کار را می‌کشم که به فروش برسد؛ اما اکنون که بهتر فکر می‌کنم، متوجه‌ام که باید خودم نیز حضور داشته باشم و آثارم پیش از فروش توسط مخاطبین دیده شوند. البته پیش از این خارج از کشور نمایشگاه گروهی داشته‌ام ولی این نمایشگاه برای من بسیار ترغیب‌کننده بود که بیشتر در فعالیت‌های نمایشگاهی شرکت کنم.

انتهای پیام

فرین روحانیان