سرویس تجسمی هنرآنلاین : آیدین سلسبیلی که پیش از این، دو نمایشگاه تصویرسازی سهبعدی شاهنامه و تصاویر سهبعدی از آثار باستانی ایران که در موزههای سراسر جهان نگهداری میشود را در نگارخانههای "پاییز" و "بهار" با نگاههای متفاوت و خاص خود ارائه کرده، این بار کشتی حضرت نوح (ع) را دستمایه کار قرار داده است.
سلسبیلی در بیانیه این نمایشگاه آورده است: "A1360318" آخرین بازمانده نژاد خود است و ماموریت دارد برای نجات نسلش، اطلاعات ژنتیکش را به پایگاهی در سیارهای دیگر برساند. اما ... در کتاب عهد عتیق آمده است "نوح را فرمان دادیم تا از شر سیل و امواج خروشانش، کشتی بسازد تا درستکاران و دیگر موجودات زمین در آن پناه گیرند."اگر چه ظاهرا ماموریت نوح با موفقیت انجام شد، اما در گذر زمان نه درستکاران به درستی خود ادامه دادند و نه موجودات نجاتیافته در امنیت به ادامه حیات پرداختند. در داستان نوح، خشم پروردگار از بشر نافرمان، دامان دیگر موجودات کره خاکی را نیز گرفت. گویی با اشتباه بشر باید همه زمین تاوان دهند. قوای تعقل انسان و تاثیر انکار نشدنیاش بر هر آنچه در این سیاره وجود دارد گواهی است بر مسئولیت همیشگیاش نسبت به دیگر جانداران، اما بشر نه تنها این مسئولیت را نادیده انگاشته، بلکه به طرزی باور نکردنی در مسیر نابودی محیط زیست خود قدم برمیدارد.
وی در بخش دیگری از این نوشتار، افزوده است: این نمایشگاه میکوشد با روایت (ماموریت نجات گونههای در خطر انقراض) داستان کشتی نوح را در آینده بشر بازگویی کند. داستانی که در آن انسان اگرچه با رشد فزاینده تکنولوژی موفق شده (فیل هوا کند) اما باز هم ماموریت با شکست مواجه است. تاثیر ما بر پیرامونمان انکار ناشدنی است.
در حاشیه برگزاری این نمایشگاه، با آیدین سلسبیلی گفتوگویی داشتیم.
آقای سلسبیلی، انتظار چنین استقبالی آن هم از یک نمایشگاه که با یک اثر حجم و ویدئوآرت برگزار شده است، داشتید؟
در حقیقت من در دو نمایشگاه قبلیام توانستم این موضوع را برای مخاطبم جا بندازم که اگر بیایید و نمایشگاه من را ببینید، چیزی میبینید که جای دیگری ندیدهاید. در این زمینه تلاش کردم و خوشبختانه ظاهرا موفق بودهام. از طرف دیگر میل من برای نمایشگاه گذاشتن در خانه هنرمندان ایران، بازدید زیاد و متنوع از نمایشگاهها است. برای من اهمیت زیادی دارد که آدمهای اجتماعم کارم را ببینند و نه فقط آدمهایی که من با آنها زندگی میکنم. مثلا اگر این نمایشگاه را در یک گالری خصوصی میگذاشتیم، قطعا قشر خاصی کار را میدیدند که جامعه هدف من فقط آنها نیستند، گرچه آنها هم از نظر نگاه انتقادیای که دارند، مهم هستند.
با توجه به اینکه نمایشگاههای قبلیتان روی اساطیر، شاهنامه و بناها و اشیای قدیمی ایرانی متمرکز بودند، چه اتفاقی باعث شد که این نمایشگاه که به آینده دوری اشاره دارد و آن هم با نگاه به تکنولوژی و ژنتیک، شکل بگیرد؟
من در زندگیم یک سری دغدغه دارم و این دغدغهها الزاما به یکدیگر مرتبط نیستند، اما همه مربوط به من هستند. مثلا کارکردن روی شاهنامه، از علاقهمندی من به فرهنگ ایران و خود شاهنامه و اسطورههای ایران ناشی میشد. کارکردن روی موضوع آثار باستانی ایران، در حقیقت دغدغه ندیدن آنها در مورد خودم، باعث شده که آن آثار سه بعدی را بسازم. وقتی قطعات معتبر ما در موزههای معتبر دنیا نگهداری میشود، ولی من نمیتوانم بروم پاریس یا نیویورک که آنها را ببینم، این فکر را به ذهن من آورد که باید کاری کرد که حداقل هم خودت ببینی هم دیگران ببینند. نمایشگاه "ماموریت" دغدغه کودکی من بوده است.
چطور دغدغه کودکیتان بود؟
من از کودکی حیوانات را دوست داشتم، نگه میداشتم و برایم اهمیت داشتند. با مادرم از 9 تا 12 شب چانه میزدم که بتوانم یک برنامه راز بقا نگاه کنم. این علاقهمندی همیشه با من بوده و امروز این فرصت را به دست آوردم که از زبان کاری که بلدم، آن دغدغه را به جایی برسانم.
در زمانی که اکثر هنرمندان و به خصوص هنرمندان جوان در کورس فروش آثار هنری و مارکت هنر و انواع حراجیها هستند؛ دغدغه تولید آثاری که جنبه فروش نمایشگاهی دست کم در زمان و مکان جغرافیایی ما ندارند، چطور در شما استمرار پیدا میکند؟
من هم مثل هر آدمی نیاز دارم برای اینکه زندگیام را ادامه دهم، پول دربیاورم. برای این کار، یک شغل انتخاب کردم و آن هم طراحی کارکترهای سه بعدی برای گیم و انیمیشن است که از آن طریق درآمد دارم. وقتی میگویم دغدغه دارم یعنی اینکه اگر آن کار را انجام ندهم قطعا آزار میبینم. پس مجبورم برای اینکه این آزار را نبینم، هزینه کنم و اثرم را تولید کنم اما این کار را هم خیلی بیمنطق انجام نمیدهم. این نیست که من فقط هزینه کنم و هیچ انتفاعی نداشته باشم. به عنوان مثال نمایشگاه شاهنامه حاصل سه سال و نیم کار من بود و منجر شد که یک کتاب نفیس وارد بازار شود و من از طریق انتشار آن کتاب منتفع شدم.
نام آن کتاب چه بود و از سوی چه انتشاراتی، منتشر شد؟
"شاهنامه سه بعدی" از انتشارات "نیکا". در پروژه موزه مجازی، اتفاق دیگری افتاد؛ من عادت دارم که یک پروژه را از یک تا صد به انجام میرسانم و بعد پروموت میکنم زیرا کاری که در حال انجام است با اظهار نظر کسی که میخواهد آن را بخرد و یا روی آن سرمایهگذاری کند، احتمالا مسیرش تغییر میکند. من همیشه به نقطه 100 که میرسم به دنبال مشتری میگردم. راجع به موزه مجازی چند مشتری عمده وجود دارد، مثل سازمان میراث فرهنگی اما من فکر میکنم که اگر خودم روی این پروژه سرمایهگذاریام را ادامه دهم، منافع مالی و معنوی بیشتری خواهم داشت.
به چه صورتی خودتان روی آن سرمایهگذاری خواهید کرد؟
این پروژه در آن صورت، تبدیل به یک وبسایت میشود که این وبسایت برای عموم قابل بازدید است و همه میتوانند از آن استفاده کنند. همچنین در کنار بازدید میتوانند آن آثار را سفارش دهند. بر اساس دادههای سایت، سایز را انتخاب میکنند و قیمت برآورد شده را میبینند، خرید میکنند و میتوانند آن اثر را داشته باشند. البته یک زمانهایی هم برای آنکه سرمایهگذار را قانع کنیم که یک پروژه را در نقطه 100 از ما بخرد باید آیتمهایی را باز بگذاریم که او هم بتواند وارد پروژه شود. من هم در تمام کارهایی که انجام میدهم این آیتمها را دارم. در پروژه "ماموریت" سرمایهگذاری که برای اجرای پروژه انجام دادهام باعث میشود که نقشه دومی هم برای آن داشته باشم زیرا ما مثل کشورهای دیگری نیستیم که یک مرکز بزرگ بیاید و این اثر را بخرد. حتی یک مرکز مربوط به علم یا موزه حیات وحش و یا مجموعههای فرهنگی شهری، نیست که بتوانم اثر را به آن اهدا کنم.
و نقشه دوم برای این پروژه چیست؟
در صورتی که در مرکزی نصب و نگهداری نشود، سر فیل جدا میشود و به کارگاه من برمیگردد و در نمایشگاه بعدی از آن استفاده خواهم کرد. نمایشگاه بعدیام درباره شاهنامه است و دوست دارم از این حجم هم در آن نمایشگاه استفاده کنم. نکته دیگر هم این است که اساسا نمایشگاه برگزار کردن برای من جنبه برقراری ارتباط دارد به عنوان مثال از همین طریق در نمایشگاه شاهنامه، من یک سال درآمدم را تضمین کردم زیرا تمام ارتباطاتی که آنجا شکل گرفت منجر به سفارش کارهای جدید شد، مثل طراحی دکور پروژه شاهنامه استاد شهرام ناظری.
و به عنوان نکته آخر؟
دلم میخواهد یک چیزی در این نمایشگاه گم نشود؛ اینکه این نمایشگاه یک تفاوتی با نمایشگاههای دیگری که خانه هنرمندان برگزار میکند، دارد. عموما آرتیستها وقتی که کارشان را به دفتر نگارخانهها ارائه میکنند، کارشان دیده میشود و پس از مورد تایید بودن آثار، وقتی برای برگزاری نمایشگاه تعیین میشود. این بار خانه هنرمندان ایران به آرتیست اعتماد کرد، دقیقا نمیدانست قرار است چه اتفاقی رخ دهد، حدودش را میدانست و میدانست که آرتیستش هم همه خط قرمزها را بلد است. این اطمینان چیزی است که اگر چند بار تکرار شود به عنوان پایهای برای آزاداندیشی بیشتر و کار بهتر عمل میکند. این نمایشگاه یک هدف کاملا زیستمحیطی را دنبال میکرده و یک رسانه کاملا عمومی و قابل فهم برای همه را در نظر گرفته است مثل حجم، ویدئو و صدا؛ این مختصات در کل اگر آن اعتماد وجود نداشت، نمیتوانست عرض اندام کند. این اعتماد البته با نظارت خانه هنرمندان ایران، به نظرم برای همه آرتیستها میتواند راهگشا باشد.
-------
سلسبیلی متولد سال 1360 و کارشناس گرافیک است و در حال حاضر علاوه بر فعالیتهای نمایشگاهی به عنوان کاراکتر آرتیست در پروژههای انیمیشن و بازیهای رایانهای فعال است.
علاقهمندان برای دیدن این نمایشگاه میتوانند تا 9 خرداد، همه روزه از ساعت 14 تا 21 به نشانی خیابان آیتالله طالقانی، خیابان شهید موسوی شمالی، باغ هنر، خانه هنرمندان ایران مراجعه کنند.
فرین روحانیان
انتهای پیام/