سرویس تجسمی هنرآنلاین : سخنرانی مراد منتظمی، پژوهشگر و کیوریتور نمایشگاه آثار بهمن محصص هنرمند معاصر با عنوان " ۶۰ قطعه از یک جسم گمشده" درباره این هنرمند و آثارش در حاشیه این نمایشگاه، عصر روز شنبه ۲ خرداد ماه در گالری آب انبار برگزار شد.
در این نشست که علی عابدینی، عنایت سمیعی و حمید پازوکی به همراه جمع قابل توجهی از علاقهمندان به محصص در آن حضور داشتند منتظمی درباره بهمن محصص گفت: در فیلم کوتاهی که احمد فاروقی در دهه پنجاه از محصص ساخته، محصص این جمله را میگوید که "من یک پرسوناژ تاریخی هستم". این عبارت از زبان محصص به این معناست که او معتقد است؛ در دوره خود هضم نخواهد شد زیرا او به مناسبات زمان خود انتقادات اساسی داشت پس تنها در زمانی دیگر میتوانست مطرح شود؛ به همین دلیل است که اسطوره خواندن بهمن محصص را یک سوءتفاهم میدانم؛ اینکه روش و رویکرد به اسطوره در کارهای محصص وجود دارد مرتبط با تصویرشناسی است و با اسطوره بودن خود او تفاوت دارد.
او همچنین در انتخاب عنوان "بهمن محصص در ۶۰ قطعه از یک جسم گمشده" برای این نمایشگاه نیز اظهار کرد: شخصا برای انتخاب این عنوان احساس مسئولیت میکنم؛ عنوانی که میتواند بسیار پیچیده به نظر برسد در حالیکه با یک عنوان شاعرانه یا سمبولیک کاملا متفاوت بوده و کاملا ملموس است. اکنون با برگزاری این نمایشگاه گویی آثار محصص خود را در اختیار ما قرار دادهاند؛ با این حال میتوانیم آنها را در شهری دیگر در جهان مانند پاریس یا رم نیز به نمایش بگذاریم در واقع آثار این هنرمند همچون خود او پراکنده و بینالمللی هستند. او در زمان حیات خود علاقهای به محافظت از آثارش نداشت و این موضوع هیچگاه دغدغه او نبود، در حقیقت محصص آگاهانه این ناکامی را به سرنوشت خود افزوده است؛ مانند کتاب بازی که هیچگاه بسته نخواهد شد. البته این کار او موجبات شوربختی کیوریتوری مثل مرا فراهم میکند زیرا برگزاری یک نمایشگاه از آثار او بینهایت دشوار است. با این حال و از سوی دیگر همین رویکرد محصص به آثارش موجب شده است رابطه ما با محصص یک رابطه باز باشد.
نمایشگاهگردان تیت لندن در ادامه افزود: محصص هنرمندی است که خودش را در آثارش جای داده، اما در نهایت این کارها را در گوشه کنار ایران و جهان پراکنده کرده و به همین دلیل میتوان نوعی گم شدگی را در آثار او دید.
منتظمی درباره نسبت میان محصص و دنیای باستان و همچنین باستانشناسی اظهار کرد: محصص با دنیای باستان به ویژه یونان رابطه بسیار عمیقی داشت؛ رابطهای که از حضور شخصیتهای اسطورهای یونان در آثار او به خوبی پیداست. حتی وجود ساختارهای عضلانی در آثار محصص نیز این نکته را به خوبی میرساند و این توجه به دوران باستان را به شکل فلسفه تاریخ نیز میتوان در آثار محصص دید. محصص چه در جستجوی فرهنگ یونان و چه فرهنگهای دیگر، دوران باستان را بازسازی نمیکند او بیشتر علاقهمند است تا وقایع این دورانهای باستانی را در زمان حال دنبال کند همانطور که بوتیچلی در دوران رنسانس در به تصویر کشیدن اسطورههای باستان به دنبال ارتباط آنها با دنیای معاصر خود بود.
او با بیان اینکه معمولا فرهنگ تصویری یک دوران تاریخی با فشار دوران تاریخی بعدی ناپدید میشود افزود: با این حال میتوان دید که چنین فرهنگهایی دوباره به شکل بازسازی یا بازگشت تصورات و تصویرها باز میگردد. از میان ویژگیهای دوران باستان انسان، شاید خاصترین آنها انسانگرایی باشد؛ ویژگیای که هنر یونان باستان نیز بر آن استوار است؛ یونانیان باستان به طور کلی دنیا را از طریق انسانی زیبا، کامل و متعادل میدیدند، از سوی دیگر انسانگرایی بنیادی در طول تاریخ کم کم ناپدید میشود با این حال در دوران رنسانس دوباره با آن روبهرو میشویم هرچند در قرن بیستم و با ظهور دادائیستها آن شکل از انسانگرایی نیز نابود میشود. بهمن محصص از یک آرتیست مدرن پیشرفته که سمبل تجدد است، پیشرفتهتر است. با این حال او ضد تجدد است هرچند در این تجدد شرکت میکند.
کیوریتور نمایشگاه "بهمن محصص در ۶۰ قطعه از یک جسم گمشده" با اشاره به اینکه تفاوت اصلی محصص با یک هنرمند مدرن در عوض کردن همه چیز نیست. گفت: تفاوت محصص با دیگران در تغییرهایی است که از دوران گذشته باقی مانده و در زمان حال به یک رویداد تبدیل میشود. او گرچه انسان مدرن را بدون دست و پا و لت وپار شده نشان میدهد، هنوز آن پیکربندی و ساختار عضلانی را در نقاشیها و مجسمههایش حفظ میکند. او به اصرار این بدنهایی را کهگاه به شکل سنگ درآمدهاند به بیننده نشان میدهد تا آنها اثر را احساس کنند.
منتظمی همچنین درباره رابطه محصص با فیگور اصلی قدرت در ایران پیش از انقلاب نیز گفت: به نظر میرسد که محصص در ناخودآگاه خود با محمدرضا شاه پیوندهایی دارد. محمدرضا شاه پس از کودتای ۲۸ مرداد به رم فرار کرد و محصص نیز پس از فرار خود به رم میرود. از سوی دیگر سفارشی که از سوی فرح پهلوی به محصص برای ساختن مجسمه خاندان سلطنتی داده شد او را دچار چالش کرد. چنین سفارشی به محصص نوعی قدرت سمبولیک میبخشید و همینطور از سوی دیگر به دلیل انتقادی که از این خانواده داشت این سفارش برای او جنبهای ناخوشایند نیز برایش به همراه آورد. در نهایت همانطور که میدانید مجسمه خاندان سلطنتی را هیچ کس ندید و این مجسمه به دست فراموشی سپرده شد. به نظر من آدمهای بیدست و پایی که محصص میکشید در واقع نقطه مقابل بدن مجلل شاه بودند.
وی همچنین با اشاره به تابلوهای طبیعت بیجان محصص و به ویژه نگاه اوبه ماهیهای بیرون از ساحل نیز اظهار کرد: تصویری که محصص از ناخودآگاه نفت یا فاجعههای اکولوژیک موجود در جهان پیدا میکند تصویری از ماهیهای بیرون افتاده از آب است. این ماهیها همراه با مجموعه مجسمه به نام نشت نفتی در یک دوره خاص از کارهای این هنرمند قرار میگیرد و این موضوع باز هم به سالهای کودتا و مصدق باز میگردد.
در پایان این جلسه حاضران در گالری آب انبار به پرسش و پاسخ، بحث و تبادل نظر با مراد منتظمی پرداختند.
همچنین نشست دیگری درباره بهمن محصص عصر جمعه ۸ خرداد با حضور مراد منتظمی، مرجان تاجالدینی، ایمان افسریان در نگارخانه آریا، برگزار میشود.
نمایشگاه "بهمن محصص در ۶۰ قطعه از یک جسم گمشده" تا ۲۲ خرداد در گالریهای آب انبار و آریا ادامه دارد.