سرویس فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: داستان "چال" علی دهقان به نوبه خود هم نقاط قوت و هم نقاط ضعف دارد. ما پیش از آنکه بخواهیم متر و معیاری برای اسلوب نوشتاری داستان چال قائل شویم یا این متن را با معیارهای سبکی و شناخته شده حوزه داستان نویسی محک بزنیم، سعی می کنیم توضیحی مختصر از این نقاط قوت و ضعف ارائه دهیم.

پیش از هر حدیثی شاید شاخصه اصلی داستان "چال" را باید بر ثقیل بودن روایت و ملموس بودن طرح قصه جا بزنیم. روایتی که با به کارگیری یک تجربه بومی و اجتماعی حس همدلی با راوی را برای مخاطب ایرانی (خصوصا نسل دوم وسومی‌های انقلاب) سهل و دست‌یافتنی می‌کند. اصلا بدون اینکه لازم باشد این روایت را به زیست مولف وصل و چسب کنیم، نثر پخته دهقان شائبه‌ای برای مصنوع بودن یا پیچیدن در اینگونه حرف و حدیث‌ها باقی نمی‌گذارد.

این از نقاط قوت داستان "چال" است که شرح و زبان داستان، حال و روز راوی را مراعات کرده و آگاهانه ما را سمت لحن مورد نیاز، جهت ورود به جهان قصه سوق می دهد. فراگیری و هویت یافتن پاره‌ای از وقایع و رخدادها زمانی به نیابت از یک طبقه اجتماعی، شمولیت و سندیت پیدا می کند که روایتی همچون روایت داستان چال به آن رسمیت و اعتبار تاریخی می‌بخشید. این عمل را شاید بتوان یکی از جنبه‌های پر اهمیت حضور رمان یا داستان در حوزه فرهنگ دانست و مطمئنا باید در هر فرهنگی این گونه روایت‌مندی را برای ترمیم آسیب‌های وارده به هویت و حقوق اجتماعی بعضی اقشار، ضروری دانست.

حتی، اگر بحث بر این باشد که هسته مرکزی این قبیل داستان‌ها اشاره به یک علت و سبب بیرونی و یک معرفت الصاقی به جهان داستان دارد؛ باز به لحاظ طبقه بندی و ژانری این سبک هم ذیل گونه داستان قابل جمع بندی است. به تعبیر دیگر داستانی شبیه چال کمک شایانی به شکسته شدن قرائت‌های تک صدا از دوره‌های تاریخی می کند و در جهت ابطال سنت‌های غلط و انحصار طلبانه از تفسیر تاریخ گام برمی‌دارد. همین دلایل کافی است تا ما داستان‌هایی که معرفت بیرونی و اجتماعی دارند را برای فضای فرهنگی یک قوم ضروری بدانیم. هرچند که قائم به ذات و در محور درونی داستان پاگیر نباشند.

با کمی تسامح و صبر می توان توقع داشت، به مرور با بیشتر شدن و بالا رفتن بسامد کمی داستان‌های این تیپی، چند صدایی شدن و نگاه چند وجهی به تاریخ هم محقق شود.

البته درست است که روایت خلاقانه و استعاری دهقان اثر او را، از قالب داستان مقاله‌ای دور می‌کند اما از جهتی همین وجوه، هم به زبان داستان او آسیب زده و هم اثر او را از تشخص فردی و مولف بری کرده است.

همان طور که می‌دانیم از خصیصه های نثر داستانی در زبان فارسی استعاره سازی و به طور خاص بکارگیری زبان استعاری است. این خصیصه که ریشه در سنت شعری ما دارد در چند دهه گذشته علاوه بر پیشنهادات خلاقانه به ساختمان داستان فارسی، آسیب‌هایی نیز وارد کرده است. از جمله این خسران‌ها، محدود کردنِ خودکار فرم روایی داستان‌ها بوده است. خصوصا اگر نویسنده این مکتوبات در دور مشبه و مشبه به سازی، در روساخت روایت افتاده باشد. یعنی به جای اجرا و استفاده از فرم پذیری عینی روایت، نویسنده از طریق استعاره سازی سعی در توصیف حال و اوضاع و روزگار قصه داشته است. مثلا ما می‌دانیم که فرم مطلوب پریشانی و هذیان در داستان، غالبا در تجهیز روایت به سیالیت بروز می‌یابد یا درونی کردن تا حد انتزاع با تک گویی قابل مشاهده تر و لمس پذیرتر خواهد بود. اما صرفا چسبیدن به استعاره و استفاده مجرد از آن برای توصیف تمام و کامل هر عاملی در داستان، باعث اختگی فرم روایی می شود. داستان چال از این جهت چیزی برای ارائه ندارد. از همین رو علاوه بر اینکه نویسنده پیشنهاد فرمی خاصی ندارد، ضمن آن متن در فرم های مالوف و تجربه شده در دهه های گذشته جا می ماند و هیچ ادعایی به عنوان یک متن تجربی نیز همراه ندارد.

برای عینی تر شدن این مبحث می توان به قسمت‌هایی از داستان اشاره کرد. برای نمونه، ترجیع‌هایی که نویسنده در بخش‌هایی از داستان به عنوان ورودی و آغاز داستان بکار می‌گیرد و زمانی که آن بخش از داستان به پایان می‌رسد ما به همان ترجیع آغازین باز گردانده می‌شویم( رجوع به قسمت سه، چهار و پنج داستان).

در این نمونه‌ها ما تلاشی از سوی نویسنده می‌بینیم که قرار است به فرمی منتهی شود اما متاسفانه عقیم در حد همان استعاره سازی های شیک باقی می ماند. این نارسایی در حالی قابل رویت است که اضطراب‌های راوی داستان به شیک سازی نیازی ندارد وبیشتر از یک فرم دایره‌‌ای؛ به پریشانی و آشوب نزدیک است و نیازمند.

جهان محدود شده و سیاه شده به بنزین و روغن شاگرد مکانیک قصه با قرینه سازی و فرمالیته‌های تشبیهی، فیگور اعتراضی خود و سرکوب جامعه کارگری را نمی‌تواند به اجرا درآورد و برای رسیدن به بن بست جهان مدرن به استفاده از فرم‌های آشوب مجبور و ملزوم است. اما متاسفانه راوی ما در مقابل گذشته و سنت خود بیشتر منفعل و ذوب شده دیده می‌شود تا کنشگر و همسو با روح مدرن.

و باز متاسفانه در این سطح علی دهقان نتوانسته موفق عمل کند و از همین رو در کنار داستان های اقلیمی دهه پنجاه وشصت زمین گیر می شود؛ با یک افزوده نه چندان دقیق، تحت عنوان ادبیات کارگری. مصیبت در داستان چال تمامی ندارد.. دایره می‌شود و این نثر بیشتر ناتورئال است تا رئال یا مدرن.

انتهای پیام/

آرش رضایی