سرویس سینمایی هنرآنلاین: بهرام توکلی سازنده فیلمهای "پابرهنه در بهشت"، "پرسه در مه"، "اینجا بدون من"، "آسمان زرد کمعمق" و "بیگانه" است. "من دیهگو مارادونا هستم" تازهترین ساخته توکلی یکی از آثار متفاوت کارنامه کاریاش به شمار میرود.
گلاب آدینه، سعید آقاخانی، هومن سیدی، ویشکا آسایش، مهسا علافر، سارا بهرامی، پانتهآ پناهیها، جمشید هاشمپور، صابر ابر و... از بازیگران این فیلم هستند که در سی و سومین جشنواره فیلم فجر نامزد 11 جایزه سیمرغ بود و جوایز بهترین بازیگر نقش مکمل مرد، دیپلم افتخار بهترین کارگردانی و... را از آن خود کرد.
با توکلی درباره نقش تماشاگران برای انتخاب فیلمهایش و نیز بحث سینمای صنعتی در ایران به صحبت پرداختهایم که در زیر میخوانیم.
چه خبر از وضعیت اکران فیلم "من دیهگو مارادونا هستم"؟ چه قدر از عکسالعمل تماشاگران نسبت به فیلمتان از گوشه و کنار میشنوید؟
تبلیغات فیلم ما با طرح شهرداری برای سازماندهی بیلبوردهای سطح شهر مقارن شد و روز اول اجرای طرح جمعآوری بیلبوردها با اولین روز اکران فیلم ما همزمان شد. بنابراین هنوز تبلیغی برای "من دیهگو مارادونا هستم" در سطح شهر نداشتهایم، اما حضور تماشاگرها برای دیدن این فیلم بد نبوده و از انتظار خودم خیلی بیشتر بود، آن هم با توجه به جنس فیلم که به نوعی یک کمدی متعارف است که کمتر مشابه آن در سینمای ایران ساخته میشود.
فیلمهای قبلی شما به لحاظ روایی به شکلی بودند که تماشاگر راحتتر با آن ارتباط برقرار میکرد. فکر نمیکنید استقبال از این فیلم به دلیل کارنامه قبلی فیلمهای شما و نام بهرام توکلی است؟
به این مسائل فکر نمیکنم، اما برای من این موضوع تعریف شده است که یک سری ایدهها دارم و سعی میکنم این ایدهها را عملی کنم. به هر حال طبیعی است که یک عده از تماشاگران از فیلم خوششان بیاید و عدهای هم فیلم را دوست نداشته باشند. اگر نظر تماشاگر برای من مهم باشد، یا باید صد درصد سینمای صنعتی را پیش بگیرم یا سینمای شخصی را کنار بگذارم. البته من معتقدم که ما در سینمای ایران، سینمای صنعتی نداریم و متاسفانه در کشور ما فضای سینمای صنعتی وجود ندارد. واقعیت این است که بعد از مدتی واکنش تماشاگران برایم تعیینکننده نیست، شاید به این دلیل که خیلی واکنشی فیلم نمیسازم. دلیلش این است که واکنشها به مسائلی ربط دارد که صرفا سینمایی نیست.
تا چه اندازه خود را در جایگاه تماشاگر میبینید؟
تماشاگر سینما یک موجود واحد و یک شکل نیست. آدمی که سابقه تماشای فیلمهای روز سینما دارد، به تماشای فیلم میرود. همینطور سربازی که دو ساعت از پادگان مرخصی گرفته و میخواهد وقتاش را با تماشای فیلم بگذراند. او هم تماشاگر است. به هر حال من معتقدم نگاه تماشاگر عام به سینما نیز تغییر کرده است. در همین دوره تماشاگر عام را بیشتر جوانها تشکیل میدهند که با رسانههای مجازی در ارتباط هستند. آنها به نسبت آن چیزی که از تماشاگر عام در گذشته میشناختیم سلیقههای متفاوت دارند. به هر حال هیچ فیلمسازی نیست که به تماشاگر فکر نکند. تماشاگر یک واژه ثابت نیست. همه مردم میتوانند تماشاگر یک فیلم باشند با هر تفکر و ذهنیتی که از سینما دارند. این موضوع عجیبی نیست.
یک نگاه مشترک بین سینما و تماشاگر هست و آن تصویر است که میتواند تماشاگر را با فیلم همراه کند. آیا سلیقه تماشاگران ما در این دوره تغییر کرده است؟
مسلما سلیقه مخاطب سینما رشد کرده است. وقتی فیلمهای بیاساس نمیفروشند، نشان میدهد که سلیقه مخاطب بهتر شده است. نکته این است که اگر کسی بتواند دیدگاه خود را دیدگاه غالب نداند، آن مهم است. شما وقتی فیلمساز باشید، نظرات متفاوت و متناقضی به شما میرسد. نه تنها درباره یک فیلم، بلکه حتی سکانسهای درون یک فیلم، عدهای اعتقاد دارند فلان سکانس بهترین سکانس فیلم است و بعضی از تماشاگران هم آن را بدترین سکانس میبینند. شما به عنوان فیلمساز باید چه کنید؟
بعد از اینکه چند تا فیلم میسازید عدهای میگویند فیلم اول شما بهتر از فیلمهای بعدیتان است، عدهای هم نظر دیگری دارند. به همین دلیل نظر هیچ کدام از این گروهها برای ساختن فیلم بعدیام تاثیری ندارد. اگر فیلمساز بخواهد با حرف دیگران تغییر روش بدهد در آینده نمیتواند به حرفه خود ادامه دهد. از طرفی وقتی شما فیلمنامهای مینویسید بیشتر به واکنش فکر میکنید تا آنچه در ذهن دارید و تبدیل به فیلمسازانی میشوید که مدام ادای خود را در میآورند. مثلا بعضی فیلمسازان، سی سال است که میخواهند فیلم جوانیشان را بسازند، اما باز هم نمیشود به این خاطر که مدام دیگران را برای فیلمهای خود میبینند. از زمانی که فیلم روی پرده نقش میبندد، فیلم متعلق به تماشاگر است و میتواند با هر دیدگاهی فیلم را ببیند، اما فیلمساز قرار نیست با واکنش مخاطبان فیلم بسازد و به نظرم چون ما سینمای صنعتی نداریم با این بحثها مواجه هستیم و در دنیا این بحثها هم رخ نمیدهد.
یعنی در خارج از ایران این مشکلات برای سینما وجود ندارد؟
به هر حال در دنیا یک تهیهکننده با استانداردهای موجود فیلمنامه و تیمی را انتخاب میکند، اما در سینمای ایران تقریبا همه حرکات انفرادی است. خیلی از فیلمسازان ما آثار قبلی خودشان را هم نمیتوانند در شرایط کنونی بسازند. دلیل اصلی این است که مدام به واکنشها در لحظه نوشتن فیلمنامه فکر میکنند. واکنش فستیوال، واکنش جشنواره فجر، واکنش کن، واکنش مردم عام، واکنش مدیران و غیره... و بعد این موارد یک دیدگاه نیستند، بنابراین شما را گیج میکنند و به هم میریزند. مهم این است که فیلمساز به آنچه عقل و احساساتش میگوید، پیش برود، اگر عدهای خوششان آمد که چه بهتر و اگر که فیلمی را دوست نداشتند، فیلمساز فقط متاثر میشود.
با این صحبتها اگر مخاطب و یا تماشاگری فیلم "من دیهگو مارادونا هستم" را هم دوست نداشته باشد، تاثیری بر روی ادامه مسیر فیلمسازی شما نخواهد گذاشت؟
به هر حال ناراحت هم نمیشوم. چون همین الان فیلمنامه بعدی را هم آماده کردهام، بدون اینکه بخواهم به واکنش تماشاگر نسبت به فیلم "من دیه گو مارادونا هستم" فکر کنم. به نظرم اواخر شهریور و اوایل مهر کار تولید فیلم تازهام را شروع خواهم کرد و اصلا ربطی به فضای فیلم قبلیام ندارد.
مضمون فیلم "من دیهگو مارادونا هستم" متفاوت و همراه با طنز است. این کار را یک تجربه تازه در فیلمسازی خود میدانید؟
بله به نوعی تجربه است. من همیشه علاقه به فضای طنز داشتهام. در دوران دانشجوییام، تئاتر کمدی کار کردهام. منتهی در سینما هیچ وقت تجربه نکرده بودم. البته در این فیلم هم لحظات کمیک دارد.
از زمانی که فیلم در جشنواره فیلم فجر به نمایش گذاشته شد تا الان این جمله را خیلی شنیدهایم که فضای فیلم خیلی شلوغ و پرسروصدا است. نظرتان دراینباره چیست؟
این موضوع توضیحی نیاز ندارد. به دلیل اینکه هر فیلمی در دنیا، سر و شکلی دارد. مثلا فیلم "اجارهنشینها" به کارگردانی داریوش مهرجویی، فیلم خلوتی بود؟ طبیعت قصه بود که عدهای به سر و کله هم بزنند. الزاما این طوری نیست که در ایران فیلمهای شلوغ نداشته باشیم. اگر چه به نسبت فیلمهای قبلی من، بله این فیلم شلوغی است.
در این فیلم بازیگران زیادی به ایفای نقش پرداختهاند. بعضی از بازیگران مانند جمشید هاشمپور که بازیگر باسابقه سینما است، نقش کوتاهی هم در این فیلم ایفا کرده است. چه طور این بازیگران را انتخاب کردید؟
انتخاب بازیگران فیلمم، انتخاب سختی نبود. سعی کردم بازیگران متناسب با نقشها را پیدا کنم. با بازیگران فیلم در طول کار مشورت میکردیم. تقریبا تمام دوستان بازیگر فیلمنامه را خوانند و کسی مخالفتی نداشت و متاسفانه همه دوستانم در این پروژه فیلم را دوست دارند.
اگر به چند سال گذشته برگردیم، این فیلم را در فضای سخت دوران سینما میساختید یا خیر؟ با توجه به اینکه سالهای نه چندان خوبی را در سینما گذراندیم.
من به مسائل سیاسی در سینما فکر نمیکنم. به طور طبیعی بعضی مسائل در کلیت سینما موثر بوده اما من بر اساس اتفاقات موجود در سینما فیلم نمیسازم.
ایده ساخت فیلم "من دیهگو مارادونا هستم" از کجا در ذهن شما شکل گرفت؟
قبل از "من دیهگو مارادونا هستم"، ۵ فیلم ساختهام، شما بنده را بر اساس ۵ فیلمی که ساختهام، قضاوت میکنید. در حالی که من به خیلی چیزهای دیگری علاقهمند هستم که هنوز فرصت آن نرسیده است. کلا نزدیک به ۹ سال است که در سینما فعالیت میکنم، در این شرایط ۶ فیلم ساختهام. به هرحال خیلی فیلمنامهها بوده که هنوز نتوانستهام به آنها بپردازم. اگر آنها را هم میساختم، شما بیشتر تعجب میکردید. چون همه مضمونهای متفاوتی دارند. بحث تولید در سینمای ایران موضوع خیلی مهمی است. خیلی از فیلمها را پیش میبریم، اما به دلایلی نمیتوانیم به سرانجام برسانیم. من یادم میآید که بعد از فیلم "اینجا بدون من" و در دوران علیرضا سجادپور که رئیس نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی بود، فیلمی را هشت روز قبل از کلید زدن، پیش بردیم اما با فیلم مخالفت کردند و پروژه توقیف شد.
چرا فیلم توقیف شد؟ پس به نوعی مدیریت سینما روی آثار شما هم تاثیر داشته است؟
من پایان فیلمم را به خاطر حرف این دوستان تغییر ندادم. فیلم را نساختم و به دنبال پروژه دیگری رفتم. به هر حال مگر میشود حرف یک مدیر تاثیری در روند کاری ما نداشته باشد، اما به خاطر مدیریت یک فرد خاصی، از حرفهام دور نماندم و به فیلمسازی ادامه دادم. من معتقدم در هر دورهای در سینما فیلم خوب و بد ساخته میشود. در هر دورهای آدمهایی مشکل دارند و فیلم نمیسازند. هر فرد را در اندازه و دورهای که طی کرده، میتوان قضاوت کرد. سینما در ایران همانند صنعت نیست. یک تفکر و یک مشکل را تعمیم به عدهای زیادی بدهیم. مثلا دلیلی که ناصر تقوایی و یا بهمن فرمان آرا فیلم نمیسازند با دلیلی که داریوش مهرجویی در سینما فعال است، اینها مسائلی نیست که بتوان بهم ربط داد. به نوعی در این روند نکات فردی وسط میآید. به همین دلیل این مشکلات قابل تفکیک از یکدیگر هستند. فکر میکنم تغییر مدیریت نباید باعث تغییر جهت شود.
ممکن است فیلمی را که قرار بود در دوران مدیریت آقای سجادپور بسازید، در این دوره بسازید؟
فکر نمیکنم در این دوره هم مجوز ساخت بگیرد.
اتفاقات جامعه تا چه حد در فیلمهای شما تاثیرگذار است؟ در "من دیهگو مارادونا هستم" با دیالوگهایی روبرو هستیم که نشاندهنده جامعه امروز ما است؛ بیشتر در نگاه دو خواهر که با هم اختلاف سلیقه دارند.
همه ما آدمهای عادی هستیم که در طول روز کارهای مشابهای انجام میدهیم. به هرحال نقش جامعه را در فیلم نمیتوان حذف کرد. من به سینمایی که مشکلات جامعه را بهانه میکند برای پوشاندن ضعفهای سینمایی، چندان علاقهای ندارم. به عنوان مثال ساختار یک فیلم ضعیف است، اما درباره حقوق زنان فیلم ساخته شده است. خیلی این نوع سینما مورد علاقه من نیست. تاثیرات جامعه به طور طبیعی در ذهن فیلمساز اتفاق میافتد حتی اگر خود فیلمساز نخواهد. نمونههای درخشان در سینمای ایران داشتهایم و البته نمونههایی هم بودهاند که از معضلات جامعه در سینمای ایران سوء استفاده کردهاند. بارها دیدهایم فیلمی ساختار ضعیفی داشته اما فرض کنید چون درباره حقوق کودکان هستند، فیلمهای مهمی تلقی میشوند.
ادامه دارد...
صبا شادور