هنرآنلاین:

غیر منتظره بود: هجوم همه جانبه رسانه هاى دلواپسان به حضور هنر ایران در بینال ونیز؛ اما کاملا تکرارى و کلیشه اى بود: روح و محتواى این حملات که مثل همیشه تناسبى با هنر ندارد و اتهام زنى و حاشیه سازى صرف است:

١- فلان هنرمند ضدانقلاب است، آن یکى ضد دین! هنرمندانى که همشهریان و همسایه دیوار به دیوار من و شمایند، و با افتخار زیر پرچم ایران در قلب اروپا، گوشه هایى از توانمندى هاى هنر معاصر کشورمان را عرضه کرده اند. گویا چنین اتمسفرهایى فقط زمانى که دولت و هنرمندان با هم آشتى اند، به کار مى افتد و براى دفع حداکثرى و جذب حداقلى، از هیچ ترفندى هم مضایقه نمى کند؛ به هر حال هر کس هنرى دارد.

٢- عشق به وطن تاریخ مصرف ندارد، مرز هم ندارد، مردمان هر سرزمینى براى خاک و آیین و فرهنگ شان جان مى دهند؛ پول که پیشکش؛ با وجود علم به چنین مولفه جهانى، اینکه ایرانیان برای حفظ و اشاعه فرهنگ و ارزش هاى خود جان ها داده اند،امروز هم کسانى هستند که برای معرفى این فرهنگ پول پرداخت می‌کنند گزاره غیر قابل باور است؟ بخش خصوصى که غرفه ٢٠٠٠ مترى براى معرفى هنر ایران در بینال ونیز تدارک دیده، قصاص قبل از جنایت مى شود:" لابد صرفه اى نامشروع مى برد وگرنه چرا باید چنین کارى کند؟! " شاید از همین روست هنرمندانى که عمر خود را گذاشته و موى در راه اعتلاى هنر ایران سپید کرده اند، هنوز باید در آزمون وفادارى قبول شوند. یا شاید مثلا باید در انتظار مواخذه شهردارى تهران بود که با چه قصد سویى به جاى پارو کردن پول، ١٠ روز تبلیغات محیطى شهرى خود را به اکران نقاشى اختصاص داده است...

٣- اولین اصل نانوشته دلواپسان، عدم اعتماد به گفته هاى مقامات دولتى ست؛ نمونه بارز این رفتار که توجه جامعه را به خود جلب کرد، عدم باور گفته هاى تیم مذاکرات هسته اى ایران است،حتى تذکر مقام رهبرى در دیدار با مداحان در ضرورت اعتماد به مسئولین ایرانى هم افاقه نکرده است؛ همین رویه در بینال ونیز هم با وجود تاکیدات مکرر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى بر صحت و سلامت آثار ارائه شده در ونیز قابل رصد است.

٤- اتهام انتخاب هنرمندان با هدف افزایش قدرت فروش آثارشان هم از آن جور حرفهاست تا میان هنرمندان حاضر و غایب تفرقه افتد؛ کافى ست رصد شود هنرمندانى که در شش دوره گذشته به بینال رفته اند، چه موقعیت ویژه اى به سبب این حضور، در مارکت هنرى یافته اند که حالا همه انگیزه اعزام گروه تازه باشد ؟

٥- مثبت ترین نکته هفتمین حضور ایران در بینال ونیز، حضور یک کیوریتور خارجى آگاه است؛که عجیب است به این یکى هم خرده مى گیرند؛ یکى از روزآمدترین راهکارهاى باز معرفى هنر ایران به دنیا بعد از وقفه اى ١٠ ساله، همین کیوریتورى یک هنرشناس بین المللى ست؛ به حتم کسى نمى گوید انتخاب هاى او ١٠٠ درصد درست است اما روزى باید باب چنین راهى باز مى شد؛ چه بهتر که در بینال ونیز با یک چهره شناخته شده ایتالیایى که حتى براى نفع خودش هم شده تلاش خواهد کرد این نمایشگاه به خوبى دیده شود حاضر شده ایم؛ جالب اینجاست که بسیارى کشورها از همین منظر، کیوریتور خارجى و به خصوص ایتالیایى استخدام مى کنند تا اعتبار و اقبال افزون ترى به غرفه شان ببخشند.

٦-بین خودمان هم باشد انسجامى که باید، میان هنرمندان تجسمى وجود ندارد؛ آن همیتى که اهالى سینما دارند و حمایت هاى شان از خانه سینما، اعتراض جمعى به عدم اکران فیلم ها... همیشه راهگشاست، در تجسمى دیده نمى شود؛ اینجا دیگى که براى من نمى جوشد... عین مصداق است و همین زمینه ساز سو استفاده است.

٧- مثل هر رویداد دیگرى، نقدها و ملاحظاتى هم به شیوه حضور ایران در بینال ونیز متصور است، اما واقعا آنچه این روزها در مذمت غرفه کشورمان گفته مى شود بیش از یک نقد هنرى، یک جور فرصت طلبى سیاسى است؛ دولت و رویکرد فرهنگى دولت ، هدف اصلى ست لذا هر چند روز، یک رویداد بهانه است؛ به نظرم دست دلواپسان کاملا رو شده و مردم مى دانند آنچه که باید بدانند.

این یادداشت امروز سه شنبه ٢٢ اردیبهشت در روزنامه شرق صفحه ١٤ به چاپ رسیده است.