سرویس تئاتر هنرآنلاین: نادر برهانیمرند جزو نسل دوم تئاتر ایران بعد از پیرزوی انقلاب اسلامی است که از ویژگیهای کاریش توجه توامان به اجرای نمایشهای ایرانی و اقتباسی است. برهانیمرند تقریبا از سال 1379 وارد فضای کارگردانی شده حضور موثری در تئاتر کشورمان داشته است. از عمده کارهایش میتوان به نمایشنامههای جزیره، مرد مومی، تولد، پاییز، چیستا، مرغابی وحشی، مرگ فروشنده، تهران زیربال فرشتگان، کابوسهای یک پیرمرد بازنشستهی خائن ترسو، رومولوس کبیر و رویای هالیوود اشاره کرد. نادر برهانیمرند مدتهاست که در برنامههای رادیویی حضور دارد و سردبیر برنامه "در آدینه با نمایش"، سردبیر و نویسنده برنامه "جمعهها با تئاتر"، سردبیر و نویسنده و پژوهشگر برنامه "پرده دوم" که هر کدام حدود پنج سال در حال پخش بودهاند و در حال حاضر نیز سردبیر برنامه "از رمان تا نمایش" است که حدود هشت سال است از رادیو پخش میشود را برعهده داشته است.
نادر برهانیمرند بیش از 200 نمایشنامه رادیویی نوشته و در همان حدود را نیز برای رادیو کارگردانی نموده است. در تلویزیون نیز در حوزه "تله تئاتر" فعالیت داشته و آثاری چون "باغ زیتون"، "نسیم حضور"، "انگشتری ژنرال ماسیاس"، "یک راز کوچولو" و "آخرین غزل" را در این حوزه از خود به یادگار گذاشته است. برهانی مرند امسال با توجه به شرایط تئاتر به اجرای مجدد آثار موفقش در دهه هشتاد رویکرد داشته است. چندی پیش در اواخر فصل پاییز نمایش "مرگ دستفروش" میلر را دوباره در سالن اصلی تئاتر شهر روی صحنه آورد و این روزها هم دوباره نمایش "پاییز" را بعد از یک دهه در تماشاخانه ایران شهر اجرا میکند. این نمایش جوایزی چون بهترین کارگردانی و متن و بهترین بازیگر مرد (امیر جعفری) را از بیستمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر (سال ۱۳۸۱) را برای نادر برهانیمرند به ارمغان آورده بود.
جنگ و تاثیراتش در روابط انسانی
تِم اصلی نمایش "پاییز" سالهای دوران دفاع مقدس و تاثیراتش بر زندگی آدمهایی است که هشت سال درگیر آن بودهاند. سالهایی که دوران جوانی برهانیمرند توام با آن بود و شاید به همین دلیل است که به خوبی توانسته فضاسازی و معماری جنگ را در نمایشاش به مخاطب نشان بدهد. علی پسر کوچک خانواده به عنوان یکی از فرماندهان جنگ سالها در جبههها حضور داشته است و جوانی و تکوین شخصیتاش با جنگ گره خورده است. علی جزو نسلی است که بعد از خاتمه جنگ و آمدن به شهر برای ادامه زندگی عادی دچار تناقض، چند گانگی و سردرگمی شده است. شخصیت آرمانگرایی که با دوری یک دهه ایش از جامعه بعد از بازگشت نمیتواند خود را با شرایط زندگی آدمهای جامعه هماهنگ کند و به زعمش با هنجارشکنی جوانها خیلی از مناسبت و اخلاقیات اجتماعی و رفتار ها زیر سوال رفته است. شاید به همین دلیل نازسازگاری با محیط، علی در کنج خانه غزلت نشین شده است و به نوشتن مقاله و گوش کردن سرودهای حماسی جنگ و احیانا شرکت در جلسات پایگاه بسیج دلخوش کرده است. مسئله دیگری که علی را از برخی از هم رزمانش متمایز میکند نگاه خاصش به موقعیت اجتماعی خودش است و هرگز تن نداده مثل برخی از هم دوره هایش با استفاده از موقعیتش امتیاز و رانت دریافت کند و حتی از کمک به اقتصاد خانواده نیز عاجز است و جایی که با برادر بزرگتر خانواده جواد درگیر لفظی پیدا میکند. جواد این مسئله را به او گوشزد میکند که به تنهایی بار مالی خانواده را به دوش میکشد.در آخر نمایش هم میبینیم با توجه به انفعالی که از خودش نشان میدهد.حتی نمی تواند ارتباط عاطفی درستی با زن مورد علاقه اش افسانه ایجاد کند.
جواد ؛شخصیت محوری نمایش "پاییز"
به گمانم شخصیت اصلی ومحوری نمایش جواد است. شخصیتی که به شدت رئالیستی، قابل باور و با ویژگیهای خاکستری است. جاهایی مخاطب به خاطر حس مسئولیتپذیری و شوخ طبعیش بابت عملکردش به او حق میدهد. جاهایی به دلیل خود خواهی در قضیه مخالفت با ازدواج باخواهرش و یا درگیر شدن با چند جوان به او حق نمیدهد. البته بازی روان، جذاب و خوب امیر جعفری باعث شده این شخصیت با مزه پرانیها و خوش زبانیهایی که انجام میدهد به شدت برای مخاطب جذاب باشد. به نوعی جواد آدم برونگرا و احساساتی و علی آدم درونگرا و سردی در بیان احساساتش است
پایان بندی
ترسیم شرایط زیست یک خانواده متوسط پایین شهری تهرانی آذری زبان در دهه شصت و هفتاد توسط نادر برهانی مرند در نمایش پاییز به شدت درست وخوب طراحی شده است. اما جاهایی که به کرات نمایش به سمت شوخیهای کلامی با استفاده از لهجه آذری به خصوص توسط دایی انجام میرود سطح کیفی کار تنزل پیدا میکند. در مجموع باید عنوان کرد از برهانیمرند نمایشهای بهتر و عمیقتری مثل رمولوس کبیر، کابوسهای یک پیرمرد بازنشسته خائت ترسو، تهران زیر بال فرشتگان و چیستا را شاهد بودهایم. اما استقبال خوب مخاطبان در شب اجراهای این نمایش در تماشاخانه ایرانشهر نشان میدهد مخاطب به پاساژهای کمدی و طنز این نمایش و بازی جاندار، گرم و خوشمزه امیر جعفری با نوع خاص گویش کلماتش احتیاج دارد و نمیشود مخاطب را یک سره با فضاهای تلخ و رئالیستی صرف در صحنه نمایش روبهرو کرد.
انتهای پیام/
احمدمحمد اسماعیلی