به گزارش هنرآنلاین به نقل از روابط عمومی خانه تئاتر فرهنگسرای گلستان؛ خوانش سه نمایشنامه از مجموعه "داستانهای ناتمام" توسط هنرمندان گروه نمایش "مثلث" به سرپرستی زری کریمی آغازگر این نشست بود و در بخشی دیگر نیز این اثر مورد نقد و بررسی قرار گرفت.
بهزاد صدیقی نمایشنامه نویس و منتقد تئاتر در آغاز نقد و بررسی "داستانهای ناتمام" و در معرفی این اثر گفت: "داستانهای ناتمام" دهمین کتاب از مجموعه نمایشنامههای "ایران این روزها" منتشر شده از سوی نشر افراز در بهمن ماه سال 1392 است. "داستانهای ناتمام" تا آنجا که من اطلاع دارم، آخرین مجموعه نمایشنامه ای است که استاد اسماعیل خلج نوشته و البته 2 سال پیش در سالن چهارسوی تئاتر شهر اجرا شده و مورد استقبال مخاطبین نیز قرار گرفته است.
او در ادامه افزود: فکر میکنم همه حاضرین با سبقه و تجربیات ارزنده استاد خلج در حوزه نمایشنامه نویسی آشنایی کامل دارند. "حالت چطوره مش رحیم؟" و "گلدونه خانم" که از اولین نمایشنامههای او هستند که در دهه 50 در تئاتر شهر و بعد از آن هم مجددا در سال 1380 روی صحنه رفته اند، از آثار تاثیرگذار دوره خود و در حوزه ادبیات نمایشی است و بسیاری از نمایش نامه نویسان درسهای زیادی از این دو اثر و دیگر نمایشنامههای استاد گرفته اند. به گمان من در میان کسانی که در حوزه نمایشنامه نویسی فعالیت میکنند، چه از نسل جدید و چه نسلهای قدیم کمتر کسی را میتوان سراغ گرفت که از آثار اسماعیل خلج، مستقیم یا غیرمستقیم تاثیر نگرفته باشد.
صدیقی در پایان سخنانش اظهار کرد: آن چه که میشود به عنوان شاخصه سبک نمایشنامه نویسی استاد خلج مطرح کرد، ساده و باورپذیر بودن است که بدون هیچ پیرایه و به دور از مغلق گویی و با دقت و روان بودن در دیالوگ نویسی و شخصیت پردازی در نمایشنامههایی اینجایی و اکنونی بروز پیدا میکند. او در آثارش بیشتر به آدمهای طبقه متوسط و زیر متوسط شهری میپردازد که در تمام نمایشنامههای او قابل شناسایی است و به راحتی میتواند با مخاطب ارتباط برقرار کند؛ نمایشنامه هایی که در ظاهر بسیار ساده مینمایند اما این ساده نویسی، با دقت و درایتی که کار هرکسی نمی تواند باشد، در سایه پشتکار و کوشش استاد خلج به مشخصه آثار او تبدیل میشود. "داستانهای ناتمام" نمایشنامه هایی هستند که در هر جغرافیا و توسط هرگروه به راحتی و بدون اینکه به عوامل صحنه ای خاصی متکی باشد، میتواند اجرا شود.
اسماعیل خلج در بخش بعدی این نشست در پاسخ به سوال صدیقی در خصوص چگونگی شکل گیری "داستانهای ناتمام" گفت: این مجموعه که عنوانش هم به نوعی دارای ایهام است، در واقع هم به طور کلی میتواند ناتمام باشد و هم یک یک اپیزودهایش. همچنین تعداد این داستان ها هم میتواند خیلی بیشتر از این چندتایی باشد که در کتاب آمده؛ در واقع هر تعداد از این داستان ها را که بتوانیم تصور کنیم در پارک ها و مکان هایی که مردم در آن ها پراکنده هستند، وجود دارد. به هرحال هر آدمی خودش یک داستان است و بیهوده است که بعضی از نویسندههای ما دنبال داستان میگردند؛ کافی است یک نفر بنشیند و داستانش را برایمان تعریف کند و ما تنها آن را بنویسیم. ما در این جامعه زندگی میکنیم که تاثیراتمان به هر حال از همین اجتماع است و شخصیت هایی که میبینیم با هر ناآرامی که میبینیم مقابله میکند و این کنش و واکنش همیشه وجود داشته است . در حقیقت آزادی این است که در جامعه ای که در آن زندگی میکنیم، به دیگری ناآرامی ندهیم و بتوانیم به یک آزادی جمعی دست پیدا کنیم.
او افزود: موقعی که این مجموعه را مینوشتم چندین داستان دیگر را هم در نظر داشتم بنویسم اما به همین تعداد بسنده کردم. پیش از این هم مجموعه هایی از 7 و 8 داستان دیگر را نوشتم که هرکدام از این مجموعه ها را باهم روی صحنه بردم.نوشتن این داستانهای کوتاه هم سخت است و هم آسان. کافی است تکلیف نویسنده روشن باشد که چه میخواهد بگوید. در واقع خصلت داستانهای کوتاه این است که در عین ایجاز و اختصار بتوانی حرفت را بزنی.
این نمایشنامه نویس پیشکسوت در پایان سخنانش خاطرنشان کرد: من این داستان ها را از دوروبر خودم نوشتم. از آدمهای دورو برم به خصوص در اطراف تئاتر شهر و در محوطه پارک دانشجو که آدمهای مختلفی را میشود دید. گمان میکنم این داستان ها برای همه آشنا و ملموس است و اگر داستان ها را دقیقا به این شکلی که میبینید از کسی نشنیده باشم اما از صحبتهای آدمهای اطرافم آمده اند. آدمهای تنهایی که محصول ساختار اجتماعی امروز هستند.
رضا آشفته دیگر منتقد و پژوهشگر حاضر در این نشست نیز در بخش پایانی نقد و بررسی مجموعه "داستانهای ناتمام" گفت: صحبت کردن از اسماعیل خلج فرصتی طلایی است برای هر آن کس که بخواهد در نمایشنامه نویسی ایران تامل کند؛ به واسطه اینکه از هر منظری متنهای آقای خلج این فرصت را به مخاطب اش میدهد. او از همان جوانی در یک موقعیت درست شروع به قلم زدن میکند و آن موقعیت کارگاه نمایش است که حس و حال تجربی و خلاق بودن، در آن سال ها خصیصه اصلی اش بود. اسماعیل خلج در آن مجموعه یکی از بارزترین نمونه ها است و میتوانیم بزرگترین دست آوردهای این کارگاه را به او نسبت دهیم زیرا او از آن دست هنرمندانی است که خودش را در جامعه پیرامونی پیدا میکند. او شروع میکند به نوشتن درباره حاشیههای تهران مثل قهوه خانه ها که آن را اصل و مبنای آثارش قرار میدهد و در آن بستر و فضا میتواند زبان نمایشی خود را پیدا کند؛ زبانی که برگرفته از آدمهای اجتماع است.
او افزود: اسماعیل خلج یکی از معدود افرادی است که در نمایشنامه این موفقیت را داشته که در پیوند با اجتماع پیرامونی زبان درست نمایشنامه نویسی را پیدا کرده. زبان او شاید به ظاهر ساده باشد اما در باطن زبانی بسیار قابل تامل است به واسطه اینکه یکی از شاعرانگیهای فضای نمایشی ما را او از طریق این زبان توانسته خلق کند. آدمهای آثار او با وجود سادگی طوری حرف میزنند که گویی یک شاعر آن ها را واداشته تا در مواجهه با فضای دراماتیک ما را به این سمت ببرند که چیزی فراتر از اجرای یک شعر را بشنویم. تصویرسازی ها، آهنگین بودن و حتی نمادها و نشانه ها در این نثر آنچنان بارز است که میبینیم تفاوت چندانی با عناصر شعر ندارند. با این وجود دیالوگ هایی را میشنویم که دقیقا در کوچه و بازار آن ها را میشنویم و آدمهای متن با توجه به مختصات فرهنگی خودشان است که سخن میگویند اما این پختگی و پالایش زبانی نویسنده است که مجموعه این گفتارها را به فضایی که متعلق به یک ذهن شاعر است، سمت و سو میدهد.
این منتقد تئاتر در بخش پایانی سخنانش، درباره دیگر ویژگیهای متن "داستانهای ناتمام" نیز گفت: این مجموعه در کارنامه هنری اسماعیل خلج بازهم یک مثال ساده است و در حالی که با شاهکارهایی که او پیش از انقلاب خلق کرده بسیار متفاوت است؛ اینجا هم نگاه نویی را دنبال میکند. جریانی که به جای پیرنگ به سمت خرده پیرنگ میرود و سعی اش بر این است که بخشی از جهان نمایش و ادبیات را به مخاطب واگذار کند تا ذهن او هم مشارکتی در تکمیل اثر داشته باشد.
بر اساس این گزارش؛ اهدای لوح تقدیر به رسم یادبود حضور در این برنامه و از سوی مدیریت فرهنگی هنری منطقه 8 به استاد اسماعیل خلج، رضا آشفته، همچنین هنرمندان گروه نمایش "مثلث" که خوانش متن "داستانهای ناتمام" را در این نشست برعهده داشتند پایان بخش این مراسم بود.
انتهای پیام/