سرویس فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: "زندگی ارزشی ندارد، ولی هیچ چیز هم ارزش زندگی را ندارد." شاید این جمله برای شما آشنا به نظر برسد اما اگر هم تا به حال به این جمله برنخورده باشید، جملهای است که جای تامل دارد. نویسنده این جمله آندره مالرو است. مالرو را در تاریخ قرن بیستم با عنوانین مختلفی از جمله: رمان نویس، منتقد هنری، متفکر و سیاستمدار میشناسند. البته در این مجال فرصتی نیست تا به همه ابعاد او نگاهی بیندازیم، به همین خاطر خیلی گذرا به سراغ "ضد خاطرات" او میرویم.
"ضد خاطرات" یک سال قبل از می 1968 نوشته شد. او در این کتاب به بازگو کردن خاطراتی از زندگی پرفراز و نشیب خود میپردازد. البته زمانبندی این اثر به صورت خطی نیست، بلکه حوادث را بر اساس اهمیت آنها بازگو میکند و برداشت خود را از حوادث گذشته در اختیار قرار میدهد و شاید به همین دلیل کتاب، ضد خاطرات نامگذاری میشود.
در داخل فصلهای کتاب همیشه ترتیب زمانی مشخص نشده است. نویسنده از ماجرایی به ماجرای دیگر بازگشت میکند و گاهی قبل از آنکه به زمان اول برگردد باز هم وقایعی را در زمانهای مختلف دیگر شرح میدهد.
مالرو خود در مقدمه کتاب میگوید:" من این کتاب را ضد خاطرات مینامم زیرا پاسخ گویی پرسشی است که خاطرات مطرح نمیکند و به پرسشهایی که خاطرات مطرح میکند پاسخ نمیدهد!"
مالرو همیشه در حال نوشتن خاطراتش بوده است، گویی موضوعی جز زندگی خود برای نوشتن نداشته و باید قبل از نوشتن و برای نوشتن زندگی کند. موضوعها، حوادث، چهرهها از تجربیات وی بیرون میآیند و حتی تصاویر نیز که به آثارش فعلیتی محسوس میبخشند، گویی با او نه در روی کاغذ، بلکه در زندگی روبرو شدهاند.
جمله آغازین کتاب ماجرای فرار از مرگ است و کل کتاب را میتوان به یک معنا خاطرات مواجه شدن او با مرگ دانست. او خاطرات شخصی خود را با خاطرات جمعی انسانها در هم ادغام میکند تا از این درد کم کند.
مالرو در این کتاب نه اعترافات مینویسد و نه خاطرات. او معتقد است: انسان هرگز به عمق انسان نمیرسد و تصویرش را در وسعت اطلاعاتی که گرد میآورد باز نمییابد.
این کتاب در ایران با ترجمه ابوالحسن نجفی و رضا سیدحسینی در سال 1363 توسط انتشارات خوارزمی به دست فارسی زبانان رسید.
انتهای پیام/
علیرضا سردشتی