سرویس تجسمی هنرآنلاین : در فضای سالن اصلی گالری آران حجم‌هایی از آهن با اندازه‌های بزرگ بر روی سطح زمین چیده شده‌اند. حجم‌هایی که با ورقه‌های ضخیم و زمخت آهن ساخته شده‌اند. شکل‌هایی که این حجم‌ها سعی در بازنمایی آن‌ها دارند با واژگانی پیوند خورده‌اند که نمایندهٔ "مفهوم"این شکل‌ها در زبان امروزیِ مردم هستند. "نوشابه"نامی است که توضیح آن در کنار یکی از این حجم‌های ساخته شده معرفی می‌شود. توضیحی کوتاه برگرفته از لغت نامه که می‌گوید نوشابه نام زنی حاکم در زمان قدیم بوده، که در پنج گنج نظامی نیز از او نام برده شده است. اما حجم مورد نظر تکه‌های آهنی به هم متصل شده‌اند که در فرم کلی شباهت به بطری نوشابه دارند. نه در اندازه، نه در جنس، و نه در مفهوم هیچ ارتباطی میان شیئ و تعریف آن بر روی زمین وجود ندارد. تنها نام و فرمی کلی است که آن‌ها را مانند واگن‌های قطاری در ذهن به هم وصل می‌کند و با حضور یکی، دیگری را فرا می‌خواند.

حجم‌های دیگر مجید بیگلری با نام‌های "بمب"، "تانک"و "خانه"معرفی می‌شوند. او سعی دارد رابطهٔ دال و مدلول را به بازی بگیرد و مفاهیم را در هم بریزد و واژگون کند. به عنوان مثال حجمی که در فرم خارجی خود یک مکعب با شیروانی است به جز فرم خارجی آن (نه یک خانهٔ واقعی بلکه نماد تصویری ساده شده و قراردادی متداول یک خانه‌‌ همان طور که در نقاشی سادهٔ کودکان به تصویر در می‌آید) شباهتی به یک خانه ندارد. او این حجم را به طور نمادین، واژگون بر روی زمین قرار داده وبرای نام "خانه"چند توضیح از لغتنامه دهخدا ارائه کرده است که با معنای متداول امروزهٔ آن متفاوت است: "دهی است از دهستان پیران بخش حومهٔ شهرستان مهاباد. واقع در ۶۰ هزار گزی باختر مهاباد و مسیر شوسه خانه به نقده... (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۴)... قریه‌ای است در هفت هزار گزی غرب حکومت درجه ۴ کرخ از اعمال هرات واقع در ۳۴ درجه و ۲۹ دقیقه عرض شمالی (از قاموس جغرافیای افغانستان ج ۲)... موضعی است در سرحد ایران و عراق، بر سر راه قدیمی که عراق و سوریه را به ایران مربوط می‌سازد. (از جغرافیای غرب ایران ص ۲۵۵)..."

در تکمیل اهدافش، بیگلری در یکی از اتاق‌های کناری گالری نقشه‌های ساخت حجم‌هایش را که بر کاغذهای پوستی ترسیم شده‌اند در کنار هم روی دیوار به نمایش گذاشته است. دراتاق دیگر گالری ویدئویی روی یکی از دیوار‌ها به نمایش در می‌آید که انهدام حجم‌ها را با یک دستگاه پِرِس به نشان می‌دهد. حجم‌های سه بعدی که به وسیلهٔ دستگاه پرس به دو بعد بازمی گردند و در ‌‌نهایت بر دیوارهای دیگر‌‌ همان اتاق در معرض دید گذاشته شده‌اند. او با این کار تمام مراحل ساخت و انهدام یک شیئ (اُبژه) را نشان می‌دهد. شیئی که از حالت دو بعدیِ صفحه‌های آهنی (و همچنین طرح‌های دو بعدی روی کاغذ پوستی) به سه بعد تبدیل می‌شوند و دوباره با دستگاه پرس به سطح برمی گردند. چالشی در دنیای اُبژه‌های بیرون ذهنی که موازی با دگرگونی‌های مفهومی درون ذهنی به جریان در می‌آیند.

در کاتالوگ نمایشگاه از بیان خود بیگلری می‌خوانیم: "اینجا برای کلمه ساده شده شکل ساده انتخاب می‌شود. شکل ساده خرد می‌شود و به قطعه‌ها تقسیم می‌شود و با یک ساختار پیچیده دوباره از نو ساخته می‌شود. در ‌‌نهایت به‌‌ همان فرم ساده و بازنمود کلمه می‌رسد. بدون اضافه‌ها و بدون هیچ تلاشی برای تولید زیبایی. گونه‌ای از شکل گیری حجم در فضا برای رسیدن به نخستین شکلی که کلمه‌ای مشخص را در ذهن بیدار می‌کند اما تلاش بیانگری ندارد. روایت امتداد منطقی‌اش را از دست می‌دهد. در‌‌ همان کلمهٔ ساده شده بر حسب عادت باقی می‌ماند..."

این نمایشگاه که می‌توان آن را به هنرهای مفهومی نسبت داد می‌تواند یاد آور "یک و سه صندلی"(۱) اثر مشهور "جوزف کسوت" (۲) در سال ۱۹۶۵ باشد. او نیز مفهوم یک صندلی را با به نمایش گذاشتن یک صندلی چوبی، در کنار عکسی از آن صندلی بر دیوار در یک سمت، و تعریف برگرفته برای واژهٔ آن از فرهنگ لغت در سمت دیگر به چالش کشیده است. کدام صندلی، صندلیِ واقعی است؟ کدام یک مفهوم صندلی را می‌رساند؟ و آیا هیچ کدام از این سه، خود،‌‌ همان مفهوم صندلی نیست؟ و یا این‌ها همه تصاویر، یا تصاویرِ تصاویر، از صندلی واقعی یا صندلیِ کلی (ایدهٔ افلاطونی) هستند؟

به نظر می‌رسد پاسخ مجید بیگلری به این پرسش‌ها این است: "... قرار نیست شکل و کلمه ما را به جایی ببرد. این گونه شاید بشود از شکل گذر کرد و از واژه. اهمیت در معنای واقعی پنهان در شکل و واژه است. در معرض حادثه بودن. آنچه مهم است در نگاه ناظر اتفاق می‌افتد..."

________________________________________ ۱) One and Three Chairs ۲) Joseph Kosuth

واران عزیزپور