سرویس تجسمی هنرآنلاین : سازههایی از متریالهایی گوناگون ازبرنج، ازمس، ازگچ، ازفولاد، از سلولهای بنیادی. از دورهٔ پارینه سنگی تا به حال خلق سازههایی از متریالهای گوناگون همواره محصول نوع بشر بوده، برحسب مختصات زمانی تنوع و پیچیدگیهای گوناگونی بر این محصولات اعمال شده. این سازهها جنبههای مختلفی از زندگی مارا در بر میگیرد ازجمله جنبههای کاربردی، زیباییشناسانه، تبلیغات و غیره. این از تفاوتهای عمدهٔ انسان با دیگر گونه هاست، خلق کردن اثری از موادهای اولیه.
از زاویهٔ دید از بالا میتوان نگاهی منشعب از هنر نسبت به تمام این سازهها داشت.
هرچند برای درک راحت تری از چرائی و چگونگی هرکدام از این سازهها آنها را مجموعه بندی کرده و نام گذاریهای گوناگونی برای هر دسته قائلیم مثل: صنعت، کشاورزی، هنر و...
ویژگی مشترک همهٔ این سازهها این است که حاصل گشتالتی پیوسته هستند که به وسیلهٔ اعمال نفوذ انسانها به وجود میآیند.
پس در نگاهی دیگر همهٔ ما هنرمندانی هستیم که آثاری با نامهای متفاوت خلق میکنیم.
البته ذکر این توضیح دراینجا ضروریست که واژه هنر در معنای معاصرش با اینکه بسیاری از حوزهها و مدیاها را در بر میگیرد، اما در نهایت محصول خروجی آن باید مواردی مثل بالا بردن سطح بینش، تغییر در مناسبات نافرخندهٔ اجتماعی، بردن حظ بصری در انسانها و ازاین قبیل موارد را تغذیه کند.
حال به طور کلی اگر همهٔ ما نگاهی تحلیلی به چرائی و چگونگی و نتیجهای که ارائهٔ محصولاتمان در بستر زندگی و جامعه میگذارد، داشته باشیم به حوزهٔ هنر در معنای خاص خود نزدیکتر میشویم.
نگاه فراگیر در هنر برای یک جامعه نتایجی سودمند از قبیل امنیت، آرامش، ارتقاء بینش بشری و... را به همراه میآورد.
تک تک افراد این جوامع با نظم و هماهنگی ناپیدایی که در ذات هنر گنجانده شده در برقراری این امنیت و آرامش سهیمند و مجال کمتری برای اعمال خارجی یک نیروی دیگر در جهت برقراری امنیت و آرامش باقی میماند.
حال نظامی کارآمدتر در جامعه از خود جامعه شکل میگیرد که تمام اجزایش پیوسته درحرکت و پویایی برای ایجاد بسترهای مناسبی برای تولید علم در جهت بهبود شرایط انسانی در عصر حاضر و دورههای آتی خواهد بود.
به طور مثال در سالهای اخیر در حوزهٔ پزشکی شاهد محصولاتی هستیم که میزان کمیت امید به زندگی را در همهٔ انسانها افزایش میدهد.
ساخت اندامهای مصنوعی از قبیل پوست، غضروف و غیره از متریالی به نام سلولهای بنیادی.
محققان و پژوهشگران در مقام هنرمندان از متریال ویژهای سود جستند تا محصولاتی (آثاری) ارائه دهند که در جایگاه سکویی برای دورخیزی بلندتر در جهت رسیدن به اهدافی والاتر، مورد استفاده نوع بشر قرار میگیرد.
پروسهٔ خلق یک اثر هنری در اینجا از پرورش ایده، اجرای آن و ارائه درست آن، کامل میشود.
این مثال فتح البابی است برای ورود به دنیای دیگر، در فضایی که در آن ضد هنر اتفاق میافتد، در جامعهای که یک اثر هنری موزون و متعادل متلاشی میشود، اثری از انسان.
انسان یک محصول بیبدیل که حاصل خلق خالق از متریالی دیگر است. محصولی که هیچکس قادر به خلق آن نیست و خود این مخلوق است که در سطحی پایینتر خالق محصولاتی میشود که نیازمند آن است.
انسان محصولی است که خود تولید محصول میکند.
تعرض به انسان به وسیله نوع دیگری از خودش، فروپاشی کمپوزیسیون فرم در یک انسان و تجزیهٔ بخشی یا کل اثر به وسیله عملی مثل اسیدپاشی.
انسان که در نگاهی سخاوتمندانه همواره در تلاش برای تولید هنر بوده و هست، حال تبدیل به ماشین ضد هنر میشود. تمام ارزشهایی که به وسیله هنر در یک جامعه ایجاد میشود به یک باره دچار فروپاشی عظیمی میشود. جامعهای ناامن، سردرگم، بینظم، گیج و مبهوت، چرا که نظم سلولهای هنری به هم ریخته و هسته این بینظمی مرکز سرطان یک جامعه میشود و هرچقدر بر تعداد این سلولهای سرطانی افزوده میشود، بخش بزرگی از جامعه از کار میافتد و در نهایت نتیجهای جز پایان حیات باخود به همراه ندارد. انسان در مقام خالق در اینجا در کسوت یک تخریب گر عمل میکند. تخریب اثری که شرایطی برای جایگزینی آن نیست، اثری که ایده و اجرا و ارائهٔ آن محصول ما انسانها نبوده و خالق آن مقامی یکتاست.
اسیدپاشی نه تنها حذف زیبایی و سلامت تن یک انسان است، که حذف یک دنیا، حذف لحظههای درپیش رو، حذف یک هنرمند و ازهم پاشیدن یک اثر هنری منحصر بفرد است که در نبودش دنیای ما اورا کم خواهد داشت و منفعل بودن ما انسانها در برخورد با این پدیده سرانجامی مشابه یا همانند را برایمان رقم خواهد زد. با صرف نظر اینکه چرا یک انسان در جهتی مخالف مقام تعریف شدهاش حرکت میکند، تاثیری که بر دیگر اجزای جامعه میگذارد آنچنان عمیق است که میطلبد همه حوزهها تحلیلی از دیدگاه خودشان به این امر داشته باشند.
فاطمه بهمن سیاهمرد
انتهای پیام/