سرویس تجسمی هنرآنلاین : "وقتی به این پایتخت بزرگ نسبتا مدرن پا میگذارید، نمیدانید ۲/۵ میلیون معتاد رسمی در این کشور وجود دارد و همهشان با روبندهای خود را زیبا نگه داشتهاند."
قلب واقعیت، تلطیف عینیت زشت، تلاش برای دیگر سانی از واقعیت موجود، بازنمایی دیگرگون شده از آنچه هست و نمیخواهیم دیده شود.
اینها همگی عباراتی هستند در توصیف نمایشگاه اخیر فرید جعفری سمرقندی در گالری طراحان آزاد، "شاخ بازی".
جعفری در نمایشگاه اخیرش به باز تعریفی از کتمان واقعیت دست میزند. باز تعریفی که نمونه امروزی آن را به راحتی میشود در قلب واقعیتهای اجتماعی گوناگون یافت. او با مخفی کردن آنچه زشتی مینامد در پس نقوشی زیبا، تلاشی را آغازیده که امروزه در بستر اجتماعی و سر خط خبرها به راحتی میتوان مشاهده نمود. قلب واقعیت اعتیاد در پس نقوش زیبای گل و مرغ.
جعفری بر فویلهای مستعمل استنشاق هروئین، پرینتهایی از نقوش سنتی گل و مرغ را رسم میکند. پرینتهایی که با رنگهای غلیظ و چشم نواز سعی در کتمان واقعیت سیاهی دارد. واقعیتی که طبق آمارهای رسمی ۲/۵ میلیون انسان ساکن گربه خاورمیانه را به تباهی کشانده و میکشاند. استفاده از زیبایی کلاسیک ایرانی برای مخفی کردن آنچه امروز بلایی خانمان برانداز معرفی میشود.
وی این قلب عینیت موجود را با بزرگنماییهای اثر به چالش میکشد. بزرگنمایی که امروز در هنر ایران ارزش محسوب میشود. در شرایطی که آثار بزرگ (درمقیاس اندازه) با استقبال بیشتری از سوی خریداران و گالریها مواجه شدهاند، این بزرگ کردن تصاویری که گویای تلاش در جهت مخفی کردن آن خبر دهشتناک دارند، عملا به حذف پیش زمینه تولید اثر منجر شده است. جعفری به طور واضح در بیانیه خود توضیح میدهد که با بزرگ کردن رسانه خود (فویلهای پرینت شده با پس زمینه اثر مصرف هروئین) بر بومهای بزرگ، به دگردیسیای از یک فاجعه دست یافته است. اگر در آثار اصلی که در اندازههای کوچک به نمایش درآمدهاند، رد پای خفیفی از استعمال مخدر دیده میشود، این بزرگنمایی به طور کامل آن رد خفیف را از بین برده و واقعیت وجود معتاد را به طور کامل نفی میکند. این نفی واقعیت در بزرگنمایی همان چیزی است که در جهان معاصر اتفاق میافتد؛ قلب واقعیت.
همین فرایند تغییر زشت به زیبا را میتوان در مجسمههای سمرقندی نیز مشاهده نمود. آثاری که با سر انسانی شکل یافتهاند اما با تعبیه شاخهایی، بر زشت بودن آنها تاکید شده است. شاخ در فرهنگ کهن شرقی نمادی است از زشت سیرتی و دژم خویی. مختص شیاطین و موجوداتی است نیمه انسان - نیمه حیوان. نمادی است از فقدان خوی انسانی و اخذ سرشت حیوانی برای ددمندان. پایه ایست برای تغییر از موجودیت انسان به موجودی با ظاهر انسانی اما سرشتی حیوانی. فرایندی است نمادین از دگردیسی زیبایی به زشتی و چرخیدن و استحاله شدن فرد انسان به مخلوقی وحشی.
تلاش جعفری برای نمایش این استحاله در هر دو وجه (نمایش ظاهری امر زشت به امر نیکو و تبدیل موجودیت زیبا به موجودیت زشت) موفق عمل کرده. تسلط هنرمند به هر دو مقوله امر اجتماعی و به خدمت گرفتن نگاه اسطورهای در آثار وی، گویای تسلط وی به هر دو زبان بیان هنری است. بیانی که اگر هنرمندان معاصر با تعمق بیشتری به آن بپردازند قطعا نتایج بهتری در ارائه آثارشان خواهند یافت. این بازگشت به زمینههای اصلی هنر معاصر (توجه به مسائل اجتماعی و استفاده از عناصر آرکائیک) و توان تلفیق آنها، یکی از مشخصات هنرمندان موفق معاصر است. توجه به ریشههای فرهنگی و درآمیختن آنها با مسائل روز است که میتواند اثر و هنرمندی را در مرکز توجه جهان هنر معاصر قرار داده و اثر آنان را ارزشمند یا بیارزش کند. ارزشی که جعفری به خوبی از آن بهرهمند است.
محسن ثقفی
انتهای پیام/