سرویس فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: در طول تاریخ بسیار مشاهده شده که دو یا چند هنرمند، سیاستمدار یا فقیه و حقوقدان پرآوازه با نسبت فامیلی نزدیک، همتراز با هم در عرصه فعالیتشان به موفقیتهایی دست پیدا کردهاند یا حتی خانوادههایی که همگی تاثیرگذار و نامشان ماندگار شده است؛ اما شاید کمتر به خاندانی بزرگ برخورده باشیم که همگی صاحب نام و اعتبار در زمینههای گوناگون باشند. خاندان "حائری مازندرانی" نمونهای برای این مورد است که زندگیشان در ۲۰۰ سال گذشته به گونهای با تاریخ و سرنوشت این سرزمین گره خورده است.
در این خانواده بزرگ به نام افراد سرشناسی چون محمد حائری، فریدون رهنما، داود رشیدی، طوسی حائری، پوری سلطانی، زینالعابدین رهنما، هایده حائری و... بر میخوریم که همگی در دین، هنر یا سیاست شناخته شده بوده و هستند. پیدا کردن دلایل اینکه چرا همه این افراد با یک شجرهنامه مشترک هر یک در زمینه کاری خود _ فارغ از درستی یا نادرستی انتخابهایشان_ پیشگام بوده یا به عناوین چشمگیر و درخور توجهی دست یافتهاند هدف این گزارش نیست؛ هرچند که میتواند با مطالعات میانرشتهای در علوم وراثت و ژنتیک با جامعهشناسی به نتایج جالب توجهی بیانجامد اما در این فرصت کوتاه تنها قصد داریم به معرفی این خاندان بپردازیم زیرا تنها معرفی نسلها و نشان دادن ریشههای مشترک در میان افراد خاص نیز موضوعی است که جز در مواردی مغفول مانده است.
سردودمان این خاندان، شخصی به نام کربلایی مسلم از تجار بابل است که با خانوادهای سرشناس از ملاکان ساری وصلت میکند. حاصل این ازدواج فرزندی به نام زینالعابدین حائری مازندرانی است که با تولدش تاریخ شیعه صاحب یکی از روحانیون بزرگ خود شد. با اینکه زینالعابدین زاده ایران بود اما بیشتر عمر خود را در عراق به سر برد؛ شیخ پس از کامل کردن دروس فقهی خود در کربلا به مقام فقاهت رسید و بعد از مرگ میرزامحمد هندی بنا بر وصیت استادش به جانشینی برگزیده شد و مقلدان میرزامحمد که اغلب از اهالی هند بودند به او گرویدند. همچنین پس از فوت شیخ حسن انصاری، تنها مرجع تقلید شیعیان در آن زمان، به مرجعیت در کربلا رسید و نماز در حرم حسینبنعلی (ع) به امامت وی برگزار میشد. شیخ زینالعابدین حائری تعدادی از کتب فقهی خود را به فارسی نگاشت. همچنین او به باباطاهر علاقه داشت و تعدادی از اشعار او را به خط خود به نگارش درآورده بود.
زینالعابدین حائری مازندرانی سرانجام در ۱۲۶۸ ه.ش در کربلا دار فانی را وداع گفت و در حرم امام سوم شیعیان آرام گرفت. از این فقیه برجسته و مجتهد شیعه چهار پسر به یادگار میماند: شیخ محمدحسین حائری، شیخ علی شیخالعراقین، شیخ محمد حائری و شیخ عبدالله حائری. از زندگی شیخ محمدحسین اطلاع چندانی در دست نیست، همین قدر میدانیم که از نظر علم فقه برجستهترین فرزند بوده و در کربلا مجلس درسی پرطرفدار داشته است.
شیخالعراقین نیز چون برادرش به فقه و دین میپرداخت و تالیفاتی نیز در این زمینه دارد. از شیخالعراقین دو پسر با نامهای زینالعابدین رهنما و رضا تجدد باقی میماند تا نسل زینالعابدین حائری مازندرانی از این پس با نام خانوادگی رهنما و تجدد گره بخورد.
شیخ محمد حائری، فرزند دیگر زینالعابدین تربیت یافته مکتب پدر بود و به اعتبار او لقب ابنالشیخ را بر او نهادند. او پس از مرگ پدرش و به دعوت مریدان و مقلدان او به هند سفر میکند که ۱۴ سال به طول میانجامد. در همین اقامت طولانی او از نزدیک با سیاست استعماری غرب آشنا و به مبارزه با استبداد در سرزمین مادریاش ترغیب میشود. ابنالشیخ که حالا تبدیل به یک روحانی مشروطهخواه شده در بحبوحه مبارزات سیاسی به ایران بازمی گردد. پس از خلع محمدعلی شاه و با تشکیل مجلس شورای ملی ابنالشیخ به ریاست دیوان کشور انتخاب میشود و نخستین دستورالعمل دیوان را در قالب رساله تمیزیه تنظیم میکند اما چند سال بعد از سمت خود استعفا داده و به قم میرود. او در همان شهر درگذشت (۱۳۵۰ه. ق). عبدالامیر رشیدی حائری فرزند شیخ محمد است که از نسل بعد پسوند حائری از نام خانوادگی آنها حذف میشود.
عبدالله حائری، کوچکترین پسر زینالعابدین اما راهی متفاوت از تمام برادرانش در پیش گرفت. هرچند عبدالله در محضر پدرش طلبگی کرد و حکم اجتهاد خود را در ۲۰سالگی گرفت اما در ادامه تغییر مسیر داد و به فرقه دراویش پیوست! حائری در دوره سلطنت رضاشاه از نزدیکان او به شمار میرفت و حتی رضاشاه از او درباره امور مختلف نظرخواهی میکرد. رابطه صمیمی او با شاه به قولی سالها پیش از سلطنت رضاشاه و نوید او برای به سلطنت رسیدن رضاخان آغاز شده بود. عبدالله حائری به همراه تنی چند در دوره رضاشاه قانون حقوق مدنی ایران را نوشت. وی پنج فرزند دختر داشت؛ یکی از آنها به نام زکیه با پسرعموی خود زینالعابدین رهنما ازدواج میکند و دختر دیگرش رقیه و همسرش مهدی سلطانی صاحب فرزندی به نام پوراندخت (پوری) سلطانی میشوند. پوری سلطانی، از پایهگذاران مرکز ملی کتابداری و عضو هیات علمی دانشگاه تهران با مرتضی کیوان ازدواج کرد. کیوان علاوه بر معاونت وزیر در وزارت راه دولت مصدق، به عنوان نخستین ویراستار ایرانی و پایهگذار انجمن ادبی شمع سوخته - که شاعران و نویسندگان شناختهشدهای چون شاملو، کسرایی و دریابندری در آن آمدوشد داشتند- شناخته میشود. کیوان به عنوان تنها غیرنظامی، بعد از حوادث کودتای ۲۸ مرداد و تنها ۴ماه پس از ازدواجش با پوری سلطانی تیرباران میشود.
عبدالله حائری همچنین دارای دو فرزند پسر به نامهای هادی و مصطفی حائری بود. هادی حائری که دوران تحصیل را در دارالفنون و مدرسه حقوق طی کرده بود به ادبیات فارسی علاقهمند و نزد ادیبالممالک فراهانی به شاگردی پذیرفته میشود. در کارنامه وی علاوه بر پژوهش درباره ادب فارسی، ریاست سازمان اوقاف و نیز معاونت وزارت فرهنگ دیده میشود.
عبدالامیر رشیدی حائری، فرزند محمد حائری (ابن الشیخ) سفیر ایران در کشورهای مختلف بود. از او فرزندی متولد شد که در عرصه فرهنگ و هنر این دیار مفتخر به دریافت نشان عالی گردید؛ داوود رشیدی هنرمند سینما، تئاتر و تلویزیون در واقع نوه محمد حائری است. او با احترام برومند، مجری برنامههای کودک در رادیو و تلویزیون ازدواج میکند که لیلی و فرهاد رشیدی حاصل این وصلت هستند. لیلی راه پدر را دنبال و دلبسته پرده نقرهای میماند اما فرهاد که با درجه دکترا در یکی از دانشگاههای سوئیس مشغول تدریس است سال گذشته توانست به عنوان رییس گروه تحقیقات دانشگاه سوئیس موفق به دریافت مدال علمی معتبری از سوی انجمن مهندسی برق فرانسه شود.
زینالعابدین رهنما، فرزند شیخالعراقین در عراق متولد شد و همانجا به تحصیل فقه و اصول و زبان عربی پرداخت. پس از ورود به ایران نیز تاریخ و ادبیات فارسی را آموخت. رهنما از طریق روزنامهنگاری وارد فعالیتهای سیاسی شد؛ او ابتدا روزنامه و مجله "رهنما" را منتشر کرد و بعد توانست امتیاز روزنامه ایران را به دست آورد. وی در چند دوره نماینده مجلس شورای ملی بود اما به دلیل مطالب تندوتیزی که در "ایران" منتشر میکرد خشم رضاشاه را برانگیخت و مدتی زندانی و سپس تبعید شد. وقتی رضاشاه از مسند قدرت کناره گرفت و زینالعابدین رهنما به ایران بازگشت سفیر ایران در فرانسه و چند کشور عربی شد. او به فعالیتهای پژوهشی و نویسندگی نیز پرداخته بود و علاوه بر ترجمه قرآن دو کتاب با عناوین "پیامبر" و "حسین" در کارنامه خود دارد که به خاطر آنها از طرف سفیر فرانسه مفتخر به دریافت لقب "کماندور" و نشان دانش و هنر دریافت شد، اما او از دریافت این جایزه سرباز زد. رهنما با زکیه حائری، دخترعموی خود ازدواج میکند و نقلی وجود دارد که در ماجرای خشم رضاشاه، عبدالله حائری از نفوذ خود بر رضاشاه به نفع دامادش استفاده میکند تا حکم او را از اعدام به تبعید تقلیل دهد. حاصل این وصلت چهار فرزند با نامهای حمید، مجید، فریدون و فریده (نویسنده رمانهای عاشقانه) است.
حمید رهنما، فرزند ارشد زینالعابدین مدتی مدیریت روزنامه ایران را عهدهدار میشود اما پس از چندی انتشار آن را متوقف میکند و به مشاغل دولتی میپردازد. او سپس مدیریت روزنامه تلاش را بر عهده میگیرد و مدتی بعد در کابینه هویدا به وزارت اطلاعات و جهانگردی میرسد اما سه سال بعد از پست خود کنار گذاشته میشود. رهنما به عنوان سفیرکبیر ایران به یونسکو رفت و چند سالی را در پاریس به سر برد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی او مدتی زندانی بود اما سرانجام آزاد شد. وی پدر علی رهنما، اقتصاددان و استاد دانشگاه امریکایی پاریس است که تالیفاتی در زمینه تاریخ ایران دارد.
مجید رهنما، فرزند دیگر زینالعابدین، فارغالتحصیل فوقلیسانس اقتصاد سیاسی و دکترای حقوق از دانشگاههای معتبر خارجی است. او پستهایی چون دبیر "کمیته سفارت ایران" در مسکو، نماینده دائمی ایران در "سازمان ملل متحد"، سرکنسول ایران در سانفراسیسکو، سفیر کبیر ایران در سوییس و وزیر علوم و آموزش عالی در دولت هویدا را داشت؛ هرچند که به خاطر پیشنهادش برای تغییر در برخورد با دانشجویان و کم کردن فشارهای ساواک بر دانشگاه از پست وزارت برکنار شد.
فریدون رهنما، کوچکترین برادر و هنرمندی چند وجهی بود. او که فارغالتحصیل انستیتو فیلمولوژی از دانشگاه سوربن فرانسه بود در کنار پرداختن به سینما، تئاتر و تلویزیون به ادبیات نیز گرایش و در آن فعالیت میکرد. فریدون ۵مجموعه شعر به زبان فرانسه دارد که در پاریس منتشر کرده بود. او علاوه بر نسبت خانوادگی، از طرفداران و حامیان احمد شاملو مخصوصا در شروع فعالیت حرفهایاش بود تا جایی که مقدمه مجموعه شعر "قطعنامه" را نوشت. رهنما همچنین از نظریهپردازان "شعر دیگر" در دهه ۴۰ بود. با حمایت او نخستین نوشته عباس نعلبندیان به روی صحنه تئاتر رفت و گروه "سینمای آزاد" تشکیل شد. او به عنوان رئیس بخش پژوهش تلویزیون ملی ایران فعالیت که زمینه را برای خلق آثار ماندگاری از محمدرضا اصلانی، ناصر تقوایی، پرویز کیمیاوی و... فراهم کرد. فیلم "سیاوش در تخت جمشید" او در جشنواره لوکارنو جایزه پیشبرد زبان سینمایی را گرفت.
رضا تجدد، فرزند دیگر شیخالعراقین و برادر زینالعابدین رهنما دانشآموخته علوم حوزوی و ادبیات فارسی و عرب بود. او نیز چون برادرش در اواخر دوره قاجاریه اقدام به انتشار روزنامهای به نام تجدد کرد که به نوعی ارگان فرقه دموکرات مستقل ایران بود و همچون برادرش مورد غضب رضاشاه قرار گرفت و با او راهی تبعید شد. تجدد در چند دوره مجلس شورای ملی به نمایندگی انتخاب و به عنوان وکیل مردم راهی مجلس شد. وی همچنین در کابینه محمدعلی فروغی به معاونت وزارت فرهنگ انتخاب شد و مدتی هم معاون وزارت دادگستری بود. ترجمه الفهرست ابن ندیم از عربی به فارسی از جمله اقدامات ارزنده او در حوزه ادبیات است. رضا تجدد با مهین جهانبگلو، دکترای ادبیات فارسی و از پیشگامان نمایشنامه نویسی ایران ازدواج کرد و صاحب دختری به نام نهال و پسری به نام مصطفی شد.
نهال تجدد نیز چون مادرش به حرفه نویسندگی روی آورد و با ژان کلود کارییر، فیلمنامهنویس فرانسوی و همکار لوئیس بونوئل ازدواج کرد. او که دارای دکترای زبان و ادبیات چینی و مانویشناس است پژوهشهایی درباره مولوی انجام داده که در قالب چند کتاب منتشر شده است.
مصطفی تجدد اما همچون پدر راه سیاست را در پیش گرفت و چون در آلمان در رشته اقتصاد و حقوق تحصیل کرده بود مهارتهایش را به خدمت گرفت تا در اقتصاد و بانکداری ایران نامی از خود به جای بگذارد. او موسس نخستین بانک خصوصی ایران با نام "بانک بازرگانی" بود. تجدد در کابینه منوچهر اقبال به عنوان وزیر بازرگانی معرفی شد اما مدتی بعد بر اثر اختلاف با شاه از سمت خود استعفا کرد. او در چند دوره از مجلس سنای ایران، سناتور مازندران بود.
محمدباقر حائری، نوه دیگر زینالعابدین حائری و پدر طوسی حائری بود.
طوسی حائری که مدرک دکترای زبان فرانسه را از دانشگاه سوربن فرانسه داشت به عنوان اولین گوینده زن "رادیوی ملی ایران" شناخته میشود. او هم مانند بسیاری از اعضای خانواده به فعالیتهای مطبوعاتی علاقه نشان میداد و پس از مدتی کار پراکنده در نشریات مختلف توانست صاحب امتیاز مجله "آشنا" شود. این آغاز آشنایی او با احمد شاملو بود. شاملو که در "آشنا" نخستین فعالیت مستقل مطبوعاتی خود را تجربه و به عنوان سردبیر کار میکرد چندی بعد با طوسی حائری ازدواج کرد. این دومین ازدواج شاملو بود که چهار سال بیشتر نپایید.
هایده حائری، برادرزاده طوسی حائری و بازیگر سینما و تلویزیون نخستین فعالیت تصویری خود را با اجرای اشعاری از احمد شاملو در تلویزیون ملی ایران تجربه کرد. او مدرک کارشناسی ارشد خود را در رشته تئاتر از دانشگاه "ویلیام پترسون" نیوجرسی امریکا دریافت و با دکتر علی اکبر صارمی، معمار و استاد دانشگاه تهران ازدواج کرده است.
***
ذیلا میتوانید در یک نگاه این دودمان را از نظر بگذرانید:
کربلایی مسلم← • زین العابدین حائری مازندرانی زین العابدین حائری مازندرانی← 1• شیخ محمدحسین حائری 2• شیخ علی شیخالعراقین 3• شیخ محمد حائری (معروف به ابنالشیخ) 4• شیخ عبدالله حائری(رحمت علیشاه) شیخ محمد حائری← عبدالامیر رشیدی حائری← • داوود رشیدی(همسر احترام برومند)← 1• لیلی رشیدی 2• فرهاد رشیدی شیخ علی شیخالعراقین← 1• زین العابدین رهنما 2• رضا تجدد شیخ عبدالله حائری← 1• رقیه (همسر مهدی سلطانی) 2• زکیه (همسر زینالعابدین رهنما) 3• مرضیه (شیرزاد) 4• فاطمه (خواجهنوری) 5• بانوایران (زُهّادی) 6• هادی حائری 7• مصطفی حائری شیخ محمدحسین حائری← • محمدباقر حائری← 1• طوسی حائری(همسر احمد شاملو) 2• (؟){پسری که نامش را نمیدانیم}← • هایده حائری(همسر علیاکبر صارمی) رقیه حائری(همسر مهدی سلطانی)← • پوری سلطانی(همسر مرتضی کیوان) زین العابدین رهنما (همسر زکیه حائری)← 1• حمید رهنما 2• مجید رهنما 3• فریدون رهنما 4• فریده رهنما حمید رهنما← • علی رهنما رضا تجدد(همسر مهین جهانبگلو)← 1• مصطفی تجدد 2• نهال تجدد(همسر ژان کلود کارییر)
***
در همین زمینه خبرنگار سرویس فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین پیگیر این مسئله به واسطه چند تن از اهالی این خانواده بزرگ شد. در وهله اول داود رشیدی گزینه مورد نظر بود که در دسترس نبود و خبرنگار ما به سراغ دختر او، لیلی رشیدی رفت. لیلی رشیدی با تایید انشعاب خانوادههای مختلف از سردودمان رهنما، گفت: خانوادههای حائری، تجدد، سلطانی، کفایی و جهان نیز همچون رشیدی در این شجره قرار میگیرند.
هایده حائری نیز در گفتوگو با هنرآنلاین گفت: مرحوم زین العابدین رهنما پسرعموی پدربزرگ من بودند که نسب ایشان هم میرسد به شیخ زین العابدین حائری مازندرانی، مرجع تقلیدمعروف آن زمان.
حائری ادامه داد: جد بزرگ ما شیخ زین العابدین حائری مازندرانی است که بسیار آدم روشنی بودند. سرسلسله خانواده رهنما، تجدد و رشیدی نیز هر سه، پسران ایشان هستند.
انتهای پیام/
ندا رضا حسینی