به گزارش هنرآنلاین به نقل از مهر، یک مهر ماه سالروز تولد حسین منزوی شاعری است که اخوان ثالث به خاطرش به حضرت آیتالله خامنهای نامهای فرستاد و برایش شعری سرود.
وی در اول مهر 1325 در زنجان در خانوادهای فرهنگی متولد شد. پدر و مادرش معلم روستاهای زنجان بودند و او سالهای آغازین زندگی را در روستاهای نیک پی، کرگز و پیرسقا یا پیرزاغه زیست.
اما ماجرای نامه اخوان ثالث به رهبر انقلاب چیست؟
قطعه شعری (توصیه نامه) که از طرف زنده یاد مهدی اخوان ثالث - امید - برای حضرت آیت الله خامنه ای نوشته شده و در آن حسین منزوی را برای اشتغال معرفی کرده با مقدمهی خود اخوان میخوانیم:
پس از سقوط رژیم پهلوی بود که حسین منزوی غزلسرای نام آشنای دیارمان از همسرش بخاطر بیکاری جدا شد و دخترش غزل را نیز بخاطر بیکاری به مادرش سپرد .مدتی در زنجان و بعد در تهران به دنبال کار میگشت و چون میدانست که من با آقای سید علی خامنه ای امام جمعه تهران (هنوز ایشان رئیس جمهور نشده بودند) آشنایی دارم به نزدم آمد تا توصیهای برای کار برایشان بنویسم تا مشکل بیکاریاش حل شود.
من قطعه ی زیر را برای همشهری خود آقای خامنهای نوشتم و منزوی هم با خط زیبا آنرا نوشت و به خدمتشان برد:
امام جمعه تهران، جناب خامنهای
کسی که این ورق آرد حسین منزوی است
حسین منزوی از شاعران زنجانیست
جوان و فاضل و صاحب قریحهای قوی است
چکد ز لطف و تری آب از غزلهایش
به شور نیز گهی چون جناب مولوی است
چو ریش و پشم اگر گشته خط عارض او
خط کتابت او همچو نقش مانوی است
چو من ندارد اگر هیکلی و بالایی
چه غم! نه خوشگل صوری، که خوب معنوی است
سه چهار بیت از او موقع ورود امام
سروده گشته و طومار آن نه منطوی است
امام گشت چو بیمار، او سرود دعا
که چاپ گشت و مجلهی سروش محتوی است
کتاب حنجرهی زخمی تغزل او
هنوز رشک چه بسیار کهنهای، نوی است
وی از نبایر شیخ شهید اشراق است
نه انگلیسی و روسی و نه فرانسوی است
به رادیو، به جراید، به جام جم، صدها
مقال داشته، فارغ ز کل ماسوی است
(ببخش ماسوی ار گشت ماسوی به ممال
نه از خطای من آن، اقتضای این روی است)
نگویم اینکه بود مثل صاحب عباد
نگویم آنکه نویریست، یا تهانوی است
سخنسرای و مقالتنویس و اهل قلم
یکی ز خمسویان وطن، نه نمسوی است
یکی مسلمانزاده است و اهل این کشور
نه اهل کیش یهود و بها، نه عیسوی است
جوان، سخنور پا در رهی است رو به کمال
نه صوفی است و نه مزدشتی و نه نقطوی است
به فارسی و به ترکی است ذوالسانینی
که وزن و قافیهاش راست ، مثل مثنوی است
الا که لطف خود از این جوان دریغ مدار
ثواب اخروی اینجا، اگر نه دنیوی است
جوان شاعر صاحبدل وطنخواهیست
نه تودگی و نه غربی، نه خویشِ پهلوی است
چنین شناخته بودم که فضل با اسلام
هماره نسبتشان مثل شکل و محتوی است
مگر میانهی اسلام، با وطنخواهی
چنان چو فضل و ادب، اختلاف ماهوی است؟
چرا گرسنه بمانند اینچنین فضلا؟
چرا زمانه چنین بیدرایت و غوی است؟
کنون که مسند قدرت تو راست دستش گیر
که دستگیر ضعیفان فضیلت قوی است
جناب حجت الاسلامِ دنیوی گفتار
بهوش باش، درین کار اجر اخروی است
مرا اگر چه ز سادات امید خیری نیست
ولیک خامنهای باز غیر انجوی است
چنان نماند و چنین نیز هم نخواهد ماند
جز این هر آنکه بگوید، ضلال و کجروی است
من این مسود توسیم می برم به بیاض
که نام قطعه به دیوان حسین منزوی است
انتهای پیام/