سرویس تجسمی هنرآنلاین : "تصویرگر نویسنده تصاویر است. ما هم نوشتن با حروف داریم و هم نوشتن با تصاویر و هر کس در کار خلاقانه یک دنیای جدید خلق میکند و دید خود از دنیا را نشان میدهد."
این سخن را "گابریل پاچکو" تصویرگر مطرح مکزیکی که چندی پیش با نمایش آثارش در ایران حضور داشت مطرح کرد.
رابطه تنگاتنگ تصویرگری و ادبیات کودک برکسی پوشیده نیست و کارکردهای این دو آنچنان در هم تنیده شده که نوعی پیوستگی دایمی میانشان شکل گرفته است. بر این اساس تعامل میان تصویرگران و نویسندگان کتاب های کودک رکنی ضروری برای رسیدن به یک نتیجه مطلوب است و شاید در بخش بزرگی از ادبیات کودک همین تعامل است که توفیق یا عدم توفیق محصولات اینچنینی را رقم خواهد زد. با این حال همیشه موانع و مشکلاتی هم که شاید گاهی بر سر راه یکی از این دو حوزه و گاه بطور مشترک قرار می گیرد خواه در اثر تعامل نامناسب میان تصویرگر و نویسنده، ناشر و دیگر عوامل تولید کتاب و خواه عواملی بیرونی باشد بدون شک برکیفیت محصول نهایی تاثیرگذار خواهد بود. در ادامه بخشی از این موانع را مرور می کنیم.
چرخه معیوب تولید کتاب کودک
محمدعلی بنیاسدی تصویر پیشکسوت و مدرس، چرخه نشر کتاب کودک را ماهیتی یکپارچه می داند و می گوید: پتانسیل ما در تصویرگری پتانسیل خوبی است و جوانان ما فرم ها را می شناسند و نوجویی دارند ولی در چرخه های مختلف تصویرگری مشکل وجود دارد. اما مشکل در مسائل دیگری مثل رابطه تصویرگر با نویسنده و ناشر هم نمود پیدا می کند و از طرف دیگر مساله اولویت مخاطب بر کار است و گاه اهمیت کار و ویژگی های هنری و فرمالیستی اثر بر مخاطب برتری پیدا می کند. اما یک گزینه میانی هم وجود دارد که هم در جهت سطح سلیقه مخاطب و هم احترام به مخاطب عمل می کند و بحث شناخت مجموعه ای است که کودک نام دارد و موضوع روانشناسی کودک است.
مساله اینجا است که آمار مشخصی از نظر سطح سلیقه و گرایش ها از نظر جنس ادبیات تولیدشده وجود ندارد.به هرحال جایگاه تصویرگری در ایران جایگاه ویژه و قابل احترامی است و باید گاهی شکرگزار بود اما در سیستم نشر گاه تصویرگر تصمیم گیرنده در تمام مراحل چاپ است اما در کشورهای مختلف تصویرگر گوشه ای از ماجرا است.
خیلی از تصویرگران در دنیا مدیر برنامه و مشاور دارند که در انتخاب کار به آنها کمک می کنند. جالب آنکه ناشر هم ممکن است - یا باید - مدیر هنری داشته باشد که به این چرخه کمک کند. انتخاب تصویرگر و جهت دادن شکل و ساخت کتاب در واقع کمک گیرنده است. وقتی چنین امری رخ نمی دهد کار با پیچیدگی روبه رو می شود.
کتاب کودک و صنعت بیمار نشر
سحر ترهنده پژوهشگر و عضو شورای کتاب کودک معتقد است: تصویرگری کتاب کودک در ایران از صنعت بیمار نشر کتاب کودک رنج میبرد. در صنعت نشر ما رابطه درستی بین نویسنده، ناشر، تصویرگر، طراح و... بر قرار نیست. در کتاب های تصویری دو زبان به کار گرفته میشود؛ زبان نوشتاری و زبان بصری. این دو زبان با استفاده از کدها و نظامهای نشانهای مختلف و به یاری یکدیگر داستان را روایت میکنند. در کتابهای تصویری، تصاویر به اندازه متن یا حتی بیش از آن اهمیت دارند. چون کودکان به داستانهایی که به شکل بصری ارائه می شوند، به همان میزان که به داستانهای شفاهی واکنش نشان میدهند، حساساند. در بسیاری از کتابهای تصویری، میان متن و تصویر توازنی برقرار است که هر یک بدون دیگری ناقص خواهد بود. به همین دلیل برای خلق کتابهای تصویری باید تعاملی درست بین نویسنده، تصویرگر و مدیرهنری وجود داشته باشد، در غیر این صورت حاصل کار آن میشود که ما در اکثر کتابهای تولید شده در ایران شاهدش هستیم. متن و تصاویر به هم یا بیارتباطاند یا ارتباطی ضعیف و منفعل دارند. البته در سالهای اخیر شاهد تولید مجموعههایی با مدیریتهای هنری اصولی بودهایم و امیدوارم ناشران بیشتری از مدیران یا مشاوران هنری آگاه و متخصص استفاده کنند. قطعاً کتابی که با توانمندیها و نیازهای گروههای سنی همخوان باشد و ارتباطی خلاق میان متن و تصویرش بر قرار باشد میتواند باعث جذب بیشترخوانندگان شود.
نویسنده، شاعر و تصویرگر
جعفر ابراهیمی شاهد شاعر کودک هماهنگی میان تصویرگر و نویسنده را بسیار با اهمیت می داند. او اعتقاد دارد: تعامل میان نویسنده، شاعر و تصویرگر کمتر در کشور ما رخ می دهد و منجر می شود که شعر و داستان یا تصویر را نمی پذیرند و یا آن را با رنگی ارائه می کنند که چندان گویا نیست. هر شعر و داستانی برای خود رمز و رازی دارد که شاید نتوان آن را شرح داد اما تصویرگر باید بتواند آن را در قالب تصویر و به صورتی هماهنگ عنوان کند. این یعنی تصویرگر باید به شکلی کار کند تا مخاطب با نگاه به تصویر کتاب هم بتواند شعرش را درک کند.
شعر یک نقاشی صامت است و باید از تصویر بهره ببرد تا مخاطبش به مفهومی که مد نظر دارد، برسد. این مفهوم می تواند بیان نوعی خاطرات از سوی شاعر و نویسنده و یا حتی شیوه زندگی باشد که فراموش شده است. در واقع تصویرگر شعر تلاش می کند تا با سلیقه خودش برداشتی تازه از شعر را ارائه کند. نویسنده هویتی دارد که در آثارش نمایان است. اگر تصویرگر بتواند او را خوب بشناسد و از او تاثیر بگیرد قادر خواهد بود از زبان او تصویر خودش را ایجاد کند.
تصویرگری کتاب تنها زیباییشناسی نیست
محمدرضا دادگر اما از زاویه ای دیگر به مشکلات کتاب های کودک می پردازد. او اعتقاد دارد که: ما از نظر تکنیک و فضا سازی و خلق آثار حرفه ای از نظر ظاهر چیزی از تصویرگری روز جهان کم ندارد یعنی کارهای جشنواره ای و هنری مان عقب نیست بلکه در بحث روایت گری و مخاطب شناسی است که دچار مشکل هستیم یعنی دو بخشی که به خود تصویرگرها برمی گردد. مسئله این جاست که تصویرگرهای ما چقدر متن ها را می خوانند و چقدر ادبیات را می شناسند. خیلی از ما به عنوان هنرمند و تصویرگر عادت به خواندن و مطالعه نداریم. خیلی از جوان هایی که تصویرگری می کنند سازوکار متن را نمی شناسند و نقاط اوج و فرود، خط روایت، تفاوت فضاها در متن را نمی توانند تشخیص بدهند. خیلی از تصویرگرهایی که دوروبرمان می بینیم فرق قصه و داستان یا اسطوره و افسانه را نمی دانند. مثلا این که قصه فولک با فانتزی های نو چه تفاوت هایی دارد. یا کتابهای کودکان چه گونههایی دارند بخصوص کتاب های تصویری چه انواعی دارند و متن و تصویر در هر کدام از انواع چه کارکردها و ویژگی هایی دارند برای بسیاری از تصویرگران مشخص نیست.
انتهای پیام/