سرویس معماری هنر آنلاین : نمیشود کسی از کنار خیابان نامجو (گرگان) عبور کند و ساختمان نبش این خیابان توجهش را جلب نکند. ساختمانی با نمای سنگ و شیشه که هرچند به نام مسجد امام رضا (ع) شهرت دارد اما نمای آن، معماری مسجد را به ذهن مخاطب متبادر نمیکند و تابلوی معرف بنا هم آن را مجتمع فرهنگی- مذهبی نامیده است. مجتمعی که در مهرماه سال ۹۰ افتتاح شد و مردم درباره آن احساس متفاوتی دارند. بعضیها دوستش دارند و به عنوان مسجد، آن را پذیرفتهاند و عدهای دیگر معتقدند معماری بنا بیشتر به درد یک موزه یا گالری میخورد تا فضایی مذهبی. اما سعیدرضا بریری، معمار این بنا معتقد است اجرای چنین طرحهایی در سطح شهر مفید است و اتفاقا خودش طرح اولیه چنین مجتمعهایی را مطرح کرده است. با این معمار درباره ویژگیهای مجتمع فرهنگی- مذهبی امام رضا (ع) به گفتگو نشستیم.
- ایده مسجد امام رضا (ع) از کجا آمد؟ از همان اول با قصد ساختن مسجد جلو آمدید؟
من پروژهای تعریف و برنامهریزی کرده بودم به نام سرای معرفت. فلسفه آن هم این بود که ما یک نسل مسجدی داشتیم و با فضای مسجد در ارتباط بودند و نسل بعدی ارتباط بیشتری با فرهنگسراها داشتند و میخواستم این مکان، جایی باشد که این دو نسل منقطع را به هم نزدیک کند چه به لحاظ کاربری و چه از نظر طراحی. بر اساس همین طرح، شرکت توسعه فضاهای فرهنگی، مسابقهای معماری برگزار کرد و اتفاقا توانستیم در این مسابقه رتبه بیاوریم و این طور بود که استارت مجتمع فرهنگی- مذهبی امام رضا زده شد. مکانی که در آن هم شبستان مسجد تعریف شده باشد، هم کتابخانه، مرکز آیتی و کافی شاپ و سالن آمفی تئاتر و سایر کاربریهایی که در گذشته با مسجد کنار هم قرار نگرفته بودند. با هدف اینکه بتواند نسل نو را با این فضا آشنا کند و تعامل و گفتگوی بینابینی اتفاق بیفتد.
- این هدف، در معماری مجتمع چطور نمود پیدا کرده است؟
در واقع کانسپت اصلی این پروژه براساس همین کلمه وحدت بود و آنچه به این مکان شکل داد همان وحدت بین دو نسل و طیف متفاوت است که من به صورت نمادین این وحدت را به شکل انگشتهای در هم گره خورده در نظر گرفتم و همین طرح هم شکل گنبد شبستان شد. با توجه به همان کانسپت وحدت، فضاها را در کنار هم طراحی کردیم. مثلا گالری دقیقا زیر شبستان مسجد قرار دارد. کنار گودال باغچه، کاربریها طوری تعریف شده که ارتباط شناور بین کاربریها برقرار باشد.
- این بنا چه کیفیتهایی دارد و از چه المانهایی در آن استفاده شده تا به مجتمع مذهبی و فرهنگی نزدیک شود؟
همان طور که گفتم ۸ پره، یا ۸ انگشت درهم گره خورده به نشانه وحدت داریم که سقف بنا را شکل داده، در مورد این شکل بحثهایی مطرح بود. مثل اینکه پوشش بیروناش چه باشد. در این مورد برخورد جدیدی صورت گرفت و ۸ تا از اسامی الهی را روی پوسته تکرار کردیم. یکی دیگر از بحثهای کانسپتی من این بود که همیشه گنبد جایی است غیر قابل دسترس و امکان نزدیکی به آن نیست و در فضای داخلی هم این اِشِل کشیده که در معماری مذاهب مختلف هم وجود دارد، به نوعی غیرقابل دسترس بودن و حقیر بودن نوع انسان در مقابل آن اتفاق آسمانی را نشان میدهد. بحث نویی که من داشتم، این بود که نسل حاضر دیالوگ دیگری میخواهد. بنابراین این امکان را فراهم کردم که پوسته مسجد روی زمین بنشیند و ارتباط نزدیکی با آدمها برقرار کند. پوسته، داخل گودال باغچه مینشیند و شما میتوانید روی آن دست بکشید. خودم اولین تجربه لمس گنبد را در گنبد سلطانیه داشتم و این امکان را پیدا کردم که بالا بروم و روی گنبد دست بکشم. اتفاقی که شاید هیچ وقت برای من نیفتاده بود و این برایم بسیار لذتبخش بود. علاوه بر این در کنار خیابان انقلاب حیاطی ایجاد کردیم که این حیاط نوعی عقب نشینی است. میخواستیم این حیاط، فضای تعامل اولیه باشد و بعد پخش شدن آدمها در مجتمع. به دلیل ترافیک و آلودگی صوتی به این نتیجه رسیدم که گودال باغچه هم منطبق با الگوی ما است و هم ایجاد آرامش میکند. گالری و آمفی تئاتر، کتابخانه و کافی-شاپ هم دقیقا در ارتباط با گودال باغچه هستند. علاوه بر این در فضاهای داخلی هم سعی کردم با همین ایده مدرن پیش بروم تا هم کتیبههایمان را روی پوسته گنبد داشته باشیم و هم اینها فرم مدرنتر با ایدههای سبکتر و شفافتر داشته باشند. تزئینات سنگینی که در مساجد میبینیم تبدیل شد به یک گچبری و کار سبک و مدرنی که روی سقفها شده است.
- با همه این تفاسیر، فکر میکنید در نهایت در القای فضای روحانی یک مکان مذهبی موفق بودهاید؟
احساسم این است که فضای روحانی داخل مساجد دیگر را در این مسجد هم داریم. صرفا با یک سری الگوها، متریال و موتیفهای معماری ایرانی نیست که میتوانیم حس فضا بدهیم. حس فضا چیزی است که داخل اتفاقات مکان باید به مخاطب برسد و قطعا چیزهایی مثل دیوار آجری هم به این قضیه کمک میکند. اتفاقی هم که در دیوارهای آجری مسجد داریم، بلوکهای شیشهای با ابعاد آجر در میان دیوار است که اولین بار است چنین دیزاینی اتفاق میافتد. هرچه در داخل شبستان از کف به سقف میرویم، از حجم سنگین آجری کم میشود و به حجم بلوکهای شیشهای اضافه میشود و این حرکت به سمت عرش و سبک شدن را در ذهن مخاطب تداعی میکند. بدنههای کناری با متریالی که با زمین همخوان است، طوری طراحی شده که انگار از زمین بلند شده و با خضوعی نشسته تا حجم اصلی، خودش را نشان بدهد. اتفاق دیگری هم که داشتیم، بدنه خیابان گرگان بود که کتیبهای روی آن قرار گرفته و از آقای محسن دایینبی کمک گرفتیم تا روی دیوار سنگی، نقش برجستهای داشته باشیم که در آن بسم الله الرحمن الرحیم در اندازهها و با عمقهای مختلف تکرار شده است و کتیبه معرف فضای مذهبی و فرهنگی است.
- داخل مجموعه، دو کوچه باریک وجود دارد که جلو و عقب مجتمع را به هم وصل میکند. ایده این کوچهها از کجا آمد؟
سایتی که در آن این مجتمع ساخته شد، پیشتر مکان سینمایی بوده که تخریب شده و وقتی سایت را تحویل گرفتیم به عنوان پارکینگ شهرداری از آن استفاده میشد، کنارش هم ساختمان ناحیه بود و همجواریهایی را صرفا از غرب داشتیم. از جنوب به انقلاب، از شرق به خیابان نامجو و از شمال به کوچه کیهان وصل بودیم و عملا این زمین طوری بود که با توجه به اینکه بخشی از آن به فضای سبز تعلق داشت، یک امکان حرکتی در آن وجود داشت و بخشی از فضای شهری بود و این را مد نظر قرار دادم که این ارتباط قطع نشود. ضمن اینکه معتقدم یک پروژه معماری زمانی زنده است که در آن زندگی و حرکت وجود داشته باشد. به همین دلیل مجموعه، بسته نیست که تنها در ورودی و خروجی داشته باشد. ما دو کوچه داخل مجموعه داریم که شمال به جنوب مجموعه را به هم متصل میکند و شکل آن تداعیکننده کوچههای آشتیکنان است که کوچهای باریک است با دیوارهای بلند و آجری. صرفا کسی که به مجموعه میآید، لازم نیست وارد آن شود و ممکن است فقط از این کوچهها عبور داشته باشد.
- دکتر حجت چطور به پروژه اضافه شد؟
پس از آنکه این طرح برنده مسابقه شد، طی صحبتی که با مدیر وقت شرکت توسعه فضاهای فرهنگی داشتم، به من گفت اگر دکتر حجت این را تایید کند، ما کار اجرایی را شروع میکنیم. من یک جلسه رفتم پیش دکتر حجت و برخلاف تصوری که داشتم و فکر میکردم شکل مدرن این مجموعه به مذاقشان خوش نخواهد آمد اما ایشان بسیار استقبال کرد. دکتر قالیباف هم دکتر حجت را به عنوان معتمد خود در این پروژه معرفی کردند که برای من جای خوشبختی دارد. چون ما هم زمانی طرح و اجرا داشتیم، اگر حضور دکتر حجت نبود، پروژه بسیار متفاوت میشد. ایشان با وجود اینکه مشاور پروژه بودند، اما لحظه به لحظه کار را پیگیری میکردند و همراه بودند.
- جایی از طرح را تغییر هم دادند؟
نه. خوشبختانه نکته فوقالعاده مثبت روحیه و اخلاق دکتر این است که با احترام به طرح، نظرات اصلاحی یا بهبودی میدهند. دکتر حجت من را از مسیر خارج نکردند بلکه کمکم کردند تا در مسیرم بهتر عمل کنم.
- این کمکی که میگویید شامل چه مواردی بود؟ میشود مثال بزنید؟
خیلی موارد بود. مثلا اصل وارد شدن آجر به طراحی پروژه با مشورت ایشان بود. به طور کلی در پردازش پروژه کمک بسیاری کرد. بن مایه یک بحث است و پردازش بحثی دیگر. ما به این دلیل که طرح و اجرای هم زمان داشتیم، در پردازش خیلی کار سختی داشتیم و ایشان در قدم به قدم قضایا با من همراه بودند.
- چه نظری درباره معماری مدرن مساجد دارید؟ با این قضیه موافق هستید یا به نظرتان در صورتی چنین چیزی امکانپذیر است که مجموعههای فرهنگی- مذهبی داشته باشیم؟
در معماری یک مسجد، خیلی عوامل موثر است. به فاصله سه سال بعد از آن پروژه، پروژه مسجد جامع قلهک به من پیشنهاد شد. نمیشود با یک نگاه به همه پروژهها نگاه کرد. مسجد جامع قلهک یک موضوع متفاوت بود. مسجدی بود با ریشه قدیمی و بافت سنتی. در مورد مجتمع فرهنگی- مذهبی امام رضا، پیشتر در آن مکان مسجد یا مجتمع مذهبی دیگری وجود نداشت و شروع کردیم به خلق کردن. اما مسجد جامع قلهک، ۴۰ سال مسجد بود و باید برخورد دیگری با آن میشد و قرار بود فقط یک مسجد ساخته شود. بنابراین اعتقاد داشتم که باید آنجا دارای معماری ایرانی بعد از اسلام باشد اما با موتیفها و شاخصهای درست معماری. در آن مورد هم با کارشناسان زبده همان بخش کار را پیش بردم. بنابراین بسیار متفاوت است و مهم که ببینیم در چه محلی با چه موضوعی و با چه ایدهای قرار است طرح اجرا شود. اعتقاد دارم طراحی مسجد باید به سمتی برود که پاسخگوی نیازهای مختلف جامعه باشد. الان شبستان و مسجد در سراسر شهر ساخته میشود و متاسفانه با الگوهایی که نمیشود رویش اسمی گذاشت. نه ایرانی است، نه اسلامی. صرفا اسم بنایی که گنبد و مناره داشته باشد را مسجد میگذارند در صورتی که همان گنبد و مناره هزار دلیل و برهان دارد ولی به نظرم تا جایی که میشود باید به سمت فضای نو پیش برویم.
- گاهی هم مردم نمیپذیرند. مثلا درباره این مسجد خیابان نامجو با مردم که صحبت میکردم، بیشتر معتقد بودند زیبا است اما این مسجد نیست. آیا باید نگاه مردم به معماری مسجد را تغییر داد و اصلا جامعه ما چنین پتانسیلی را دارد؟
خیلی اعتقاد ندارم که باید ذهنیتها را عوض کنیم. آن ذهنیت نسبت به معماری مسجد میتواند با احترام سر جای خودش باشد. بحث من بیشتر بر سر مجتمعهای مذهبی- فرهنگی است. در این پروژه هم صرفا نخواستیم مسجد داشته باشیم. اما معتقدم باید معماری مسجدمان را به شکل درستش انجام دهیم. در حال حاضر در استانبول به عنوان شهر هزار مسجد، سالها است مسجد ساخته میشود اما با یک الگوی درست و هیچ وقت تعجیل در ساخت نیست. اصطلاح دکتر حجت این است که ساخت مسجد باید ۷ سال طول بکشد. چون واقعا فکر و پردازش نیاز دارد. اتفاقی که در چند سال اخیر افتاده این است که تعجیل برای ساختن مساجد در هر محلی با هر شرایطی باعث شده از اصالت مسجد دور شویم. آن اصالت ایرادی ندارد. شاید هنوز که هنوز است، لذتبخشترین مکانی که در آن میروم، مسجد جامع اصفهان باشد و هیچ جا، انرژی آنجا را نمیگیرم ولی همه چیز رعایت شده و درست است. بنابراین اسم مساجد حال حاضر را نمیشود گذاشت، الگوهای مسجدسازی.
- بعد از پروژه مجتمع فرهنگی- مذهبی امام رضا (ع)، کار مشابهی هم در این زمینه داشتید؟
بله. مجتمع فرهنگی- مذهبی الف در محمودیه، انتهای خیابان الف که خیلی اتفاق جذابی برای من شد. یک بخش زمین شهر کتاب شد و بخشی دیگر، مجموعه مذهبی و این دو تا بدون هیچ کنتراست و مشکلی دارند در کنار هم کار میکنند. خیلی از این پروژه راضیام و همچنان فکر میکنم چنین کامپلکسهایی در شهر جواب میدهد.
- با شما سر ساخت این پروژه برخوردی نشد؟
چرا، در سایتها دیدم. من شخصا اعتقاد دارم در این پروژه تجربه کردم. اصلا ادعا ندارم که این مجموعه الگوی ساخت مساجد مدرن بعد از این است. من فقط نظرات خودم را در این مجتمع اعمال کردم که نیاز به زمان دارد. مثلا مناره، یک شاخص شهری است و من در این مجموعه شاخص شهریام را درخت سرو گذاشتهام. در حال حاضر خوشبختانه مجموعه فعال است. گالری و آمفی تئاتر و مسجد خوب کار میکنند. البته شاید انتظار داشته باشم که در بخش بهرهبرداری، بهتر عمل شود ولی فکر میکنم در همین حد هم خوب کار شده است.
- واکنش شهرداری درباره موضعگیریهای تند چه بوده؟ پشیمان نشده؟
نه، خوشبختانه و در این چند ساله همیشه به عنوان یکی از پرژههای شاخص روی آن انگشت میگذارد. اتفاق مهم این است که باید این کارها معرفی شود. کسانی که روی کارها اسم سبکهای مختلف گذاشتهاند و با آن مخالفت کردهاند، اگر کمی تامل میکردند پروژه به انجام برسد و آرشیتکت، توضیحاتش را روی کار بدهد، خیلی نتیجهگیریشان متفاوت میشد. من در این پروژه، کاری کانسپچوال انجام دادم و هیچ وقت هم نگاهی نداشتم به این سبکهای معماری که اسمش را روی این پروژه گذاشتند. همین طور در مورد پروژه مهندس دانشمیر که به نظرم باید معرفی شود و این نوع برخورد تعریف شود. واکنش تند به خاطر عجول بودن است و خودم دوست دارم اگر فرصت باشد دوباره تجربه کنم. چون به نظرم این مجموعهها که نه فقط مسجد است و نه فرهنگسرای صرف، برای این جامعه نیاز است. معماری اگر چالش داشته باشد، اتفاق بهتری است. همین که این گونه معماریها این بحث را ایجاد میکنند که آیا باید این راه را ادامه داد یا خیر؟ همین نکته خوب و مهمی است. معماران ما باید جرات منطقی این کار را داشته باشند. اگر در این پروژه اساتیدی چون دکتر حجت و مهندس زینالدین به من کمک نمیکردند و ایده فکری نمیدادند شاید این قدر محکم درباره کار صحبت نمیکردم اما حالا میتوانم ادامه دهم و کارم را بهبود بخشم.
- چند سال از اجرای پروژه گذشته. چقدر از آن رضایت دارید؟
هیچ کسی نیست که بگوید پروژه من کامل بوده. اما بخشی از یک پروژه مسئله اجرا هم هست که میتواند به میزان آن رضایت کمک کند. من در این پروژه و همه پروژههای دیگر مجبور میشوم درباره بحثهای کارفرما، هزینه، سرعت اجرا منعطف عمل کنم و این باعث میشود خیلی جاها به آن هدف اصلی نرسم. مثلا یکی از افسوسهایی که دارم این است که دلم میخواست به عنوان نشان شهری، سرو زنده بگذارم که نشانه زندگی این پروژه باشد ولی به دلایلی نشد البته مجسمه سرو که کار آقای قرهباغی است، هم قشنگ است. روی پوسته گنبد هم بلوکهای شیشهای کار شده اما ایده اولیه من بلوکهای سرامیکی با ابعاد ۴۰ در ۴۰ بود ولی در آخرین لحظه به ما گفتند که تولید نمیشود. اینها شوکهایی است که در زمان اجرای پروژه وارد میشود. ما چند اصطلاح داریم که خاص مملکت خودمان است مثل پروژه طرح و اجرای هم زمان که فرصت فکر کردن را از آرشیتکت میگیرد. بحث بهرهبرداری هم خیلی مشخص نیست. یک فضاهایی در معماری تعریف میشود و بعدا میبینیم کاربری دیگری در مجموعه پیدا کرده است. مثلا من فضای آی تی با تمام امکانات تعریف کردم ولی بهرهبردار از آن تعریفی ندارد اما به طور کلی ناراضی نیستم.
انتهای پیام/
المیرا حسینی